به گزارش کازرون نما، سالها پیش مسافرانی که به سمت شهرستان کازرون در استان فارس در حال حرکت بودند جنگلهای «دشتبرم» را میدیدند که با انبوهی از درختان بلوط، جلوهای بیبدیل از جغرافیای جنگلی عرضه میکرد.
از آن زمان سالها گذشته و مصائب مختلفی جنگلهای دشتبرم را در برگرفته است، روزگاری سوسکهای چوبخوار امان درختان را بریده بود و با کمک خشکسالی تیشه به ریشه بلوطها میزد و اکنون درختان این بخش از زاگرس جنوبغربی باید شاهد کشت و زرع بومیان منطقه در لابلای درختان باشند.
دشتبرم در ۲۰ کیلومتری کازرون، قسمتی از رشته کوههای زاگرس جنوبغربی بوده و یکی از بخشهای متراکم جنگلهای بلوط زاگرس را درخود جای داده است.
این منطقه دارای پوشش گیاهی و جانوری قابل ملاحظهای بوده و علاوه بر بلوط، گونههای جنگلی دیگری همچون بادام کوهی، کیالک و ارژن را شامل میشود و نقش مهمی در تلطیف و اعتدال هوای مناطق جنوبی کشور داشته و به عنوان یک منطقه حفاظتشده و منطقه زیستکره بهشمار میرود.
هرچند مسئولان معتقدند کشاورزان در حال کشت و زرع در زمینهای زیرجنگلی و مربوط به املاک خود هستند، اما خطر ورود به سطوح بیشتر جنگل و اراضی دولتی را رد نکرده و حتی اعلام کردند که پیشازاین، تجاوز به جنگلها برای باغسازی و کشاورزی نیز منجر به ایجاد پرونده قضایی برای آنها شده است.
فعالان محیطزیستی نیز در این راستا معتقدند که کشاورزی در این وضعیت خشکسالی به صلاح بلوطهای زاگرس جنوبی غربی نیست و شرایط را برای احیا سختتر میکند.
مدیرکل منابع طبیعی استان فارس در این رابطه به خبرنگارمهر گفت: بخشی از اراضی زیرجنگلی طبق قوانین و مقررات در مالکیت مردم بوده و این ادارهکل هیچگونه دخلوتصرفی ندارد.
مهرزادبوستانی افزود: در این راستا صاحبان این اراضی میتوانند بدون دخلوتصرف در اراضی دولتی در زمینهای خود نسبت به کشت محصولات اقدام کنند.
وی ادامه داد: اما متاسفانه طی چند سال گذشته شاهد بودهایم که افراد به اراضی مربوط به دولت نیز ورود کرده و حتی با کشت محصول نسبت به از بین رفتن پوششهای گیاهی اقدام کردهاند.
مدیرکل منابع طبیعی استان فارس با اشاره به اقدامات این اداره کل برای برخورد با متخلفان اظهار داشت: در سال گذشته ۲۰۱ پرونده مربوط به این تصرفها تشکیل و تعدادی از این پروندهها منتهی به حکم شده و برخی نیز در جریان رسیدگی است.
بوستانی گفت: این پروندهها به دلیل تصرف کشاورزان به عرصههای منابع طبیعی تشکیل و با توجه ویژه دادستان شهرستان کازرون درحال رسیدگی است.
وی در خصوص مشکلات کشت در این عرصهها و دشت برم اظهار داشت: این کشتها از نظر اکوسیستمی تاثیر منفی بر شرایط منطقه به ویژه زادآوری درختان دارد.
کشتهای دشتبرم از نظر اکوسیستمی تاثیر منفی بر شرایط منطقه به ویژه زادآوری درختان دارد مدیرکل منابعطبیعی استان فارس افزود: با توجه به اینکه بذر درختان بلوط در جنگل میافتد، کشتهای مستمر و شخم زدنها باعث ازبینرفتن این بذرها و در نهایت کاهش زادآوری درختان میشود.
وی با تاکید بر اینکه بخشی از اراضی این منطقه حفاظت شده مربوط به محیطزیست است، بیان کرد: ادارهکل منابعطبیعی برای برخورد با افرادخاطی و جلوگیری از تخریب این عرصهها از هیچ اقدامی دریغ نمیکند.
مدیرکل محیطزیست استان فارس نیز در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: کشاورزان این منطقه عمدتا در زمینهای مربوط به خود کشت میکنند و در صورت دخلوتصرف به اراضی دولتی، به طور حتم با آنها برخورد میشود.
حمزه ولوی بیانکرد: بهعنوان نمونه ۷۰ پرونده مربوط به این تصرفها که مربوط به چند سال گذشته و منطقه حفاظتشده بود، تشکیل و به دستگاه قضایی ارسال شده است.
وی افزود: در حال حاضر نیز نقشه مستثنیات منطقه تهیه و با افرادی که قصد تصرف زمینهای دولتی را داشته باشند بهجد برخورد میشود.
دبیر موسسه ۱۳ فروردین با اظهار نگرانی از کشت گندم و عدس در جنگلهای دشت برم به خبرنگار مهر گفت: متاسفانه وضعیت تصرف اراضی دولتی در این منطقه بسیار نگرانکننده هست از این رو باید سیستم مدیریت یکپارچهای در منطقه اعمال شود.
علیاکبرکاظمینی اظهار داشت: متاسفانه با وجود بارندگی بسیارکم نیاز است که همین میزان آب وارد سفرههای زیرزمینی شده تا در تابستان درختان بلوط مشکلی نداشته باشند اما همین میزان کم آب صرف کشاورزی در دشتبرم میشود.
وی با اشاره به اینکه هرکیلو گندم یک هزار و ۳۰۰ لیتر آب نیاز دارد، بیان کرد: با این روند کشاورزی در دشتبرم، آبی به درختان بلوط نمیرسد و همین امر باعث ایجاد مشکلاتی برای درختان از جمله حمله سوسکهای چوبخوار شده است.
دبیر موسسه ۱۳ فرودین گفت: وضعیت اکولوژیکی دشتبرم بسیار وخیم است، درختان به شدت ضعیف شدهاند و نیاز است تا سالیان سال هیچگونه کشتی در این محدوده صورت نگیرد تا شاید اکوسیستم به تدریج بهبود یابد.
وی افزود: افزایش زمینهای زیر کشت، تغییر کاربریها و پدیده باغسازی در حال رشد است در حالیکه در نقطه مقابل بلوطها به شدت از کمآبی رنج میبرند.
وضعیت اکولوژیکی دشتبرم بسیار وخیم است، درختان به شدت ضعیف شدهاند و نیاز است تا سالیان سال هیچگونه کشتی در این محدوده صورت نگیرد وی با اشاره به اینکه باید حداقل به مدت ۵ سال اجازه کشت در این منطقه داده نشود، بیان کرد: در این راستا دولت باید به مدت پنج سال زمینهای کشاورزی را از مردم اجاره کرده تا از این طریق اجازه کشت داده نشده و به تبع آن کشتهای غیرقانونی نیز از بین میرود.
کاظمینی با تاکید بر اینکه یک درخت بلوط بر اساس ادعای اقتصاددانان اکوسیستم ۲۰۰ هزار دلار ارزش اقتصادی دارد، ادامه داد: در این خصوص باید مردم با این موضوعات که یک درخت بلوط از نظر اکسیژن، کربن و... چقدر موثر است آشنا شده و بدانند که از بین رفتن درختان بلوط زاگرس چه مشکلاتی را در حوزههای مختلف ازجمله فرسایش خاک، بیماری، ریزگرد و... دارد.
دبیر موسسه ۱۳ فروردین اظهار داشت: از بین رفتن این درختان در تغییر اقلیم، گرمای شدید و... موثر است علاوه بر این ۴۰ درصد از آب کشور توسط این جنگلهای زاگرس تامین میشود که در صورت ادامه این روند در تامین آب نیز با مشکل روبه رو خواهیم شد.
وی با اشاره به اینکه یکی از اولین ذخیرهگاه های زیست سپهر ارژن پریشان در حال نابودی است، ادامه داد: در کجای دنیا با ذخیرهگاه زیست سپهر چنین رفتاری میکنند.
این فعال محیط زیست اضافه کرد: هرلحظه ممکن است که این ذخیرهگاه از طرف یونسکو در لیست قرمز قرار گیرد و یا از لیست ذخیرهگاهها خارج شود.
بههرحال باید پیشگیریهای لازم را برای کنترل کشاورزی منطقه انجام داد تا شرایط برای احیاء جنگلهای دشتبرم بهطور کامل فراهم شود.
صدور حکم جلب شهرداران مازندران به علت دفن زباله در جنگل
زبالهها، حکم جلب شدند برای شهرداران مازندران. دپوی روزانه بیش از دوهزار تن زباله در جنگلها و سواحل مازندران، باعث صدور حکم بازداشت ٨٠درصد از شهرداران شهرهای غربی استان شد.
شهرداران بهدلیل آنچه که اداره محیطزیست استان مازندران اعلام میکند به دلیل رعایت نکردن حداقلهای دفن بهداشتی زبالهها و بیتوجهی به اخطارهای محیطزیستی بازداشت خواهند شد. این اتفاق در پی تذکرات زیادی که به شهرداریهای این شهرها در مورد دپو و انباشت زباله در جنگلها داده شد، صورت گرفته است.
به گزارش خبرآنلاین، مدیرکل محیطزیست مازندران با بیان اینکه حکم بازداشت ۸۰درصد از شهرداران شهرهای غربی مازندران صادر شده است، میگوید: «روزانه ٢٠٠ تا ٣٠٠ تن زباله ٥ شهرستان غرب مازندران در جنگلهای دوهزار مازندران دپو میشود.» او معتقد است که «ساماندهی زبالههای شهرها طبق قانون به عهده شهرداریهاست که کوتاهی شهرداریها در این زمینه مشهود است.»
این کوتاهی کار را به آنجا رسانده که تصاویر منتشر شده از جنگلهای شمالی کشور، حکایت از انباشت زبالههای شهری و بیمارستانی در مناطق جنگلی، مرتعی و سواحل شمالی دارد. انباشتی که تاکنون کاری برای آن انجام نشده و هر روز صدها تن زباله به زبالههای قبلی اضافه میشود. زبالههای انباشته شده، نه دفن میشوند و نه در مکانهایی انباشت میشوند که کمترین آسیب را به محیطزیست منطقه وارد کنند. زبالههای شهری به جای دفن، دپو میشوند و شیرابههای آنها با جریان پیدا کردن در منطقه وارد آبهای سطحی میشوند و با نفوذ در خاک، آبهای زیرزمینی را آلوده میکنند، با این حال نهتنها اقدام خاصی برای حل این بحران انجام نشده، بلکه بحران زبالهها در شمال کشور بهدلیل اضافه شدن زبالههای جدید، هر روز بزرگتر از روز قبل میشود.
تشکیل کمیته بحران برای مهار آتش سوزی تالاب پریشان کازرون کمیته بحران برای مهار آتش سوزی زیرسطحی تالاب پریشان کازرون در غرب فارس که از روزهای پایانی مرداد تاکنون در بخش هایی از تالاب ادامه دارد، تشکیل شد. |
به گزارش کازرون نگاه«حمیدرضا
گرامی» فرماندار شهرستان کازرون روز شنبه در حاشیه برگزاری نشست این کمیته
گفت: با توجه به اهمیت فرونشاندن آتش سطحی در تالاب کازرون و سرعت بخشیدن
به کار، این کمیته با حضور شماری از مسوولان استان فارس و شهرستان کازرون
در محل دریاچه کازرون تشکیل جلسه داد.
گرامی افزود: بر اساس تصمیم این کمیته، از امروز (شنبه) برای جلوگیری از
نفوذ آتش زیرسطحی به قسمت های دیگر تالاب با استفاده از امکاناتی همچون
خودروهای سبک و سنگین آتش نشانی، نیروهای پادگان ارتش و همچنین نیروهای
مردمی، فعالیت های تازه ای آغاز شده است.
وی ادامه داد: استفاده از چهار حلقه چاه آب کشاورزی مجاز موجود در اطراف
این تالاب، انتقال آب با چهار کیلومتر لوله به عمق نقاطی که دچار حریق شده
است، تزریق آب به حفره های آتش و ایجاد راه های امن برای عبور وسایل آتش
نشانی به داخل منطقه آتش، از اقداماتی بوده که برای مهار آتش صورت گرفته
است.
«مهدی انصاری» کارشناس مسوول اداره کل محیط زیست استان فارس، نیز در این
مورد گفت: نزدیک پنج تا ۶ هکتار از منطقه شمال تالاب پریشان ظرف ۱۵ روز
گذشته دچار آتش سوزی زیرسطحی شده است و تلاش برای فرو نشاندن آن همچنان
ادامه دارد.
انصاری علت این آتش سوزی را خشکسالی های چند سال گذشته و برداشت بی رویه آب از حاشیه تالاب کازرون بیان کرد.
«علی اکبر صفایی» رییس اداره محیط زیست شهرستان کازرون، نیز گفت: بر اساس
تصمیم کمیته بحران مبنی بر بکارگیری ماشین آلات سبک و سنگین و استفاده از
آتش بُر، از شنبه ۷۵ درصد از منطقه تالاب پریشان کازرون که دچار آتش
زیرسطحی شده است از سایر نقاط این تالاب جدا می شود تا از نفوذ آتش به سایر
نقاط تالاب جلوگیری شود.
صفایی ادامه داد: از بعدازظهر شنبه تمام نیروها برای فرو نشاندن آتش به
داخل منطقه حریق رفته اند و امیدواریم با حرکت تازه طی یک تا دو روز آینده
آتش سوزی به طور کامل مهار شود.
از آتش سوزی زیرسطحی دریاچه پریشان کازرون به عنوان «خودسوزی این تالاب» یاد می شود.
فرماندار کازرون چهارم شهریور در حالی که پنج روز از آغاز آتش سوزی می گذشت
گفت: با همکاری مجامع محلی حاشیه تالاب پریشان و استفاده از نیروهای محیط
بان و سایر اداره ها بیش از ۳۰ درصد آتش زیرسطحی تالاب پریشان مهار شده
است.
به گفته کارشناسان محیط زیست کازرون، یکی از مشکلاتی که مهار این آتش سوزی
را با مشکل روبرو و زمان فرو نشاندن آتش را طولانی کرده است، جنس خاک تالاب
و سوختن نیزارهای زیرسطحی بوده که ورود ماشین های سنگین آتش نشانی به داخل
تالاب را با مشکل روبرو کرده است.
کارشناسان اداره محیط زیست کازرون دلیل آتش سوزی زیرسطحی تالاب پریشان را
خشکی این تالاب می دانند که نزدیک به یک دهه طول کشیده است. به گفته آنان،
گرما نیزارهای تالاب را می سوزاند و آتش به دیگر نقاط سرایت می کند.
اکنون نزدیک به پنج تا ۶ هکتار از بخش شمالی تالاب در منطقه چشمه بنگ درگیر این آتش سوزی شده است.
«سیاوش محمدی» مدیر اداره محیط طبیعی حفاظت محیط زیست استان فارس نیز در
مورد پدیده خودسوزی تالاب پریشان گفت: برخی از افراد میزان خودسوزی تالاب
را ۳۰۰ هکتار اعلام کرده اند، در حالی که مجموع نیزارهای تالاب پریشان
مساحتی نزدیک به ۶۰ هکتار است و فقط سه تا پنج هکتار از این نیزارها دچار
خودسوزی شده اند.
محمدی افزود: جمع شدن بقایای گیاهی در کف تالاب طی سالیان متمادی موجب
تشکیل خاک پیت در منطقه شده است و خشک شدن پیت لندها، محیط مناسبی را برای
توسعه خودسوزی آتش در کف تالاب فراهم می کند.
تالاب بین المللی پریشان کازرون با وسعت چهار هزار و ۵۰۰ هکتار یکی از
مناطق حفاظت شده استان فارس و تنها تالاب آب شیرین کشور است که طی یک دهه
گذشته دچار خشکی شده است.
اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس با همکاری استانداری فارس و شماری از
استادان دانشگاه شیراز در حال تدوین طرح جامع احیای تالاب های استان هستند
که در آن، حقابه زیست محیطی تالاب ها و وظایف همه دستگاه های مرتبط به
تفصیل مشخص شده است.
تالاب پریشان کازرون تا پیش از خشک شدن، زیستگاه هزاران پرنده مهاجر از
نقاط مختلف کشور بود اما این تالاب در سال های گذشته به علت تداوم خشکسالی
ها و برداشت های بی رویه چاه های کشاورزی اطراف آن خشک شده است.
مهرورز: نظارت کافی در حفظ و نگهداری زیست بوم از سوی سازمانهای زیربط این دریاچه وجود ندارد/ از دولت خواسته ایم در لایحه بودجه ۹۴ کشور بیشترین بودجه ی مناسب جهت احیا دریاچه پریشان همانند دریاچه ارومیه را اختصاص دهد…
به گزارش سرویس محیط زیست عصر کازرون؛ نماینده استان فارس در شورای عالی استانها کل کشور خواستار ضرورت پاسخگویی مسئولان برای وضع بحرانی دریاچه «پریشان» شد.
عضو
هیئت رئیسه شورای عالی استانهای کشور تصریح کرد: دریاچه «پریشان» به عنوان
تنها دریاچه آب شیرین در منطقه خاورمیانه و زیستگاه بسیاری از پرندگان
نایاب و کمیاب کشور به دلیل خشکی در معرض نابودی است و سازمانهای زیربط
باید پاسخگوی کملطفی و بیتوجهی به زیستبوم این دریاچه باشند.
مهندس محمد امین مهرورز در گفتوگو با خبرنگار شهریران با انتقاد صریع از مدیران و مسئولان اجرایی در عدم مسئولیت پذیری در مدیریت های جهادی ضمن اشاره به ویژگیهای دریاچه «پریشان»، وضع بحرانی آن را یادآور شد و گفت: متاسفانه به دلیل حفر چاههای غیرمجاز فراوان و نبود هیچ نظارت های کافی در حفظ و نگهداری زیست بوم از سوی سازمانهای زیربط این دریاچه با خشکی مواجه شده است.
وی افزود: کاهش بارندگی در سالهای اخیر و حفر چاههای متعدد در مجاورت روستا افزایش خشکی دریاچه پریشان را به دنبال داشته است.
جوانترین عضو شورای عالی استانهای کشور با
بیان اینکه آیا تاکنون مراکز زیربط برای کاهش معضلهای موجود اقداماتی
انجام داده اند یا خیر، گفت: برای کاهش میزان خشکی دریاچه تعدادی از
چاههای غیرمجاز پر شد اما این اقدام به شکل مقطعی و بینتیجه بود.
مهندس مهرورز در پایان ضمن ابراز امیدواری ،یادآور شد که در نشست و جلسه ی
مشترک که با جناب آقای دکتر نوبخت ریاست محترم سازمان مدیریت و برنامه ریزی
کشور داشته ایم از دولت محترم تدبیر و امید خواسته ایم در لایحه بودجه ۹۴
کشور بیشترین بودجه ی مناسب جهت احیا دریاچه پریشان همانند دریاچه ارومیه
را اختصاص دهد.
منبع: روابط عمومی شورای اسلامی شهر
چرا «بوق سگ»؟!
ریشه عبارت "بوق سگ" به بازار برمیگردد. بازارهای ایرانی از دو گذر بزرگ عمود بر هم ساخته میشد که در میانه بهم رسیده و «چهارسوق» بزرگ را میساخت. بازار بسته به بزرگی و کوچکیاش و بازاریانِ آن میتوانست چندین چهارسوق کوچک نیز داشته باشد. اما ورودی و خروجی این بازارها تنها از دو سر گذرهای اصلی آن بود. بنابراین بازارهای ایرانی چهار مدخل داشت که در دو سر شاخه اصلی بود و با درهای بزرگ چوبی بسته میشد.
حفاظت از این بازارها کاری درخور توجه بود. اگرچه هر دکان با دری چوبی بسته میشد، اما این درها از امنیت خوبی برخوردار نبوده و به سادگی میتوانست شکسته شود. از این رو امنیت بازار به درهای اصلی و نگهبان بازار وابسته بود. این نگهبانان از سر شب (دم اذان مغرب) تا بامداد روز دیگر (پس از اذان صبح) باید از بازار پاسداری نموده و همواره درازای بازار را گشت می زدند. از آنجا که بازار، بزرگ بود و بازبینی همه جای آن نشدنی ، نگهبانان، سگانی درنده و گیرنده به نام «سگ بازاری» داشتند.
این سگان بجز از مربی خود به سوی هر جنبدهای دیگر یورش برده و پاچه میگرفتند. از این رو با برچیده شدن دامن آفتاب و بسته شدن درهای بازار و پیش از رها شدن سگهای بازاری، نگهبانان در بوقی بزرگ که از شاخ قوچ ساخته میشد و صدایی پرطنین و گسترده داشت میدمیدند تا همه از باز کردن سگان و رها کردنشان در بازار آگاه گردند و زودتر حجره ها را تعطیل کرده و از بازار خارج شوند. به این بوق که سه بار با فاصله زمانی مشخصی نواخته میشد «بوق سگ» میگفتند. این بود که مشتری آخر شب نیز خونش پای خودش بود! یعنی کسی که با شنیدن بوق سگ از بازار بیرون نرفته هر آن ممکن است سگان درنده بازاری به وی بتازند.
امروز اگر کسی تا دیروقت به کار بپردازد و یا دیر به خانه برگردد میگویند تا بوق سگ کار کرده یا بیرون از خانه بوده است. همچنین کسانی را که زود برمی آشوبند و پیش از پرس و جو و یافتن حقیقت به پرخاش میپردازند ، سگ بازاری میگویند که توان بازشناختن دزد از بازاری را نداشته و بیخود پاچه دیگران را میگیرند.
خبرگزاری ایسنا
به گزارش ایرنا از مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد - تهران، گری لوئیس در مقاله ای با عنوان معکوس نمودن زلزله خاموش قرن که به رسانه ها ارسال کرده است،اظهار کرد: ایران در قلب خاورمیانه قرار دارد، نزدیک به 80 درصد مساحت ایران خشک یا نیمه خشک است، مشکل کم آبی بسیار شدید است ولی مشکل بزرگ دیگری پیش روی محیط زیست ایران است که اغلب نا دیده گرفته می شود و آنهم بیابان زایی است.
وی دراین مقاله نوشته است:
از آن جا که علت اصلی این مشکل اقدامات انسانی است، میتوان آن را برطرف کرد، این عقیده دست کم الهامبخش افراد متعهدی شده است که (به ویژه در دهه گذشته) مشغول واکنش به آن بودهاند.
چالش بیابان زایی به راستی در کمین ما است به قول برخی ' زلزله خاموش قرن' است.
در بسیاری از بخش های ایران بیابان زایی هنگامی رخ می دهد که چوپان ها می گذارند گله های بز و گوسفند شان بیش از اندازه چرا کنند، گاهی به خاطر استفاده روستاییان از بوته ها به عنوان هیزم رخ می دهد.
بنا به آمار رسمی ایران در سند ' ارزشیابی پتانسیل بیابان ها '، میزان بیابان زایی ایران نسبت به سایر کشورهای خشک و نیمه خشک ' زیاد ' است اما راهکارهایی وجود دارد که در حال اجرا شدن است.
برای سبز کردن دوباره دشت های بیابانی، در اصل باید گیاهان بیشتری کاشته شود. این کار آغازگر برگشت همه چیز می شود، برای داشتن فضای سبز بیشتر، باید این منطقه ها را بوته کاری کرد ولی برای این که دوباره چرای بیش از اندازه یا کاربری سوختی به وجود نیاید، مشارکت اجتماع در حفظ فضای سبز جدید لازم است.
در ایران این فرایند را در عمل دیدهام اجرای آن موفق بوده و در آسیب پذیرترین بخش های کشور در حال تکرار است.
اکنون موفق ترین نمونه سبز کردن دوباره بیابان های ایران، با حسن تعبیر، 'پروژه کربن' (یا به طور رسمی پروژه ترسیب کربن) نامیده می شود. در واقع یک اقدام توسعه اجتماعی - زیست محیطی است که برنامه توسعه ملل متحد از آن پشتیبانی می کند، این پروژه را به این دلیل کربن نامیده اند که یکی از اثرات جانبی آن توانایی جذب و ترسیب دی اکسید کربن در فضاهای سبز ایجاد شده است.
به هر روی، سازمان ملل متحد از سال 1368 پشتیبان تلاش ها برای معکوس کردن بیابان زایی بوده است. در آن سال، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری و صندوق جهانی توسعه کشاورزی در بیرجند در استان خراسان جنوبی پروژه احیای مراتع و درآمد زایی پناهندگان را آغاز کردند.
پروژه 6 سال ادامه داشت و با جنگل کاری بیش از 24 هزار هکتار زمین با بیابان زایی و نابودی منابع طبیعی مبارزه کرد.
10سال پیش، برنامه توسعه ملل متحد پروژه ترسیب کربن را در استانِ خراسان جنوبی آغاز کرد، تاکنون 30 هزار هکتار دیگر از زمین های بی آب به فضای سبز تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی ایران، با درک مزایای بالقوه اجتماعی و اقتصادی سبز کردن بیابان ها، به شراکت با برنامه توسعه ملل متحد پرداخت تا در سال های 1391و1392 این پروژه در 6 استان دیگر (البرز، بوشهر، تهران، سمنان، کرمان و مرکزی) اجرا شود.
به تازگی، در 12 شهریور 1393، برنامه توسعه ملل متحد و سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری قراردادی را امضا کردند که پروژه را به 10 استان دیگر نیز گسترش می دهد (آذربایجان غربی، اصفهان، ایلام، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، فارس، قم، گلستان و یزد).
برنامه های بیشتری نیز وجود دارد، در کل پس از اجرا این اقدام ها بیش از نیمی از استان های ایران (18 استان خشک) را در بر خواهد گرفت.
فرایند سبز کردن دوباره بسیار ساده است. کار با یک قرارداد کلی میان مسوولان و جامعه محلی آغاز می شود، سرمایه اولیه از بودجه پروژه گرفته می شود (از دولت و برنامه توسعه ملل متحد) و با کمک های غیر نقدی دولت پشتیبانی می شود.
اگر درختان و بوته ها با یاری جامعه محلی کاشته شود، نشان داده شده است که هزینه درختکاری یک پنجم اجرا توسط پیمانکاران خصوصی خواهد بود، افزون بر این، عنصر بسیار مهم مشارکت و مالکیت اجتماعی نیز برآورده می شود، به این ترتیب، به جای پروژه ' آنها'، پروژه ' ما ' می شود.
بوته ها در گلخانه رشد داده می شوند، نهال ها تا هنگامی که آماده کاشت در فضای باز شوند در قلمستان میمانند، سپس نهال های جوان را در گودال هایی می کارند که مردم محلی کنده اند، در سال نخست، آبدهی آنها باید پنج برابر باشد پس از آن، نهال ها به بوته زاری یک تا دو متری تبدیل می شوند.
هنگامی که صدها هزار نهال در مساحتی به بزرگی هزارها هکتار رشد کند، زیست کره کوچکی ساخته میشود که گیاهان و جانوران دیگر می توانند به آن برگردند، زیست کره تازه سبز شده از چند راه به ثبات معاش مردم می انجامد.
نخست این که گیاهانِ این اقلیم کوچک توانایی حفظ رطوبت زمین را افزایش می دهند این توانایی به نوبه خود باعث افزایش گیاهان می شود هنگامی که درختان کوچک دانه افشانی می کند، تراکم فضای سبز بیشتر میشود.
کشاورزان می توانند دام خود را برای خوردن برگِ بوته ها بیاورند و آسیبی به خود گیاه نرسانند، در کل ظرفیت و گنجایش زیست بومی زمین افزایش می یابد و مردم می توانند محصولات درختان و بوته ها (مانند صمغ یا میوه) را بفروشند.
پروژه کربن مشکل کاربری سوختی را با اهدای اجاق های ساده نفتی به ساکنان منطقه برطرف کرده است و نفت اجاق ها را تامین می کند.
ولی سود واقعی از دیدگاه پایدارسازی این است که اجتماع (که روزی با چرای بیش از اندازه و ' تاراج ' هیزم، سرچشمه مشکل بودند) حس مالکیت عمیقی پیدا می کنند و پاسدار زمین می شوند.
در استان مرکزی دو پروژه احیای محیط زیست در جریان است
از سال 1392، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، اداره کل امور پناهندگان خارجی و اتباع بیگانه و سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری طرحی را در ' طراز ناهید ' با همکاری پناهندگان افغان آغاز کردند که ' احیای جامعه - محورمنابع طبیعی' نام دارد.
در کمتر از دو سال، این طرح به احیای بیش از 66 هکتار زمین انجامیده است.
باز هم از سال 1392، یک پروژه ' توسعه ' سنتی بیابان زدایی در محلات آغاز شد تا 50 هزارهکتار زمین را با پشتیبانی پروژه کربنِ برنامه توسعه سازمان ملل بیابان زدایی کند، هم اکنون هر دو طرح در زمینه پوشش گیاهی و درآمد زایی برای ساکنان به ثمر نشسته اند.
در خراسان جنوبی که میراث پروژه سازمان پناهندگان در یادها مانده است و پروژه ترسیب کربن برنامه توسعه ملل متحد، 10 سال برقرار بوده و پیشرفت آن بسیار سریع است.
افزون بر این سود دیگری در این طرح ها وجود دارد که انگیزه بیشتر جوامع محلی و پناهنده ها و یافتن روشهای جایگزین درآمد زایی است، یک فرایند توسعه کامل به راه می افتد با تولید کسب وکار، مشارکت و عمق دادن به سرمایه اجتماعی.
تمام این موفقیت ها با اقدام ارادی انسان به سبز کردن دوباره بیابان و تلاش برای یافتن جبرانی کوچک برای آسیبی است که به دست بشر پدیدار شده است.به باور من، به راستی معکوس کردن ' زلزله خاموش' را آغاز کرده ایم.
کشف
اتفاقی یک ظرف از دوره ای کهن در سال 1380 به وسیله یک روستایی در منطقه " کنار
صندل " جیرفت، زمینه آغاز کاوش های باستانی در این منطقه شد.
کار آن مرد روستایی اگر چه تا مدتی
از سوی غارتگران فرهنگی به دلیل ناشناخته بودن منطقه تداوم یافت، اما در اواخر
همان سال بود که با پیگیری رسانه ها و علاقه مندان به میراث فرهنگی کشور، هیات
هایی از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای شناسایی بیشتر به
منطقه فرستاده شدند که حاصل آن ثبت بیش از 80 محوطه باستانی و آغاز کاوش های
باستان شناسی در این منطقه بود. سیر مطالعات نیز به گونه ای پیش رفت که تاکنون
5 فصل کاوش باستانی در منطقه انجام شده است و با نتایج به دست آمده از این کاوش
ها، به گفته کارشناسان، تمدن جیرفت، نظریه های باستان شناسی در مورد تمدن های
شرق را متحول خواهد کرد.
عکس یکی از آثار بدست آمده از جیروفت
دکتر یوسف مجید زاده، سرپرست هیات
کاوش های باستانی در جیرفت در این مورد می گوید :
" جیرفت را کهن ترین تمدن شرق می
دانیم و به دنبال اثبات این مدعا هستیم که تمدن جیرفت و داده های باستان شنای
در این منطقه، نظریه های باستان شناسی بزرگ دنیا درباره تمدن شرق را به هم
خواهد زد". وی مورد نتایج کاوش های خود در جیرفت می گوید: " اکنون مطمئن شده
ایم که جیرفت از تمدن بین النهرین قدیمی تر و وسیع تر بوده است و مطالعات و
کاوش ها نشان می دهد که جیرفت بزرگ ترین مرکز تجاری جهان بوده است". این باستان
شناس در ادامه می گوید : " شرایط مطلوب آب و هوایی در جیرفت و وجود انواع
محصولات کشاورزی موجب شد تمدنی در این منطقه شکل بگیرد که در دوره باستان بهشت
جهان محسوب می شده است".
مجید زاده تاکید می کند: " این
منطقه به قدری غنی است که کارهای پژوهشی، در این منطقه تنها قطره ای از دریاست
و در واقع جیرفت سرفصل جدیدی را در تاریخ ایران و جهان باز خواهد کرد".
دست کم 50 سال کار داریم
اما کارشناس مسئول باستان شناسی
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان درمورد فصل جدید کاوش
در مناطق باستانی جیرفت می گوید: " با توجه به گرمای منطقه، در فصل های پائیز و
زمستان تیم های کاوش باستان شناسی در این مناطق فعالیت می کنند". علیداد
سلیمانی با اشاره به این که از آبان ماه تا پایان بهمن سال 85 به مدت چهار ماه،
پنجمین فصل کاوش انجام شده است، اظهار می دارد: " امسال نیز از نیمه از آبان
ماه ششمین فصل کاوش در مناطق تاریخی شهرستان جیرفت آغاز خواهد شد". وی در مورد
نتایج پنج فصل کاوش باستان شناسی به دست آمده است بسیار رضایت بخش بوده و این
کاوش ها از لحاظ مشخص کردن سیر تاریخی منطقه بسیار جالب توجه است".
وی تاکید می کند: " برای شناخت دقیق
منطقه از لحاظ باستانی دست کم به 50 سال کار مداوم نیاز داریم و از سال گذشته
گستره وسیعی شامل دو تپه و دو گورستان مورد کاوش باستانی قرار گرفته اند". این
مقام مسئول باستان شناسی در مورد نحوه مرمت آثار کشف شده در حوزه تاریخی هلیل
رود نیز می گوید: " درپایگاه باستان شناسی جیرفت، کارشناسان مرمت و احیای آثار
تاریخی در کارگاه ایجاد شده این پایگاه حضور دارند و اشیای کشف شده قابل مرمت
برای ترمیم به آن ها تحویل داده می شود و غیر از این رویه ای برای مرمت اشیا
خصوصاً به دست افراد غیر کارشناس، وجود ندارد".
این کارگاه از سال 1380 فعالیت خود
را همزمان با کاوش های باستانی حوزه هلیل رود آغاز کرد که تا سال 83 فعالیت آن
به صورت فصلی و همزمان با کاوش بود اما بعد از آن به کارگاه دائمی حفاظت و مرمت
اشیا و آثار به دست آمده از این منطقه تبدیل شده است.
علیداد سلیمانی همچنین با تقسیم
اشیای کشف شده باستانی به دو نوع مطالعاتی و موزه ای می گوید: " آثار مطالعاتی
وسایل کشف شده ای است که بیشترشان به صورت ناقص به دست می آید که کار مطالعاتی
توسط باستان شناسی برروی آن ها انجام می شود".
او در مورد آثار موزه ای نیز می
افزاید :" آثاری که به صورت سالم و قابل مرمت کشف می شود پس از ترمیم در اختیار
امین اموال تیم باستان شناسی قرار می گیرد که به انبارهای محافظت شده منتقل می
شود و یا به موزه های کشور برای بازدید همگانی انتقال می یابد".
این کارشناس باستان شناسی تصریح می
کند :" هم اینک که کاوش های باستان شناسی در منطقه متوقف است، در مناطق باستانی
کارهای حفاظتی با تمام توان انجام می شود تا منطقه از دستبرد غارتگران فرهنگی و
تاریخی مصون بماند".
ادامه کاوش های باستانی در جیرفت
فصل های جدیدی از تاریخ غنی این سرزمین را به روی ما ایرانیان خواهد گشود.
تاریخی که می تواند برای مردم این سرزمین پشتوانه ای باشد که آینده ای روشن را
برای آن بسازند با این تصویر که تمدن جیرفت تنها یکی از ده ها تمدن و منطقه
تاریخی است که در این سرزمین پهناور شناخته شده است.
منبع: محبوبه و معصی محمودی نژاد از کرمان .