جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

تصویر : این طاق از چه ساخته شده ؟

تصویر : این طاق از چه ساخته شده ؟


این تصویر شهر ناکازاکی است ، پس از بمباران اتمی سال 1945 :




و این تصویر ناکازاکی است ، پس از زلزله و سونامی سال 2011 : 



پدر علم کویر شناسی ایران: توریست ها بیایند و مرگ دریاچه ارومیه

پروفسور پرویز کردوانی فرزند کویر است و پدر علم کویر شناسی ایران، بیراه نیست اگر بگوییم او بهتر از هر کس دیگری در ایران اقلیم کویری و چگونگی و زمان تولد و مرگ یک کویر را می شناسد. حالاکه بسیاری بر این باور هستند، اگر دریاچه ارومیه خشک شود، جایش را کویری از نمک خواهد گرفت، بهترین کار رفتن به سراغ پروفسور کردوانی و پرسیدن این سوال از او درباره آینده این دریاچه است، آیا دریاچه ارومیه خشک می شود؟ اگر خشک شود آیا به کویر بدل خواهد شد؟ کویر شدن این منطقه چه تغییری در اکوسیستم منطقه خواهد داشت؟

به گزارش انتخاب به نقل از شرق، در این گفت وگو سوالاتی از این دست را با پدر علم کویر شناسی ایران مطرح کردم.
    
    به نظر شما آینده دریاچه ارومیه چه خواهد شد، آیا هشدارهایی که برخی مبنی بر خشک شدن دریاچه می دهند، صحت دارد؟
    دریاچه ارومیه حتما خشک می شود، در اکوسیستم یک قانونی وجود دارد به اسم توالی، یعنی اکوسیستم ثابت نمی ماند، باید از بین برود، البته دریاچه ارومیه ممکن است خشک نشود اما باید تغییر کند. نمی تواند برای همیشه بماند. جنگل های شمال و دریای خزر هم روزی از بین خواهند رفت. تنگه هرمز زمانی خشک بود، مردم از داخل آن تردد می کردند. خلیج فارس سه بار در 20 هزار سال و 40 هزار سال و 120هزار سال پیش خشک شد و دوباره پر آب شد.
    
    این قانون طبیعت است. این دریاچه همیشه ارزش های توریستی و اقتصادی داشت، هنوز هم دارد، توریست ها حالاباید بیایند و مرگ این دریاچه و از بین رفتن یک اکوسیستم را ببینند. در واقع مرگ جذابیت های توریستی هم برای گردشگران جذاب است. دریاچه ارومیه هم همین طور است. الان توریست ها باید بیایند مرگش را تماشا کنند.
    مرگ دریاچه شبیه مرگ انسان است، مرگ اکوسیستم ها هم طبیعی است اما بعضی ها زود تر و بعضی ها دیرتر می میرند. علت همه این مرگ ها هم انسان است.
    انسان هر روز تلاش می کند زندگی خود را با نوآوری در علم بهتر و راحت تر کند و به همین دلیل هم این اکوسیستم ها را تخریب می کند.
    
    اگر دریاچه ارومیه خشک شود، چه به روز شهرهای اطراف و اقلیم و اکوسیستم اطراف آن خواهد آمد، چه تغییر عمده و مشخصی در این قسمت از جغرافیای کشور رخ خواهد داد؟
    با خشک شدن دریاچه ارومیه شهرها و روستاهای سمت غرب دریاچه مشکلی نخواهند دید اما سمت شرقی دریاچه خیلی آسیب می بیند، اگر یک توفان شدید بوزد، اول بناب و بعد عجب شیر به مدت خیلی کوتاهی به نمکزار تبدیل خواهند شد، حتی ممکن است در مدت کمتر از 24 ساعت این اتفاق رخ دهد. بنابراین تمام مردم این منطقه مهاجرت خواهند کرد، در تمام منطقه شرقی دریاچه باد نمک شروع به وزیدن خواهد کرد و نمک روی خاک منطقه خواهد ریخت. دریاچه آرال که خشک شد، در شش ساعت 42 هکتار زمین در نزدیکی آن به نمکزار تبدیل شد، به شکلی که نمک خاک آن از سه درصد هم بیشتر شد.
    
    علاوه بر شهرهای بناب و عجب شیر چه مناطق و شهرهای دیگری از این مساله آسیب خواهند دید؟
    بستگی به شدت توفان هایی خواهد داشت که می وزد اما با توجه به اقلیم منطقه حتی تبریز هم از این موضوع تاثیر خواهد گرفت، در مجموع باید گفت ابتدا شیوه و سبک زندگی مردم، نوع کشاورزی و محصولاتی که می کارند، به کلی تغییر خواهد کرد، زندگی مردم عوض می شوند و بعد شهرها و روستاها تخلیه می شود، یک نمونه قابل ذکر که می توان به آن اشاره کرد، روستاهای «اشین» یا «ده علم»، در شمال نایین سمت ریگ جن است، الان اگر آن سمت بروید، روی خانه ها ماسه ریخته شده، بعدها هم این منطقه به نمکزار بدل می شود یعنی همه جا را نمک می گیرد و به کویر تبدیل می شود، الان هم البته کویر دارد در زیر مرند کویری هست به اسم «گووم تپه» اما خشک شدن دریاچه کویر این منطقه را بیشتر می کند.
    
    علت مرگ این دریاچه واقعا چیست؟ برخی می گویند سد ها عامل اصلی این مساله است، برخی هم خشکسالی را عامل خشکسالی می دانند، به نظر شما علت خشک شدن دریاچه ارومیه چیست؟
    این حرف ها اشتباه است، علت اصلی کم شدن منابع آبی منطقه، افزایش جمعیت و توسعه بی رویه کشاورزی و صنعت بدون در نظر گرفتن منابع آبی است. پیش از این جمعیت اطراف دریاچه کم بود، شهر های اطراف هم جمعیت کمی داشت اما حالاکشاورزی و صنعت اطراف این دریاچه را توسعه داده اند. جمعیت هم بسیار زیاد شده و همه اینها به آب نیاز دارد. بدون اینکه به این مساله توجه شود که این آب محدود است و تمام می شود، حالاهم نتایج آن توسعه غیرکارشناسی شده خودش را نشان داده است و منابع آب در حال تمام شدن است. اتفاقا سدها منابع آبی را زیاد می کنند.
    
    اما برخی از کارشناسان محیط زیست این سدسازی ها را غیرکارشناسی می دانند و آن را مضر به حال طبیعت ایران می دانند.
    اینهایی که شما می گویید، کارشناس محیط زیست نیستند، طرفدار یا دوست دار محیط زیست هستند، اینها اشتباه می کنند. سد ها آب را زیاد می کنند، کم نمی کند، الان درتابستان که چند ماه است بارندگی نداشتیم اگر این سدها نبودند، همه ما از تشنگی تلف شده بودیم.
    
    یعنی شما موافق سد سازی در ایران هستید و آن را کاری علمی و مثمرثمر می دانید؟
    بله، کاملامفید و مناسب است، برای ورامین سد ساختند، بد شد؟ 360 پارچه آبادی دارد، بهار و زمستان آب داشت اما در فصل تابستان بی آب بود اما سد ساختند الان همیشه آب دارد. به اعتقاد من هر دره ای را باید سد زد که آب راه نیفتد الکی توی بیابان ها و باتلاق ها و از بین برود، طرفداران محیط زیست می گویند، بگذارید این آب برود توی باتلاق ها و تالاب ها، محیط زیستی ها طرفدار این هستند که سد زده نشود تا آب زاینده رود به گاوخونی بریزد. ولی اگر سد زده شد، اذیت می کنند، ما آب را لازم داریم، رفت توی تالاب، نمی شود آن را کنترل کرد و از آن استفاده کرد، اینها خیلی سطح فکر پایینی دارند. مردم آب ندارند بخورند، باغ های مردم آب ندارند. محیط زیست می گوید، بگذارید آب برود به باتلاق گاوخونی بریزد. آب نیست مردم دست و صورت خود را بشورند. ما آب را ول کنیم برود که باتلاق زنده شود؟ مثل این است که آب خانه شما کم شود، از دو متر مکعب بشود یک متر، طبیعی است در این صورت شما اولویت بندی می کنید برای نظافت و خورد و خوراک خود، اگر چیزی باقی ماند، آن وقت به باغچه و گلدان ها خواهید داد. معنی ندارد شما آب برای شست وشوی خود نداشته باشید، بروید باغچه را آب بدهید. خودتان بو بدهید اما باغچه سرسبز و زیبایی داشته باشید، به چه درد می خورد این؟ محیط زیستی ها می گویند باغچه باید آب داده شود اما تو خودت را نشوری! باتلاق گاوخونی آب داشته باشد اما کشاورزان آب نداشته باشند.
    
    تبعات زیست محیطی از بین رفتن تالاب ها و باتلاق ها چه می شود؟
    تبعات زیست محیطی چیست؟ شما خودت را تمیز نکنی، آب نداشته باشی که باغچه آب داشته باشد؟ تالاب یا باتلاق آب داشته باشد؟ این حرف ها چیست!
    
    اما سد سازی در ایران منطبق بر معیارهای علمی نیست، عمر سد در کشور ما به دلیل انجام نشدن آبخیزداری در حوزه های بالادست سد باعث شده هم خاک فرسایش داده شود و هم گل ولای آن پشت سد جمع شود و عمر آن را کاهش دهد، الان متوسط فرسایش خاک در ایران از متوسط جهانی بیشتر است با این حال شما باز هم از سد سازی دفاع می کنید؟
    البته من معتقد هستم نه تنها بالادست سد ها که تمام ایران باید آبخیزداری شود تا آب ها بی خود و بی استفاده هدر نرود و خاک را هم فرسایش ندهد، سد که می سازند، هم باید حتما آبخیزداری شود، البته به اعتقاد من باید در این پروسه سه کار انجام شود. پیش از سد سازی باید بالادست سد آبخیزداری شود، سپس سد ساخته شود و همچنین پایین دست سد هم شبکه آبیاری ایجاد شود چون اگر نباشد، ناقص است، اگر این کارها نشود، عمر سد کوتاه می شود، سدی که باید 80 سال عمر کند، 50 سال عمر می کند اما با این حال حتی اگر این کارها هم نباشد، باز هم سد خوب است.
    
    جناب کردوانی شما فرزند کویر هستید و با توجه به کمبود منابع آبی در مناطق کویری و حساسیت این مردم روی آب، به نظر من، شما به دلیل همین پیشینه اینقدر در مورد استفاده از آب و هدر ندادن آن حساسیت به خرج می دهید در صورتی که به راحتی از کنار بقیه جوانب مساله عبور می کنید.
    صددرصد همین طور است، باید فرزند کویر باشی تا قدر آب را بدانی، ما تابستان آب نداشتیم، آب مثل طلاارزشمند بود، هیچ کس نمی توانست قطره ای آب را هدر دهد. همه ایران دچار کمبود آب است، ما مجبوریم روی منابع آبی کشورمان حساس باشیم، الان در کردستان، کرمانشاه و بسیاری از استان های زاگرسی دیگر که چندین و چند رودخانه بزرگ و پر آب از خاک آنها عبور می کند، تنها قسمت اندکی از زمین ها آبی است و همه جا به صورت دیم کشت می شود. منابع آبی بلااستفاده عبور می کند و می رود باید از این آب ها استفاده شود. باید روی منابع آبی کشور حساس بود.
    
    در صحبت هایتان گفتید که انسان ها به نسبت تالاب ها و باتلاق ها و... در اولویت استفاده از منابع آبی هستند، شما که اینقدر نگران سلامتی انسان ها هستید، حتما می دانید با خشک شدن دریاچه ارومیه جان انسان های زیادی به خطر می افتد و روال معمولی زندگیشان تغییر می کند و آسیب می بیند آیا نباید برای جلوگیری از این بحران خطرناک کاری کرد؟
    مشکل همین است، کشاورزی و صنعت را بی رویه توسعه داده اند. هر وزیر، وکیل و استانداری که آمد، کشاورزی و صنعت را توسعه داد. همه اینها هم آب می خواهد اما درک این نبود که به اندازه آبی که داشتند، توسعه دهند. حالاتوسعه زیاد شده و آب کم آمده است، کاری هم نمی شود کرد. مثل زن و شوهری که بر اساس میزان دارایی تصمیم می گیرند بچه دار شوند دو بچه به دنیا می آورند و هزینه تحصیل و زندگی آنها را به شکل درست و منطقی تامین می کنند.
    اما یک زن و شوهر هم نادانی می کنند و 15 فرزند به دنیا می آورند، طبیعی است که به نان شب شان هم محتاج می شوند، یکی عقلش رسید از اول دو تا بچه درست کرد و به خوبی از پس هزینه های آنها برآمده، یکی اما عقلش نرسید و به فلاکت افتاد اما حتی در این صورت هم نمی توان گفت برای اصلاح وضعیت، چندتا از این فرزندان را از بین ببریم؟ این منطقی است؟ شدنی است؟ الان طرح هایی که برای حل بحران ارومیه داده می شود، همین طور است، باز کردن دریچه سدها یا انتقال آب از ارس به معنای آسیب زدن به مناطق و مردم دیگری است، دریچه سدها باز شود تا 20 درصد آب آنها تخلیه شود به معنای کاهش 20 درصدی کشت و صنعت در این منطقه است، این کاهش به انسان های دیگر آسیب می زند. در کشورهای توسعه یافته، اول نقشه می کشند و شهر و امکانات آن را می سنجند و مهیا می کنند و بعد جمعیت، صنعت و کشاورزی را بر اساس آن توسعه می دهند، بر اساس میزان آبی که دارند، زمین های کشاورزی را توسعه می دهند.
    یک بار سطح آب زیرزمینی را اندازه گیری کردند، همیشه هم در همان سطح می ماند، 50 سال دیگر هم همین است، در کشور ما اما این طور نیست سطح آب زمانی سه متر بود آنقدر از آن برداشت شد که عقب رفت، حالارفته بالای 150 و 200 متر زیر زمین.
    
     جناب پروفسور شما در رابطه با مناطق کم آب و کویری تجربیات بسیاری دارید، حالابا این نگاه به نظرتان برای نجات جان دریاچه ارومیه که در حال نابودی است، چه باید کرد؟ راهکار چیست باید دست روی دست بگذاریم و منتظر خشک شدن کامل این دریاچه باشیم، یا راه حلی وجود دارد و هنوز امیدی هست؟
    در اولین گام باید تصور دریاچه پر آب و قدیمی ارومیه را از سر خارج کنیم، این دریاچه هیچ وقت به حالت قبل
    بر نخواهد گشت به همین دلیل باید نمک های اطراف سواحل آن را برداشت کرد به دو دلیل؛ اول چون که خیلی نمک ارزشمندی است و با برداشت و صادرات آن درآمد زیادی کسب خواهیم کرد، برداشت آن هم خیلی راحت است، در حالی که الان برای استحصال نمک با هزینه زیاد کوه های نمک تراشیده می شود. دوم اینکه اگر این نمک به حال خود رها شود، با یک توفان یا باد همه زمین های اطراف را شوره زار و کویر نمکی خواهد کرد، ماندن این نمک ها خطرناک است. نباید اجازه داد این نمک ها بماند. پس از این مرحله باید دنبال یک راهکار همیشگی و هوشمندانه برای تامین آب دریاچه باشیم، راهکار باید همیشگی و کم هزینه باشد و به اقتصاد مملکت هم صدمه نزند، جلو کشاورزی مردم را نگیرد. به همین دلیل نیز من با انتقال آب از رود ارس به طور کامل مخالفم، این کار اشتباه است، چون دشت مغان نابود می شود، آب خیلی از شهرهای آذربایجان هم از همین رود تامین می شود که کاهش میزان آن برای آنها هم مشکل ایجاد می کند. باز کردن سدها هم راهکار مناسبی نیست، دریاچه کمی آب دار می شود اما کشاورزی نابود می شود و مردم به تشنگی خواهند افتاد، کم یا زیاد هم فرقی نمی کند، هرچقدر سد ها باز شود، همان قدر از سطح کشاورزی منطقه کاسته خواهد شد. رییس محیط زیست می گوید، الان کاری نمی کنیم، زمستان که فصل بارش است و آب ها زیاد می شود، آن وقت برای دریاچه آب تامین می کنیم، در صورتی که این هم اشتباه است، باید باغ ها را در زمستان آبیاری کرد، زمین هایی که قرار است بهار کاشته شود، باید زمستان آبیاری کرد چون چند حسن دارد، بسیاری از آفات را از بین می برد، برای کشاورزی ارگانیک و طبیعی این خیلی لازم است، اجازه دهیم هر باغ چند روز در زمستان آب داشته باشد، این کار یک مزیت بسیار خوب دیگر دارد اینکه سطح آب زیرزمینی را بالامی آورد. با این کار آب در این زمین ها ذخیره می شود و در نتیجه تابستان آب کمتری نیاز خواهند داشت.
    توجه داشته باشید الان سطح آب 18دشت در آذربایجان به عمق 200 متری رسیده است، الان به صرفه نیست این آب را بالابکشند و با آن گندم بکارند.
    باروری ابرها هم که کاملابی فایده است و غیرکارشناسی و نشدنی، می گویند به کشاورزها امکانات بدهیم که زمین ها را آبیاری قطره ای بکنند، این هم شدنی نیست؛ اول اینکه هزینه زیادی می خواهد و همه این کار را نمی کنند، هر کشاورز برای هر هکتار پنج تا شش میلیون باید هزینه صرف کند، هر مالک چند کشاورز دارد، مالک این کار را کند، کشاورز قبول هزینه نمی کند. دوم هم این است که اگر یک کشاورز آب زیادی آورد، مابقی آب را ول نمی کند، بلکه به جای آن سطح کشت خود را افزایش می دهد.
    
    با این تفاسیر، پس باید از حل این بحران به صورت کامل مایوس شد، چون راهکارهایی که الان در دست بررسی و اجراست، همین مواردی است که شما آنها را نشدنی و غیرکارشناسی خواندید.
    نه، خوشبختانه یک راه دیگر هست، رودخانه زاب کوچک در استان کردستان و جنوب دریاچه چندین شاخه دارد و یک رود بزرگ را می سازد که بعد از کارون پرآب ترین رود ایران است فعلانمی شود از آن استفاده کرد، چون ته دره است، اما می توان این آب را از یکی از سرشاخه های آن به سمت دریاچه کشید. یکی از سرشاخه های این رود گرژال نام دارد که از یک تنگه بسیار عمیق و سخت گذر عبور می کند، می توان این آب را از سر شاخه برگرداند و از مسیر دشت مهاباد به سمت دریاچه کشید، آنقدر آب آن هم زیاد است که می توان با آن دشت ها را هم برای کشاورزی توسعه داد. این آب همیشه هست و هیچ مزاحمت و معارضی هم ندارد و بدون استفاده از خاک ایران خارج شده و به عراق می ریزد. زاب کوچک آب بسیار زیادی هم دارد و برای انتقال آن هم فقط می توان تونل زد. این کار هم که برای متخصصان کشور ما هیچ کاری ندارد. با توجه به اینکه بر اساس قوانین بین المللی تا پایان سال 2012 دیگر اجازه احداث سد نخواهیم داشت، باید هر چه زودتر این کار را شروع کنیم، البته ما نمی خواهیم سد بسازیم، بلکه قرار است سرشاخه آن را تغییر مسیر بدهیم به سمت دریاچه. نباید لجوج بود، اگر از ارس آب گرفته شود، مردم آن منطقه طغیان می کنند. رودخانه زاب کوچک آخرین و تنها شانس نجات دریاچه ارومیه است.
   

دانشگاه رازی کرمانشاه در صدر دانشگاههای جهان اسلام قرار گرفت

ئیس دانشگاه رازی کرمانشاه گفت: چندی پیش دانشگاه لایدن هلند بر اساس یک شاخص جدید در علم سنجی، دانشگاههای دنیا را رتبه بندی کرد که بر اساس آن دانشگاه رازی توانست در صدر دانشگاههای جهان اسلام قرار گیرد.

پروفسور محمدمهدی خدایی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به قرار گرفتن دانشگاه رازی کرمانشاه در صدر دانشگاههای جهان اسلام طی یک رتبه بندی، گفت: براساس رده بندیهای داخلی، دانشگاه رازی کرمانشاه جزء 15 دانشگاه برتر کشور است اما چندی پیش دانشگاه لایدن هلند بر اساس یک شاخص جدید در علم سنجی یعنی براساس کیفی سنجی، دانشگاههای دنیا را رتبه بندی کرد که دانشگاه رازی توانست در این رده بندی در صدر دانشگاههای جهان اسلام قرار گیرد.

وی با اشاره به تعداد اعضای هیئت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه گفت: گرچه دانشگاه رازی تنها 300 عضو هیئت علمی دارد، اما این دانشگاه دارای پتانسیل بسیار خوبی در جهت تولید علم کشور است و بودجه پژوهشی این دانشگاه در سال 90 از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری 2 برابر شد.

رئیس دانشگاه رازی کرمانشاه همچنین به یک امتیاز ویژه این دانشگاه اشاره کرد و گفت: دانشگاه رازی کرمانشاه، سرآمدترین دانشگاه کشور در مبحث شیمی است و می بایست به تدریج، پژوشهای خود را هدفمند و جهت دار کنیم، به گونه ای که نتایج پژوهشهای ما، پاسخگوی بخشی از نیازهای جامعه باشد که در این بین انجمن شیمی ایران می تواند بسیار نقش آفرینی کند.


100 نفر در انتظار پرش از برج مخابراتی مالزی/ هدف جذب گردشگران خا

کوالالامپور- دفتر منطقه ای خبرگزاری مهر در جنوب شرق آسیا : مدیر اجرایی برج مخابرایی مالزی اعلام کرد که بیش از یکصد تن قصد دارند تا در یک رویداد پنج روزه از این برج سقوط آزاد داشته باشند.

به گزارش خبرگزاری مهر و به نقل از روزنامه مالایی میل ، "زوریدا محمد" در این باره افزود : تا کنون یکصد پرنده متشکل از 80 مرد و 20 زن برای این رویداد ثبت‌نام کرده‌اند.

وی گفت : تقاضا برای شرکت در این رویداد زیاد است زیرا برج کوالالامپور یکی از بلندترین برج های مخابراتی جهان بوده و 310 متر ارتفاع دارد  ولی ما به متقاضیانی اجازه شرکت دادیم که حداقل تجربه 100 پرش را داشته باشند.

مدیر اجرایی برج مخابراتی مالزی درادامه افزود: از روز 28 سپتامبر مطابق با 6 مهرتا دوم اکتبر مطابق با 10 مهر ماه بیش از 100 پرنده داخلی و خارجی از این برج  سقوط آزاد خواهند داشت .

وی تصریح کرد: امسال تمرکز ما تنها بربرج مخابراتی کوالالامپور است زیرا ما درسال گذشته علاوه بر برج کوالالامپور، پرش از برج‌های دوقلو پتروناس و برج پیننگ را نیز در برنامه داشتیم.

دولت مالزی همه ساله برای جذب گردشگران خارجی برنامه های تفریحی و ورزشی بیشماری را تدارک می بیند که سقوط ازاد از برج مخابراتی مالزی و برج های دوقلو یکی از این برنامه است .

سقوط آزاد ازبرج مخابراتی مالزی برای نخستین بار در اکتبر سال 1999 آغاز شد و هر سال در ماه اکتبر برگزار شده است.

دولت: خروج گردشگران از کشور، گران می شو

سازمان میراث فرهنگی می گوید عوارض خروج از کشور را گرانتر می کند تا مردم در کشور بمانند. فعالان بخش خصوصی می گویند این کارها فایده ای ندارد و باید اصل ماجرا را درست کرد، یعنی سفر داخلی، ارزان و با کیفیت شود

امید سلیمی بنی: مردم ایران به سفر علاقه زیادی دارند، خصوصا سفر به کشورهای خارجی و دیدار از سرزمینهای دور دست، در این میان، سازمانهای دولتی عهده دار گردشگری و مسافرت، مانده اند چه کنند. چون از یک سو، مردم به مسافرت می روند، ولی نه در سرزمین خود، از طرف دیگر، مردم کشورهای دیگر چندان دوست ندارند از ایران دیدار کنند. هر قدر هم که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آمار می دهد سالانه 3 میلیون نفر از ایران بازدید کرده اند، کمتر کسی قانع می شود، چون کارشناسان می گویند این آمار، بیشتر مربوط به دیپلماتها، کارگران افغان و پاکستانی غیر مجاز و همچنین متکدیانی از سرزمینهای شرقی و حتی کشورهای دوردستی مانند بنگلادش هستند که می آیند چیزی از سفره گسترده سرزمین پارسیان، بردارند و بروند.

وسط این بازار آشفته، دولت برای کنترل بازار سفرهای خارجی و پابند کردن مردم برای بازدید از جاذبه های گردشگری وطن، فکر بکری به ذهنش رسیده، ساده ترین کاری که می توان انجام داد یعنی افزایش تعرفه گمرکی و بالا بردن عوارض خروج از کشور.

این را معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گفته. در بسته ای که این مقام مسئول، پیشنهاد داده، ابتدا باید سفرهای داخلی به صورت "عمده فروشی" عرضه شود و بعد هم عوارض خروج از کشور افزوده شود.

احمد دهقانان از "سیاستهای ارزان سازی سفرهای داخلی" سخن گفت و افزود: "دو راهبرد عملیاتی را برای ارزان‌سازی سفرهای داخلی حائز اهمیت است. راهبرد اول این است که سفرها به صورت پکیج تعریف شود و در کشور عمده‌فروشی تور گسترش یابد و راهبرد دوم نیز این است که با اعمال سیاست‌های گمرکی به این موضوع کمک کنیم."

اعمال سیاستهای گمرکی، همان گران کردن عوارض خروج از کشور است، به بیان دیگر، سیاستگذاران گردشگری کشور می خواهند با بالا بردن هزینه مردم برای خروج از کشور، مسافرتهای داخل کشور را ارزان کنند.

کشورهای دیگر سفر را آسانتر می کنند، اینجا هر روز سختتر می شود

نیمی از سیاست عمده‌فروشی سفرهای داخلی و افزایش عوارض خروج از کشور قطعا قابل اجراست، یعنی آن بخشی که مربوط به افزایش عوارض خروج از کشور است. زیرا این امر نه تنها سابقه قبلی نیز دارد و افزایش عوارض خروج از کشور از 25 هزار تومان به 55 هزار تومان در ذهن بسیاری از گردشگران مانده، بلکه دهقانان، معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی می گوید موضوع افزایش عوارض خروج در بودجه امسال نیز پیش بینی شده، به عبارت دیگر، این نیمه از بسته حمایت از گردشگری داخلی، کاملا در مرحله اجرایی قرار گرفته است.

ولی بخش خصوصی، دل خوشی از این سیاست ندارد. رئیس جامعه تورگردانان در مقابل این رویکرد، نظر متفاوت خود را چنین با خبرآنلاین در میان گذاشت: "در تمام دنیا، سیاستگذاران دولتی، سعی می کنند مسافرت را برای مردم خود تسهیل کنند، ولی در ایران، وضع بر عکس است و هر روز قرار است سفر برای مردم مشکل تر شود."

ابراهیم پورفرج در گفتگو با خبرآنلاین، اینطور سیاست جدید سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را نقد می کند: "سفر خارج رفتن به معنای خوشگذرانی نیست. ما می بینیم که مردم ایران با خانواده به سفرهای خارجی می روند تا با مردم دیگر کشورها، تاریخ، تمدن، هنر و طبیعت آنجا آشنا شوند. این به معنای خوشگذرانی ناپسند نیست، ولی سیاستگذاران دولتی می خواهند هر روز سفر را برای مردم گران کنند تا کمتر به مسافرت بروند."

به گفته این فعال جامعه گردشگری، در حال حاضر، مردم با عوارض خروج 55 هزار تومانی هم به مسافرت می روند و در صورتی که این مبلغ، بالاتر برود، باز هم مردم به مسافرت خواهند رفت، زیرا سفر در داخل کشور، هم گران است و هم کیفیت ندارد.

پورفرج اینطور درباره "انگیزه" مردم از سفر به خارج از کشور، یاد می کند: " مردم به شهرستانهای داخلی تا زمانی که شرایط فراهم نشود، مسافرت نمی کنند. چرا مردم به کشورهای دیگر می روند؟ چون انگیزه بیشتری در آنجا بر ای مسافرت وجود دارد. مردم با خانواده می روند، دیگر کشورها، تاریخ و فرهنگ و طبیعت زیبا را می بینند و آرامش و امکانات بیشتری در اختیارشان است، با آرامش و راحتی خرید می کنند. ولی در ایران، این شرایط به سادگی مهیا نیست. ما باید انگیزه سفر در ایران را زیاد کنیم، نه این که مانع سفر مردم ایران به کشورهای دیگر شویم."

این فعال گردشگری در انتهای سخنان خود می گوید: "هر کار بکنند به سفرهای خارجی اضافه تر خواهد شد و حجم مسافرتها تغییری نمی کند. این چه منطقی دارد که از مردم پول بیشتری بگیریم تا سفر نروند؟ دیگران در کشورهای خود شرایط را تسهیل می کنند، ولی ما هر روز مسافرت را سخت تر می کنیم."

وی به سیاستگذاران گردشگری کشور خطاب می کند: "این افزایش درآمد نیست که از مردم عوارض بیشتری بگیرید، باید توازن تجاری گردشگری را بین ایران و سایر کشورهای توریستی برقرار کنید. ورود گردشگران از کشورهای دیگر را زیاد کنید تا درآمد را افزایش یابد، نه این که با گرفتن عوارض بیشتری از مردم خود، باعث شوید آنها سفر نکنند."

تسهیل سفرهای داخلی، شاید وقتی دیگر

نیم دیگر سیاستهای جدید دولت برای آسانسازی سفرهای داخلی، "عمده فروشی" در قالب بسته های گردشگری داخلی است. به گفته دهقانان، معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، عمده فروشی در سفرهای داخلی، بسیار اندک است و مردم ایران تمایل زیادی دارند وقتی در مملکت خود به گردش می پردازند، به صورت انفرادی و یا خانوادگی سفر کنند. به عنوان مثال قفل شدن جاده های منتهی به استانهای گردشگری مانند خطه شمال، نشان می دهد مردم ایران، تمایل زیادی به استفاده از خودروی شخصی برای گردش در داخل ایران دارند.

با وجود تمام این سخنان به نظر می رسد سیاستهای دولت در تسهیل مسافرتهای خارجی، محکوم به شکست است، زیرا از یک سو، هزینه مسافرت، به خصوص سوخت در کشور، بالاست و از طرف دیگر، برخی موانع اقتصادی دیگر مانند نرخ بالای اقامت در هتلها، مردم را از هزینه گران سفر در داخل کشور می ترساند. دولت در این مواقع، بخش خصوصی را دخیل می داند و می گوید بخش خصوصی باید توان رقابت با خارجیها را در کاهش قیمت خدمات و افزایش کیفیت، داشته باشد.

بخش خصوصی نیز سیاستهای دولت را در گران شدن خدمات خود مقصر می داند و می گوید افزایش ناگهانی قیمت سوخت، بعد از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها که قرار بود با شیب ملایمی در 5 سال صورت گیرد، افزایش هزینه کالاهای عمومی مانند خوراک و همچنین مالیات هایی که از اصناف مرتبط با گردشگری اخذ می شود، باعث گران شدن طبیعی هزینه خدمات گردشگری داخلی شده است. در این میان، ظاهرا مردم بیشتر تمایل دارند مانند گذشته از خدمات گردشگری ارزانتر و با کیفیت تر خارج از کشور استفاده کنند و برای دیدن هموطنان خود، خیلی تمایل نداشته باشند، اگر که عوارض خروج از کشور، بیشتر بشود هم بشود.

قتل دلخراش خرس کمیاب ایرانی

صحنه‌های دلخراش تنها محدود به قتل نفس‌هایی در گوشه و کنار دنیا یا نزدیک‌تر در پل مدیریت و سعادت‌آباد اتفاق می‌افتد، نیست، دوربین موبایل‌های شخصی این‌بار تصاویری از فیلم کشتار دلخراش ماده خرس قهوه‌ای و دو توله کوچکش را ثبت کرده‌اند که لرزه بر تن هر بیننده‌ای می‌نشاند. 

حکایت از آنجا آب می‌خورد که فیلم توسط یکی از دوستداران حیوانات به دفتر انجمن حمایت از حیوانات رسیده است؛ فیلمی که حاکی از شکار یک خرس مادر به همراه دو توله‌اش در منطقه ونک شهرستان سمیرم از استان اصفهان است. 

در این فیلم جانیان خرس مادر را کشته و شکم توله‌ها را نیز پاره کرده و خودشان اقدام به فیلمبرداری از این صحنه دلخراش کرده‌اند. با پیگیری انجمن حمایت از حیوانات مشخصات فرد جانی نیز توسط مطلعان محلی مشخص شده است. 

اگرچه در حیطه تجاوز به عنف، رهگیری و شناسایی سریع انجام می‌شود، در حیطه حیوانات و حیات‌وحش و محیط‌زیست در کشور شرایط دقیقا بر عکس است. به‌طوری‌که نه‌تنها برخورد‌ها به کاهش جنایت ختم نشده که باعث جری‌تر شدن جانیان طبیعت نیز شده است. با این حال پیگیری‌ها در رابطه با مجرمان قتل خرس قهوه‌ای و توله‌هایش به شناسایی و بازداشت متهمان منجر شده است. 

احمدرضا لاهیجان‌زاده، مدیر کل اداره محیط‌زیست استان اصفهان در گفت‌وگو با سبزپرس ماجرای شکارچیان متخلف را چنین شرح داد: «چند روز پیش فردی ناشناس یک سی دی را به اداره کل محیط‌زیست استان اصفهان تحویل داد که این سی دی حاوی صحنه‌های دلخراشی از کشتن یک خرس قهوه‌ای ماده و دو توله‌اش بود.»
 
او ادامه می‌دهد: «بعد از دیدن این فیلم، فراخوان همکاری به تمام نیروها برای دستگیری این دو نفر دادیم و از همکاری سه شهرستان کمک گرفتیم که ماموران اجرایی و همیار محیط‌بانان شهرستان‌های شهرضا، سمیرم و خود شهر اصفهان به عنوان کمک‌کنندگان اداره کل محیط‌زیست اصفهان در دستگیری دو شکارچی متخلف نقش داشتند. صبح روز بعد یکی از این دو شکارچی متخلف در روستایی اطراف شهرستان سمیرم و دیگری در شهرضا دستگیر و به مراجع قضایی تحویل شدند.»
 
مدیر‌کل اداره محیط‌زیست استان اصفهان از کشف سلاح‌های غیرمجاز و مقادیر زیادی فشنگ از شکارچیان خبر می‌دهد و می‌گوید: «هنوز دادگاه برای این افراد حکمی صادر نکرده است اما با توجه به نحوه عمل و صحبت‌هایی که در این زمینه شده است، انتظار می‌رود حکم محکومیت سنگین برای این افراد صادر شود.»
 
او وضعیت پرونده شکارچیان متخلفی را که خرس قهوه‌ای و توله‌هایش را کشته‌اند، سنگین اعلام می‌کند و می‌گوید: «در مورد این دو نفر، سلاح غیرمجازی که از آنها کشف شده است، سه سال محکومیت را برایشان در پی خواهد داشت البته این دو نفر از شکارچیان معروف اصفهان هستند که آنها از نظر فرهنگ شکار، از «کثیف‌ترین» شکارچیان منطقه هستند که بی‌رحمانه به شکار می‌پردازند. همچنین این شکارچیان سنگدل سال گذشته هم در جریان یک شکار غیرمجاز دستگیر شده بودند.»
 
جریمه‌های اندک که بازدارنده نیستند
فعالان محیط‌زیست همواره میزان جریمه‌های موجود در رابطه با شکار غیرمجاز حیوانات را بازدارنده نمی‌دانند. 

آنها معتقدند اگر قرار باشد باز هم به رسم گذشته عمل شود، این بار هم این متهمان جریمه ۷۰۰ هزار تومانی را پرداخت می‌کنند و آزاد می‌شود، تفنگ‌شان را باز آتش می‌کنند و آماده می‌شوند برای شکار بعدی و حیوان بعدی. 

در همین رابطه حامد پاک‌سیرت، صاحب‌نظر مسایل حقوق بشر و عضو انجمن دفاع از حقوق حیوانات به ایلنا می‌گوید: «متاسفانه جریمه‌های مربوط به کشتار حیوانات نادر در کشورمان بسیار پایین بوده و این جریمه‌ها بازدارنده نیستند.»

او می‌افزاید: «کشتن یک حیوان وحشی آن هم حیوانی که نسل آن رو به انقراض است، قابل توجیه نیست.»
 
مسوولان قضایی شایسته است ترتیبی اتخاذ کنند که با در نظر گرفتن جریمه‌های سنگین، زمینه‌های کشتار حیوانات و گونه‌های نادر در جامعه از میان برود، چراکه طبیعت حیوانات وحشی، ایجاب می‌کند که برای به دست آوردن غذا به هر اقدامی دست بزنند. بنابراین، حمله به این خرس به بهانه اینکه می‌توانست خسارتی وارد کند درست نیست. 

پاک‌سیرت با بیان اینکه جریمه کشتن یک خرس در قانون تنها ۷۰۰ هزار تومان است، می‌افزاید: «با این جرایم به طور قطع روند کشتار حیات‌وحش استمرار پیدا می‌کند و در حال حاضر خرس قهوه‌ای جزو گونه‌های در معرض تهدید در استان است و متاسفانه در حال حاضر آمار دقیقی در زمینه تعداد خرس‌های قهوه‌ای موجود در استان در دست نیست.»
 
همچنین تا امروز نه جریمه‌ای باعث کاهش کشتار حیات‌وحش شده و نه حتی باعث شده تفنگ‌به‌دستان رها‌شده در طبیعت، جمله‌ای به اطلاعات‌شان بیفزایند. وقتی متهم قتل خرسی در مرکز ایران، آن را با خرس قطبی اشتباه می‌گیرد، تمام سیستم آموزشی و زیست‌محیطی و ارگان‌های مسوول حیات‌وحش و محیط‌زیست باید نگاهی خاص به پشت سر بیندازند! آیا تمام آنچه باید می‌شد را انجام داده‌ایم؟ 

انگیزه متهمان، صفرای خرس یا پوست ‌گران قیمت آنها
اگر توان دیدن فیلم را داشتید، در جای جای فیلم ضجه‌های توله خرس‌هایی را شنیده‌اید که مادرشان به قتل رسیده و شکم کوچک‌شان با قساوت دریده شده؛ اما هنوز خون‌آلود و با روده‌هایی بیرون‌آمده راه می‌روند و در جست‌وجوی حمایتی ناممکن دور مادر می‌گردند. حرکت‌های نامعمول شکارچیان در فیلم نیز سوال‌برانگیز است. 

اگرچه هدف شکارچیان از این اقدام دلخراش هنوز مشخص نیست، اما گزینه‌های بسیاری برای آن متصور شده است. به‌طوری‌که بهروز جعفری، نماینده سمیرم در اظهارنظری عنوان کرده است که «در این منطقه نگرشی وجود دارد که صفرای خرس قهوه‌ای برای درمان بسیاری از بیماری‌ها مفید است و به همین دلیل شکارچیان دست به این اقدام زده‌اند.»
 
برخی نیز معتقدند تجارت قاچاق پوست حیوانات به خصوص خرس قهوه‌ای انگیزه‌ای برای متهمان بوده است. اما دکتر جوالچی، دبیر انجمن حمایت از حیوانات مشکلات روانی و شخصیتی را علت اصلی این اتفاق می‌داند و می‌گوید: «حرکاتی که متهمان در فیلم انجام می‌دهند، بسیار زننده و غیرمعمول است و کمتر شکارچی‌ای وجود دارد که شکم حیوانی را پاره کند و بعد از او فیلم بگیرد و حیوان را بچرخاند و بگرداند و این حرکت را تکرار کند.»
 
با این حال اینکه زبان خرس برای درمان بواسیر، چربی خرس برای درمان بیماری‌های مفصلی و صفرا و گوشت و دیگر اجزای بدن خرس برای درمان انواع و اقسام مرض‌های انسانی کاربرد داشته باشد، غیرقابل قبول است.
 
متاسفانه در سال‌های اخیر اخبار و گزارش‌های تاییدشده و گاه تاییدنشده‌ای از قتل‌عام خرس‌های قهوه‌ای در ایران منتشر می‌شود که همگی آنها حکایت از قاچاق اجزای بدن این حیوان توسط افراد محلی دارد. 

حکایت تلخی که نه‌تنها نشان از وهم و خرافه در بین برخی از مردم است، بلکه نشان از افت اخلاق در برخی از لایه‌های جامعه است که به بهانه درمان بواسیر، به خود اجازه می‌دهند حیات را از خرس کمیابی در کشور بگیرند و شوربختانه اینکه این حقیقت دارد.

کاهش درآمد و فروش اعضای بدن کشاورزان به دلیل مرگ ز اینده رود

کاهش درآمد و فروش اعضای بدن کشاورزان به دلیل مرگ ز اینده رود



مریم شریعتی: این روزها بحث و گفتگو در مورد خشکسالی نقل تمام مجالس و محافل شده و مرگ سیاه زنده رود اصفهان ورد زبان همه گردیده است و به دنبال آن کارشناسان در رشته های مختلف، بی پروا دیدگاه ها و برداشتهای خود را از اخبار بر زبان آورده و در پی آن قضاوتهایی یا از سر احساس و یا بعضاً از سر منطق می نمایند و سپس شرکت، سازمان، گروه و شخصی را زیر سؤال برده و انگشت اتهام را به سوی او دراز می کنند که چرا این چنین نکرده و یا اگر چنین کرده بود، بهتر می شد و هزاران اگر و امای دیگر...


مردم اصفهان چند سالی است که به طور متناوب شاهد مرگ تدریجی شریان حیاتی شهر خود بوده اند، به راستی تا کجا باید این پدیده شوم خشکسالی همسایه و همگام اصفهانی ها باشد.

افزایش200میلیون مترمکعبی آب به منابع آب


معاون سیاسی- امنیتی استاندار اصفهان در گفتگویی اختصاصی در خصوص خشکسالی و مشکلات موجود بر سر راه تأمین آب اصفهان بیان کرد: با وجود مشکلات فراوان برای تأمین آب، این مژده را به مردم فهیم اصفهان می دهیم که در کوتاه مدت با اجرای پروژه تونل خدنگستان 80 -70 میلیون مترمکعب آب به حوزه زاینده رود اضافه می شود و امید داریم با اجرای این طرح تا حدودی مشکل آب رودخانه زاینده رود حل شود.
محمد مهدی اسماعیلی در ادامه افزود: با تکمیل تونل سوم کوهرنگ در آینده ای نزدیک، حدود 200میلیون متر مکعب آب به منابع آب اصفهان اضافه می گردد، البته مشروط بر اینکه سد این تونل نیز ساخته شود.
کاهش50درصد از حجم منابع آبی

مدیرکل مدیریت بحران استان اصفهان نیز در این باره با اشاره به آثار زیانبار چهار سال خشکسالی متوالی اعلام کرد: با کاهش 50 تا 60 درصدی بارندگی در استان و به دنبال آن 50درصدی حجم منابع آبی در سدها، قناتها و چشمه ها کم آب و خشک شده است و در نتیجه مناطق شرق اصفهان و خور و بیابانک به ترتیب مناطق بحرانی خشکسالی استان اصفهان محسوب می شوند.
منصور شیشه فروش در مورد وضعیت فعلی ذخیره آب سد زاینده رود که تأمین کننده اصلی آب رودخانه زاینده رود می باشد، می گوید: در حال حاضر حجم سد زاینده رود حدود 212 میلیون مترمکعب می باشد که حجم سد نسبت به بلندمدت تقریباً حدود 60درصد کاهش داشته است.
به گفته مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان اصفهان، امروز کالای استراتژیک آب در اصفهان به دلیل بحران خشکسالی، مدیریت استان را به چالش کشیده است.هاشم امینی با بیان اینکه امسال شرایط اقلیمی و نبود بارندگی، شرایط اصفهان را خاص کرده است، گفت: با توجه به درخواست کشاورزان حقابه دار که می خواهند از حق و حقوق خود برای کشاورزی در مزارع استفاده کنند، لازم است که برای تأمین و توزیع آب، ایجاد فرهنگ بهینه و اصلاح الگوی مصرف، ابعاد مختلفی در نظر گرفته شود.
مدیر کانون خبرگان کشاورزی استان اصفهان با ارایه آمار خسارتهای ناشی از خشکسالی گفت: طی سه سال متوالی حدود 100 هزار هکتار از زمینهای شرق شهر اصفهان به دلیل نبود آب و خشکسالی به حال خود رها شده و این امر خسارتی معادل 900میلیارد تومان را در پی داشته است.
اسفندیار امینی با اشاره به مشکلات کشاورزان در شرق اصفهان اظهار داشت: پایین آمدن درآمد کشاورزان، مهاجرتهای بی رویه به دیگر مناطق، قطعه قطعه شدن اراضی و فروش ارزان آنها، پیدایش بزهکاریهای زیاد، بالا رفتن آمار جرم و مسایل غیرشرعی و اخلاقی، بدبینی مردم به مسؤولان، پایین بودن آمار ازدواج و از سوی دیگر افزایش آمار طلاق، نزاع، خودکشی و فروش اعضای بدن، از عمده ترین مشکلات ناشی از خشکسالی است.

تأمین کننده آب شرب چهار استان

مدیر دفتر بهره برداری از تأسیسات آبی شرکت آب منطقه ای استان اصفهان با بیان اینکه میانگین ورودی آب به حوزه زاینده رود در حال حاضر در درازمدت یک میلیارد 550 میلیون مترمکعب بوده است، گفت: طی 10سال گذشته با دو دوره خشکسالی متوالی میانگین آورد این ورودی یک میلیارد 300 میلیون مترمکعب بوده و پیش بینی می شود، در سال جاری این رقم از 850میلیون متر مکعب بیشتر نشود.
علی بصیرپور اعلام کرد: با توجه به اینکه مهمترین رود در فلات مرکزی ایران، زاینده رود می باشد و تأمین آب شرب چهار استان کشور و صنایع بزرگ ملی را بر عهده دارد، با وجود مصارف بالایی که از آب زاینده رود می شود، اصرار بر پمپاژ نمودن آب در بالادست رودخانه برای توسعه باغها خالی از اشکال نیست.

مقابله با خشکسالی

مدیر روابط عمومی شرکت آب منطقه ای استان اصفهان نیز گفت: متأسفانه افراد مختلف بدون داشتن آمار و اطلاعات دقیق و کافی و با انجام محاسبه سر انگشتی نسبت به وضعیت منابع آب این حوضه اعلام نظر می کنند که البته این گونه اظهار نظرها فاقد هر گونه مبانی درست علمی بوده و موجب انحراف افکار عمومی می شود.حقیقی با اشاره به حملات فزاینده افراد آگاه و ناآگاه به این شرکت پس از چهار سال متوالی خشکسالی، این رفتار را غیرمنصفانه خواند.

به هر حال امیدواریم که مسؤولان و شهروندان گرامی به نوعی دیگر به مسأله خشکسالی و کم آبی نگاه کنند و با دیدی خیرخواهانه موضوع را پیگیری نمایند تا با حمایتهای همه جانبه و گامهای محکم، بتوانیم غول خشکسالی را به زانو در آوریم و از بروز فجایع انسانی جلوگیری نماییم.

* قدس

معرفی گروه جغرافیای انسانی

برای اطلاع از عناوین دروس هر رشته روی نام آن کلیک کنید و برای مشاهده برنامه درسی هر رشته روی کلمه برنامه درسی که کنار هر رشته وجود دارد، کلیک کنید.

این گروه شامل رشته ها و گرایشهای زیر می باشد:

    

      دکتری :

   1. جغرافیای شهری (برنامه درسی)
   2. جغرافیای روستایی  (برنامه درسی)
   3. جغرافیای سیاسی (برنامه درسی)

   

      کارشناسی ارشد :

   1. جغرافیا و برنامه ریزی روستایی (برنامه درسی)
   2. جغرافیاو برنامه ریزی شهری (برنامه درسی)
   3. جغرافیای سیاسی (برنامه درسی)

 

     و رشته های در دست گشایش زیر :

   1.  برنامه ریزی توریسم
   2.  برنامه ریزی و آمایش سرزمین
   3. جغرافیای گردشگری و برنامه ریزی اوقات فراغت
   4. گردشگری روستایی

  

      کارشناسی :

   1. جغرافیای انسانی (برنامه درسی)

- ثبت نام الکترونیکی کلیه پذیرفته شدگان آزمون کارشناسی ارشد 90

اطلاعیه ثبت نام پذیرفته شدگان آزمون کارشناسی ارشد روزانه، نوبت دوم، ویژه فرهنگیان، پردیس بین المللی کیش و دوره مجازی سال تحصیلی 9١-٩٠ دانشگاه تهران

 ضمن عرض تبریک، خیرمقدم و آرزوی یک دوره تحصیلی موفق برای پذیرفته شدگان آزمون کارشناسی ارشد سال تحصیلی ٩١-٩٠ دانشگاه تهران، توجه پذیرفته شدگان محترم را به نکات ضروری در مورد نحوه ثبت نام الکترونیکی ، مدارک مورد نیاز ، زمان و محل تحویل مدارک ضروری و انتخاب واحد جلب می‌نماید:

باغهای جهانی یزد در انزوا / مسئولان بی‌تفاوت نسبت به تبلیغات جها

دو باغ دولت آباد و پهلوان پور یزد از جمله 9 باغ ایرانی ثبت شده در میراث یونسکو هستند که از حداقل امکانات پذیرش گردشگر محرومند و مسئولان میراث فرهنگی این استان هم برنامه‌ای برای تبلیغات جهانی این آثار ملی ندارند.

به گزارش خبرنگار مهر، باغ شاهزاده ماهان به اتفاق باغ های پاسارگاد فارس، ارم شیراز، دولت آباد یزد، پهلوان پور مهریز یزد، چهل ستون اصفهان، فین کاشان، عباس آباد بهشهر و اکبریه بیرجند 9 باغی هستند که به دلیل برخورداری از وجوه میراث معنوی فرهنگ، هنر و معماری ایرانی طی پرونده باغ ایرانی از سوی یونسکو به عنوان سیزدهمین اثر ایرانی در فهرست میراث جهانی پذیرفته شده اند.

به همین منظور در هریک از شهرهایی که دارای یکی از این باغها بودند برنامه هایی از جمله تبلیغات تلویزیونی، شهری، مراسمی یا ... برگزار شد مانند شهر اصفهان که برای ثبت جهانی باغ چهلستون جشنی با حضور مسئولان استانی و مردم محلی برگزار شد یا در کرمان که به دلیل سفر استانی ریاست جمهوری به کرمان، بزرگترین مراسم جشن در باغ شاهزاده برگزار شد.

اما در این میان در شهر یزد که دو باغ دولت آباد و پهلوان پور از میان 9 باغ ایرانی در آن واقع شده اند هیچ خبری نبوده و نیست. مسئولان میراث فرهنگی این استان هم برنامه ای برای تبلیغ جهانی شدن آنها نداشتند به گونه ای که مردم بومی شهر یزد کمتر در جریان این اتفاق قرار گرفتند.

اما در همین رابطه دبیر شورای تشکلهای گردشگری استان یزد از فراهم نبودن امکان پذیرش گردشگر در باغ پهلوان پور انتقاد و تصریح کرد: نه تنها هیچ برنامه ای برای ثبت جهانی این دو باغ در کل استان برگزار نشد بلکه باغ پهلوان پور آماده پذیرش گردشگران، حتی مردم بومی هم نیست.

محسن حاجی سعید با بیان اینکه باغ پهلوان پور یکی از باغهای منحصر به فرد در کویر است به خبرنگار مهر گفت: اگر گردشگری بخواهد هنگام شب در باغی که اکنون آوازه آن در جهان پیچیده قدم بزند، پشیمان می شود چون این باغ نورپردازی مناسبی ندارد و قسمت اعظمی از آن در شب تاریک است.

وی ادامه داد: زمانی که با رئیس میراث فرهنگی استان یزد درباره معضلات این باغ صحبت کردم گفت که باید بودجه داشته باشیم تا بتوانیم مشکلات را حل کنیم.

حاجی سعید بیان کرد: حداقل اگر برنامه موسیقی زنده یا امکاناتی برای حضور گردشگر در این باغ فراهم می شد می توانستیم این باغ را به عنوان یکی از جاذبه های مهریز به گردشگر معرفی کنیم.

مکانیزم استحصال آب مهم‌ترین شاخصه‌ باغ پهلوان‌پور یزد در میان 8 باغ دیگر است. این باغ متعلق به اواخر دوره قاجار و شامل برج گلین حفاظتی، اصطبل و انبار علوفه، عمارت کوشک و شربت خانه، عمارت سرایداری و کارگاه ریسندگی سنتی است و مهمترین ویژگی آن جاری بودن مداوم قنات حسن آباد در دو مسیر این باغ است که صدها درخت چنار تنومند در دوطرف جوی آب این قنات روئیده و طراوت خاصی به آن بخشیده است.

کشف سیاره ای با دو خورشید و دو غروب آفتاب

اخترشناسان آمریکایی با استفاده از تلسکوپ کپلر، متعلق به ناسا که ماموریت آن جستجو برای یافتن سیاره هایی مشابه زمین در کهکشان راه شیری است، از کشف سیاره ای خبر داده اند که به جای یک خورشید، در مداری پیرامون دو خورشید گردش می کند.

این سیاره، که به اندازه سیاره زحل است و بر آن نام کپلر ۲ گذاشته شده، نمی تواند دارای حیات باشد زیرا خورشیدهای آن بسیار سردتر از خورشید منظومه شمسی هستند.

در مقاله ای که اخترشناسان پیرامون کشف جدید خود در نشریه ساینس منتشر کرده اند نوشته اند که کپلر ۲ یادآور سیاره ای به نام تاتوئین در فیلم تخیلی جنگ ستارگان است که در مداری پیرامون دو خورشید می چرخید و در نتیجه، هر روز دارای دو غروب آفتاب بود.

مزگشایی از شیوه سازمان سنجش در پذیرش دانشجوی دکتری/

ابهامات نخستین آزمون غیرمتمرکز دکتری، آنقدر هست که علاوه بر اعتراضات احساسی داوطلبان، برخی از آنها را وادار به رمزگشایی از این آمون و شیوه پذیرش کند.

یکی از کاربران خبرآنلاین تحلیلی درباره علت پذیرفته نشدن برخی رتبه های اول در آزمون دکتری داشت که صبح 5شنبه، منتشر شد. کاربر دیگری، در ایمیلی که برای خبرآنلاین فرستاده است، اما مفصل تر دراین باره نوشته و درواقع رمزگشایی مفصلی از شیوه سازمان سنجش در پذیرش دانشجوی دکتری برای سال تحصیلی 91-90 کرده است.

خبرآنلاین بدون هیچ قضاوتی این تحلیل ریاضی را منتشر می کند.  

***

من یک داوطلب آزمون دکتری هستم که قبول نشده‏ام. از قبول نشدنم خیلی ناراحت نیستم چون شانس زیادی نداشتم. نه به این جهت که رزومه ضعیفی دارم. اتفاقاً هم مقاله آی اس آی، هم تألیف کتاب، هم مدرک زبان و هم چیزهای دیگر داشتم که برای پذیرش کافی بود.

بلکه شانس ضعیف به این دلیل که در رشته‏ای شرکت کردم که تنها یک دانشگاه و آن هم فقط 4 نفر ظرفیت داشت و جالب این که حدود 750 نفر در این رشته شرکت کردند و در نهایت 28 نفر از آن‏ها به مصاحبه آمدند.

اکثر قریب به اتفاق دعوت شدگان به مصاحبه افرادی بودند که رزومه های مشابه و سوابق خوبی داشتند. طبیعی است که انتخاب در این رشته تک دانشگاهی راحت تر بوده است و بنابراین قبول دارم که افرادی قوی تر از من در این رشته پذیرفته شده‏اند.

ناراحتی من از این است که با روش سازمان سنجش من نمی توانستم در رشته‏های دیگر شرکت کنم و متأسفانه اتفاقی که در رشته‏های دیگر افتاده آن‏قدر فاجعه‏آمیز بوده که مرا مجبور به نگاشتن این متن کرده است؛ نه برای خودم بلکه برای خیانتی که به دانشگاه، استاد و دانشجو شده است. لطفاً این متن را بخوانید:

شفاف سازی در مورد الگوریتم رنکینگ منتخبین آزمون دکتری

در آزمون سراسری (کارشناسی) ظاهراً الگوریتم این است که انتخاب داوطلبین به این صورت است که مبنا را رتبه اول آزمون قرار می‏دهند و اولین اولویتِ کسی که رتبه یک شده را چک می کنند؛ اگر اولویت اول او ظرفیت خالی داشته باشد، رشته قبولی او همین اولویت اول می شود؛ اگر ظرفیت خالی موجود نباشد سراغ اولویت دوم او می روند و به همین ترتیب ...

پس از نفر اول سراغ نفر دوم می روند و به همین ترتیب اولویت های او را با ظرفیت های خالی چک می کنند. و به این ترتیب نفرات به ترتیب رتبه بر اساس اولویت، ظرفیت‏های خالی را پر می‏کنند. نکته کلیدی این است که در این روش معیار مقایسه داوطلبان رتبه آن‏ها است که بر اساس یک آزمون مشترک و یکسان تعیین شده است. بنابریان نقطه آغازین و مبنای اجرای الگوریتم رتبه افراد بوده است که صرفنظر کیفیت آزمون معیاری عادلانه است.

ظاهراً در مرحله اول آزمون دکتری به روش آزمون سراسریِ کارشناسی، افراد به دانشگاه ها معرفی شده‏اند؛ با این تفاوت که هر فرد در 5 کد رشته معرفی شده است. 

امّا ابهام در مورد مرحله دوم:

اصولاً در تخصیص یک به یک اعضای دو مجموعه مختلف به یک دیگر برای تشکیل زوج‏های دوتایی (در این جا مجموعه رشته‏ها و مجموعه داوطلبین برای تشکیل زوج‏های دوتایی داوطلب-رشته) یا باید به صورت تصادفی تخصیص صورت گیرد یا بر اساس یک قاعده. می‏دانیم که سازمان سنجش اعلام کرده است آزمون مرحله اول هیچ تأثیری در مرحله دوم نداشته است. همچنین می‏دانیم که دانشگاه‏های مختلف سیستم‏های امتیازدهی متفاوتی داشته اند. بنابراین مبنای مشترکی برای شروع الگوریتم تخصیص داوطلبین به رشته‏ها بر اساس امتیاز داوطلبین وجود ندارد. وقتی که در تخصیص مبنای تخصیص بر اساس داوطلب وجود نداشته نباشد و الگوریتم تخصیص از داوطلب شروع نشده باشد، قاعدتاً باید شروع الگوریتم از مجموعه مقابل مجموعه داوطلبین، یعنی مجموعه کدرشته‏ها صورت گرفته باشد. متأسفانه در این‏جا هم مبنای مشترکی بین رشته‏ها برای ترتیب پر شدن ظرفیت آن‏ها وجود ندارد. مثلاً هیچ اولویتی وجود ندارد که ابتدا رشته صنایع دانشگاه امیرکبیر پر شود یا شریف و یا غیره....

برای روشن شدن موضوع چند مثال می‏زنیم؛ 

فرض کنید در یک رشته فقط دو دانشگاه پذیرش دارند و هر دانشگاه فقط دو نفر ظرفیت داشته باشند. از دیگر سو مثلاً فرض می‏کنیم 4 برابر ظرفیت به هر دانشگاه اعلام شده است. پس به هر دانشگاه 8 نفر معرفی شده است. از آن‏جا که در رشته مورد نظر فقط دو دانشگاه پذیرش می‏کرده اند، پس داوطلبین این رشته فقط 2 حق انتخاب داشته اند که قاعدتاً هر دو را به ترتیب اولویت مدنظرشان انتخاب کرده‏اند.

در نهایت بدیهی است که هشت نفر آزمون اول این رشته (چهار برابر ظرفیت) به هر دو دانشگاه معرفی شده‏اند و یا شاید هر تعداد دیگری. حالا فرض کنید که در دانشگاه اول داوطلب الف و داوطلب ب به ترتیب رتبه‏های یک و دو مصاحبه را کسب کنند.

اگر همین دو داوطلب در دانشگاه دوم هم رتبه‏های اول و دوم مصاحبه را کسب کرده باشند و هر دو هم اولویت اولشان دانشگاه اول باشد، کدام یک به دانشگاه اول و کدام به دانشگاه دوم معرفی می‏شود. برای این تصمیم یا باید به امتیاز مصاحبه رجوع شود که هر دانشگاه معیارهای خاص خودش را دارد و اصلاً قال مقایسه نیستند. یا باید به رتبه آزمون نیمه متمرکز رجوع شود که اولاً سازمان سنجش گفته تأثیری ندارد، در ثانی اگر بر خلاف وعده‏اش از این مبنا استفاده کرده باشد باز هم اتفاقات بدتری افتاده که در مثال‏ بعدی شرح داده خواهد شد.

یا این که به یک دانشگاه اولویت داده که این به این معنی است که توزیع داوطلبین به صورت تصادفی صورت گرفته چون رشته ها اولویتی به هم ندارند. 

امّا اگر سازمان سنجش مبنای تخصیص را رتبه آزمون اولیه قرار داده باشد باز هم به شدت بی عدالتی رخ داده است. با این مثال:

فرض کنید رتبه اول آزمون و رتبه دوم آزمون یک رشته هر دو به 5 دانشگاه معرفی شده باشند که دو تا از دانشگاه‏ها مشترک باشد و هر دو در همین دو دانشگاه مشترک (وفقط در همین دو دانشگاه) حدنصاب لازم مصاحبه ‏ را کسب کرده باشند و جرء منتخبین این دانشگاه‏ها باشند؛ با امتیازات زیر:

رتبه‏ها و امتیازات نفر الف:

رتبه آزمون اولیه: یک، رتبه در مصاحبه دانشگاه اول: 1، رتبه در مصاحبه دانشگاه دوم: 7، اولویت اول: دانشگاه دوم، اولویت دوم: دانشگاه اول.

رتبه‏ها و امتیازات نفر ب:

رتبه آزمون اولیه: دو، رتبه در مصاحبه دانشگاه اول: 8، رتبه در مصاحبه دانشگاه دوم: 1، اولویت اول: دانشگاه اول، اولویت دوم: دانشگاه دوم

از آن‏جا که فرض کردیم مبنای شروع الگوریتم رتبه آزمون اولیه باشد، بنابراین ابتدا به تخصیص رشته به فردی که در آزمون ورودی رتبه یک را کسب کرده می‏پردازیم. گفتیم که از نظر هر دو دانشگاه این فرد جزء منتخبین است. اولویت اول این فرد دانشگاه دوم است. بنابراین اولین فردی که به دانشگاه دوم معرفی می‏شود رتبه یک است چون اولویتش دانشگاه دوم بوده. به همین ترتیب رتبه دو آزمون اولیه به اولویت اولش یعنی دانشگاه اول معرفی می‏شود. به این ترتیب:

اولین نفری که به دانشگاه اول تخصیص داده شده است رتبه 2 آزمون اولیه است که در مصاحبه این دانشگاه رتبه 8 را کسب کرده است. در حالی که این فرد می‏توانست وارد دانشگاهی شود که از نظر آن دانشگاه رتبه مصاحبه اش 1 بود!

اولین نفری که به دانشگاه دوم معرفی می‏شود رتبه یک آزمون اولیه است که در مصاحبه این دانشگاه رتبه 7 را کسب کرده است. در حالی که این فرد می‏توانست وارد دانشگاهی شود که از نظر آن دانشگاه رتبه مصاحبه اش 1 بود!

با این تفاسیر معلوم نیست مصاحبه دانشگاه مهم تر بوده یا چیزهای دیگر!

کافی است مثال‏های این الگوریتم را با تعداد دانشگاه بیشتر و تعداد داوطلب بیشتر بسط دهید تا به عمق فاجعه پی ببرید.

قاعده‏ی منطقی موجود که سال‏های سال دانشگاه‏ها بر اساس آن دانشجو انتخاب کرده‏اند این است که هر دانشگاه به طور مستقل تعدادی قبولی اعلام می‏کرد و تعدادی ذخیره. ممکن بود یک فرد در سه دانشگاه قبول شود. این فرد بالاخره در یکی از این دانشگاه‏ها ثبت نام می‏کرد و ذخیره‏ها جاهای خالی احتمالی را پر می‏کردند.

سازمان سنجش مدعی بود که می‏خواهد جلوی بی‏عدالتی را بگیرد. اگر فرض کنیم که آزمون اولیه فیلتر مورد نظر برای اجرای عدالت و با کیفیت عادلانه بوده است، می‏باید پس از آن دانشگاه‏ها بر اساس مصاحبه‏ها نتایج را اعلام می‏کردند و تعدادی نیز ذخیره. یا حتی سازمان سنجش این کار را از طرف دانشگاه‏ها انجام می‏داد!

متأسفانه سازمان سنجش تنها و تنها برای گزینش بر اساس معیارهای غیرعلمی یک فاجعه به بار آورده است و عقلش نرسیده است که چگونه جلوی این فاجعه را بگیرد و با تعویق‏های مکرر اعلام نتایج نیز به نتیجه نرسید. و تأسف‏بارتر این که اطلاعیه اخیر سازمان سنجش که همراه با اعلام نتایج منتشر شده است، تلویحاً به هدف غیرعلمی گزینش اشاره کرده است و جا را برای خود باز گذاشته است که رتبه‏ها را نیز اعلام نکند؛ آن‏جا که در ردیف شماره دو زیر عنوان «تاریخ ثبت نام از پذیرفته شدگان» اشاره می‏کند:

«برای داوطلبان واجد شرایط گزینش کارنامه‌ای حاوی اطلاعات لازم، رتبه داوطلب و آخرین رتبه پذیرفته شده در هریک از کد-رشته‌های انتخابی و در سهمیه مربوط تنظیم و از طریق سایت اینترنتی این سازمان از اوایل مهرماه قابل دسترسی خواهد بود.»

***

خبرآنلاین آمادگی دارد تحلیل های دیگر و البته دفاعیات سازمان سنجش را هم منتشر کند. نظرات بیشتری از کاربران خبرآنلاین را می توانید اینجا، بخوانید.

بستر مسائل ضدفرهنگی در دانشگاههای مالزی/ دلایل تحصیل ایرانیها در

ضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با بیان اینکه در دانشگاههای مالزی متاسفانه بستر و زمینه برای برخی مسائل ضد فرهنگی و ناهنجاریهای اخلاقی فراهم است، گفت: گزارش این مسائل موجود است.

نورالله حیدری دستنایی در پاسخ به پرسش مهر درباره ارزیابی سطح پایین علمی دانشگاههای مالزی در مقایسه با دانشگاههای ایران، تاکید کرد: در سفری که به مالزی داشتم از نزدیک دانشگاههای این کشور را دیدم؛ در واقع پایین بودن سطح علمی این دانشگاهها همینطور است که مطرح می شود؛ تنها دو یا سه دانشگاه این کشور از نظر کیفی مناسب به نظر می رسد.

وی اضافه کرد: واقع مطلب این است که دانشجویان ما که برای تحصیل به مالزی می روند برای کیفیت نمی روند؛ اگر کیفیت بود که جای نگرانی نبود. کشور ما با توجه به مشکلاتی که دارد طراز علمی اش با مالزی فاصله زیادی ندارد و کیفیت دانشگاههای آنها بالاتر از کیفیت دانشگاههای ما نیست.

عضو کمیسیون آموزش مجلس در پاسخ به پرسش دیگر خبرنگار مهر درباره علت گرایش دانشجویان ایرانی به تحصیل در دانشگاههای مالزی، اظهار داشت: یک بحث مسلمان بودن است که دانشجویان ترجیح می دهند در این کشور ادامه تحصیل دهند، دلیل دیگر شرایط آسان پذیرش در دانشگاههای مالزی است که دانشجو خیلی راحت می تواند پذیرش بگیرد. هر چند این راحت بودن اصلاً خوب نیست اما چون این دسته از دانشجویان می خواهند مدرک بگیرند و یک امتیاز برایشان محسوب می شود.

نماینده مردم چهارمحال، اردل و کیارنگ ادامه داد: پرستیژ خارج درس خواندن یک علت دیگر گرایش جوانان به سمت دانشگاههای مالزی است شخص احساس می کند اگر یک مدت خارج از کشور باشد در ظاهر نه باطن، دارای پرستیژ می شود.

حیدری دستنایی با اشاره به برخی معایب و مشکلات فرهنگی در دانشگاههای مالزی که سر راه دانشجویان ایرانی مقیم آن کشور وجود دارد، اضافه کرد: ما الان از دانشگاههای کشور خود نسبت به رعایت ارزشهای اسلامی راضی نیستیم چه برسد به یک کشور دیگر، حتی اگر یک کشور مسلمان هم باشد. چون در مالزی متاسفانه بستر و زمینه برای برخی مسائل ضد فرهنگی و ناهنجاریهای اخلاقی فراهم است که الان هم گزارش آن موجود است.

وی با اشاره به تاکید بر دانشگاههای پولی در برنامه پنجم توسعه، خاطرنشان کرد: اگر هم در برنامه پنجم توسعه از دانشگاههای پولی گفتیم به این دلیل بود که دانشجویان ایرانی را به سمت این دانشگاهها جذب کنیم تا به محیطهای دانشگاهی مالزی و سایر کشورها نروند.

عضو کمیسیون آموزش مجلس در بخش دیگر گفته های خود، به سهم بالای دانشجویان ایرانی در تولیدات علمی مالزی، اشاره کرد و اظهار داشت: سهم بالای دانشجویان ایرانی در تولیدات علمی مالزی را می توان تا حدی قبول کرد اما نمی توان آن را تعیین کننده دانست. ممکن است آنان در اختراعات این کشور سهم داشته باشند اما حرف اول را نمی زنند، وجهه قالب و برتری را دانشجویان ما در تولیدات علمی مالزی ندارند و در این شعاع اثرگذاری نقش آفرینی نمی کنند.

احتمال تغییر رئیس دانشگاه اصفهان/ دلایل تغییر و واکنش وزارت علوم

رئیس دانشگاه اصفهان از تغییر ریاست این دانشگاه خبر داد و گفت: احتمال دارد در آینده ای نزدیک رئیس دانشگاه اصفهان با حکم وزیر علوم تغییر کند.

محمد حسین رامشت در پاسخ به پرسش خبرنگار مهر، درباره تغییر ریاست دانشگاه اصفهان، تاکید کرد: این حق وزیر علوم است که هر موقع خواست رئیس یک دانشگاه را تغییر دهد.

وی در پاسخ به پرسش دیگر مهر درباره علت این تغییر گفت: این تغییر هر گزینه ای حتی ناراضی بودن برخی از رئیس دانشگاه اصفهان می تواند باشد وزیر علوم در برابر اتفاقاتی که در دانشگاهها می افتد و در قبال مجلس مسئول است و این اختیار را دارد که رئیس دانشگاه را به هر دلیلی، عوض کند.

رئیس دانشگاه اصفهان، درباره گزینه جدید ریاست جدید این دانشگاه با بیان این جمله که " هنوز چیزی را اعلام نکرده اند" بی اطلاعی خود را اعلام کرد.

سخنان رئیس دانشگاه اصفهان در حالی مطرح شد که حسین نادری منش - معاون آموزشی وزارت علوم، در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن ابراز بی اطلاعی از جریان تغییر رئیس دانشگاه اصفهان، تاکید کرد: من نمی دانم، تاکنون چیزی رسماً اعلام نشده است و این تصمیمات را معمولاً وزیر علوم می گیرد.

وی گفت: تا زمانی که تصمیمی گرفته و مراسم تودیع و معارفه ای برگزار نشود، تمام حرفها شایعه است.