جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 در جنگ جهانی اول که بیش از 10 میلیون نفر را به کام مرگ فرستاد و میلیون ها نفر را آواره کرد بیش از هرکس زنان قربانی سوء استفاده، بردگی و تجاوز قرار گرفتند.

پس از شروع جنگ جهانی اول، زنان در کشورهایی که مورد تهاجم قرار گرفته بود به صف مدافعان کشور پیوستند. بسیاری از آنها در کشورهای درگیر جنگ در کنار مردان در خانه و کارخانه، سازمان های دولتی پشتیبانی جبهه ها بودند و گروهی دیگر داوطلبانه به یادگیری فنون نظامی پرداخته و به خط مقدم نبرد اعزام شدند.

در حالی که هزاران زن نظامی در جبهه های نبرد جان خود را از دست می دادند بسیاری دیگر که زنده ماندند قربانی سوء استفاده و تجاوز می‌شدند. مورخان گزارشات بسیاری از تجاوز سربازان امپراتوری آلمان به زنان بلژیکی در جریان جنگ منتشر کرده اند که از آن به عنوان جنایت جنگی یاد می‌شود. در این میان جنگ، خانه و زندگی بسیاری از زنان را گرفت و آنان را آواره کرد. شمار زیادی نیز خانواده و همسر خود را از دست دادند و تا پایان عمر در سختی و تنگدستی گذراندند. در ادامه مرور آلبوم عکس های جنگ جهانی اول نگاهی می اندازیم به وضعیت زنان در جنگ جهانی اول.

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول

تصاویر : نقش زنان در جنگ‌جهانی اول








اگر اطلاعات تورهای خارجی و داخلی را می خواهید این مطلب را از دست ندهید


سرویس "تفریح و سفر" عصرایران راه اندازی می شود
تورهای لحظه آخری ( آفر ) تورهایی هستند که در آستانه برگزاری هستند و چون تکمیل نشده اند، آژانس های گردشگری با قیمت بسیار پایین آنها را می فروشند. در دنیا به این تورها، lastsecond می گویند.
عصرایران - سرویس "تفریح و سفر" عصرایران، در آینده ای نه چندان دور آغاز به کار خواهد کرد. ما در این بخش، فقط خبر و تحلیل منتشر نخواهیم کرد، بلکه علاوه بر این ها، خواهیم کوشید اطلاعات کاربردی که در زندگی روزمره مخاطبان عزیز به کار بیاید را نیز بیان کنیم که با راه اندازی این بخش، در جریان آن قرار خواهید گرفت.

یکی از خدمات این بخش ارسال اطلاعات مربوط به تورهای خارجی و داخلی به کاربران است. از آنجا که این اطلاعات، به درد کسانی می خورد که در نظر دارند با تورهای گردشگری داخلی و خارجی سفر کنند، در فاز اول به کسانی ارسال می شود که متقاضی دریافت رایگان اطلاعات تورها در ایمیل خود هستند.

در این ایمیل ها، اطلاعات تورها در چهار کلاس ارسال می شود:

- اطلاعات تورهای داخلی: مانند تور مشهد، تور کیش، تور قشم، تور شیراز، تور شمال ، تور اصفهان و ... .

اگر اطلاعات تورهای خارجی و داخلی می خواهید این مطلب را از دست ندهید

- اطلاعات تورهای خارجی: مانند تور مالزی، تور استانبول، تور دوبی، تور هند ، تور کوش آداسی، تور گرجستان، تور اروپا، تور کشتی کروز و ...

اگر اطلاعات تورهای خارجی و داخلی می خواهید این مطلب را از دست ندهید

- تورهای لحظه آخری ( آفر ): تورهایی هستند که در آستانه برگزاری هستند و چون تکمیل نشده اند، آژانس های گردشگری با قیمت بسیار پایین آنها را می فروشند. این تورها برای کسانی که به دنبال تورهای عالی با قیمت های واقعاً پایین و استثنایی هستند بسیار جذاب است. در دنیا به این تورها، lastsecond می گویند.

اگر اطلاعات تورهای خارجی و داخلی می خواهید این مطلب را از دست ندهید
- تورهای لوکس: برخی افراد دوست دارند با هزینه بالا ، به تورهای لوکس بروند. از بهترین پروازها استفاده کنند، حتماً در هتل های 5 ستاره اقامت نمایند،اگر تور ساحلی رفته اند ، پنجره های اتاق شان به سمت دریا باشد، خدمات تورگردانی عالی داشته باشند و ... .
این تورها را در ایران تعداد معدودی از آژانس های گردشگری ارائه می دهند. در ادبیات گردشگری این تورها به تورهای Luxury معروف اند.

اگر اطلاعات تورهای خارجی و داخلی می خواهید این مطلب را از دست ندهید

سرویس "تفریح و سفر" عصرایران اطلاعات بروز هر کدام از این تورها را برای مشترکان ایمیل خواهد کرد. همچنین معرفی هتل ها و نقاط دیدنی دنیا نیز در بخش جانبی این اطلاعات خواهد بود.

تعداد ارسال ها تنها یک الی سه بار در هفته خواهد بود.
مبدأ تورها در فاز اول ، تهران خواهند بود و صرفاً تورهای معتبر آژانس های دارای مجوز از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری معرفی خواهند شد.

ارسال ایمیل ها در صورت به حد نصاب رسیدن می تواند حتی قبل از راه اندازی سرویس تفریح و سفر صورت بگیرد.

اگر می خواهید مشترک این سرویس باشید و اطلاعات آنلاین تورهای خارجی و داخلی از جمله تورهای لحظه آخری و نیز تورهای لوکس را دریافت کنید، اینجا را کلیک کنید و عضو شوید.

اگر اطلاعات تورهای خارجی و داخلی می خواهید این مطلب را از دست ندهید

بعد از عضویت ، لینکی به ایمیل شما خواهد آمد که باید آن را تأیید کنید تا مشخص شود عضویت از طرف مالک واقعی ایمیل انجام شده است

دانستنی های سرزمینم ایران


دانستنی های سرزمینم ایران

‏چرا «بوق سگ»؟!
ریشه عبارت

چرا «بوق سگ»؟!
ریشه عبارت "بوق سگ" به بازار برمی‌گردد. بازارهای ایرانی از دو گذر بزرگ عمود بر هم ساخته می‌شد که در میانه بهم رسیده و «چهارسوق» بزرگ را می‌ساخت. بازار بسته به بزرگی و کوچکی‌اش و بازاریانِ آن می‌توانست چندین چهارسوق کوچک نیز داشته باشد. اما ورودی و خروجی این بازارها تنها از دو سر گذرهای اصلی آن بود. بنابراین بازارهای ایرانی چهار مدخل داشت که در دو سر شاخه اصلی بود و با درهای بزرگ چوبی بسته می‌شد.
حفاظت از این بازارها کاری درخور توجه بود. اگرچه هر دکان با دری چوبی بسته می‌شد، اما این درها از امنیت خوبی برخوردار نبوده و به سادگی می‌توانست شکسته شود. از این رو امنیت بازار به درهای اصلی و نگهبان بازار وابسته بود. این نگهبانان از سر شب (دم اذان مغرب) تا بامداد روز دیگر (پس از اذان صبح) باید از بازار پاسداری نموده و همواره درازای بازار را گشت می زدند. از آنجا که بازار، بزرگ بود و بازبینی همه جای آن نشدنی ، نگهبانان، سگانی درنده و گیرنده به نام «سگ بازاری» داشتند.

این سگان بجز از مربی خود به سوی هر جنبده‌ای دیگر یورش برده و پاچه می‌گرفتند. از این رو با برچیده شدن دامن آفتاب و بسته شدن درهای بازار و پیش از رها شدن سگهای بازاری، نگهبانان در بوقی بزرگ که از شاخ قوچ ساخته می‌شد و صدایی پرطنین و گسترده داشت می‌دمیدند تا همه از باز کردن سگان و رها کردنشان در بازار آگاه گردند و زودتر حجره ها را تعطیل کرده و از بازار خارج شوند. به این بوق که سه بار با فاصله زمانی مشخصی نواخته می‌شد «بوق سگ» می‌گفتند. این بود که مشتری آخر شب نیز خونش پای خودش بود! یعنی کسی که با شنیدن بوق سگ از بازار بیرون نرفته هر آن ممکن است سگان درنده بازاری به وی بتازند.

امروز اگر کسی تا دیروقت به کار بپردازد و یا دیر به خانه برگردد می‌گویند تا بوق سگ کار کرده یا بیرون از خانه بوده است. همچنین کسانی را که زود برمی آشوبند و پیش از پرس و جو و یافتن حقیقت به پرخاش می‌پردازند ، سگ بازاری می‌گویند که توان بازشناختن دزد از بازاری را نداشته و بیخود پاچه دیگران را می‌گیرند.
خبرگزاری ایسنا

سایت های کلان شهرهای دنیا


نام شهر  نام سایت  توضیحات
 آمستردام   www.iamsterdam.com  6 زبان را پشتیبانی می کند
 استانبول   www.istanbul.com  1 زبان را پشتیبانی می کند
 اسلام آباد    www.islamabad.net  1 زبان را پشتیبانی می کند
 آکسفورد     www.oxfordcity.co.uk  1 زبان را پشتیبانی می کند
 بارسلون    www.barcelona.com  5 زبان را پشتیبانی می کند
 برلین     www.berlin.de  8 زبان را پشتیبانی می کند
 پاریس    www.paris.fr  3 زبان را پشتیبانی می کند
 پکن    www.ebeijing.gov.cn  2 زبان را پشتیبانی می کند
 جاکارتا  www.jakarta.go.id  1 زبان را پشتیبانی می کند
 دبی www.dubaicity.com  17 زبان را پشتیبانی می کند
 دهلی نو  delhigovt.nic.in  1 زبان را پشتیبانی می کند
 سیدنی    www.cityofsydney.nsw.gov.au  10 زبان را پشتیبانی می کند
 کویت   www.municipality.gov.kw  1 زبان را پشتیبانی می کند
 لندن     www.londontown.com  1 زبان را پشتیبانی می کند
  مادرید     www.munimadrid.es

 1 زبان را پشتیبانی می کند

 مسکو      www.ci.moscow.id.us  1 زبان را پشتیبانی می کند
 ملبورن     www.melbourne.vic.gov.au  10 زبان را پشتیبانی می کند

300 میلیون سال پیش کره زمین چگونه بود؟/ تهران بندری در کنار اقیانوس بود!

بر اساس توضیحاتی که در این گزارش آمده است تصاویر این نقشه مربوط به اواخر عصر پالئوزوئیک است. در آن دوره از تاریخ زمین، همه نقاط خشکی کره خاکی همچون یک توده به هم پیوسته شبیه ابر کپه شده به همدیگر متصل بودند. با این حال در این نقشه تلاش شده است جزئیات سیاسی مدرن و مرزهای جغرافیایی کنونی جهان در نقشه گنجانده شود تا مشخص کنند هر قسمت از زمین در سیصد میلیون سال پیش در چه وضعیتی بوده است.


آنگونه که این نقشه نشان می دهد در آن زمان سرزمینی که حالا آمریکا نامیده می شود با مراکش و موریتانی و سنگال و صحرای آفریقا هم مرز بودند. کانادا نیز کشوری بود در همسایگی پرتغال و اسپانیا. همچنین مرزهای روسیه نیز چسپیده بوده به کشورهای حوزه اسکاندیناوی. همچنین از قاره استرالیا به شکل جزیره ای خبری نبود و این کشور سرزمینی بود در همسایگی کشورهای نپال و بنگلادش و بوتان.

در این میان اما وضع کشور ایران از همه عجیبتر و جالب‌تر بود. بر اساس این نقشه در آن سالها چیزی به اسم فلات ایران شامل سرزمینی واحد و یکپارچه وجود نداشت. سرزمین هایی که حالا ایران را تشکیل داده اند سه قسمت مجزا در گوشه و کنار دنیا بودند. یک تکه بزرگ شبه جزیره مانند که شامل شهرهایی مثل تهران و قم و مشهد می شد از سمت شمال با کشورهای افغانستان و ترکمنستان هم مرز بود و از بقیه جهات به دریای خزر و اقیانوس ختم می شد.

در ضلع جنوب غربی این بخش از ایران و با فاصله چند صد کیلومتر فاصله دریایی نیز بخش دیگری از ایران کنونی قرار داشت. این قسمت شامل شهر تبریز بود و بخش های دیگری از آذربایجان ها و اردبیل. آنگونه که این نقشه نشان می دهد این قسمت ایران نیز در نقطه ای استراتژیک قرار داشت و  شبه جزیره ای بود بر سر راه ورودی به دریای خزر. این بخش از کشور نیز تنها دو همسایه داشت، جمهوری آذربایجان و کشور ارمنستان.

عجیبترین بخش از ایران در سیصد سال پیش را اما قسمت جنوبی و بخشهایی از مرکز ایران تجربه کرده اند. قسمتی که شامل شهرهایی چون اصفهان و شیراز و شهرهای ساحلی ایران با خلیج فارس و دریای عمان بودند. در آن سالها این بخش از ایران با دو قسمت دیگر کشور چیزی در حدود 4 تا 5 هزار کیلومتر فاصله داشت و در آن سوی اقیانوس و پایین تر از خط استوا قرار داشت.


خلیج فارس هم تشکیل شده بود از دو دریاچه کوچک جدا از هم که در نقاطی بین این قسمت از ایران و کشورهای عربستان و قطر و بحرین و امارات فاصله انداخته بود. در قسمتی دیگر اما این بخش از خاک ایران با این کشورها فاصله نداشت و به هم چسبیده بودند. آنگونه که در این نقشه دیده می شود در آن سالها از تنگه مهم ، پر خبر و استراتژیک هرمز هم خبری نبود و سرزمین های کنونی که حالا امارات متحده عربی و کشور عمان را تشکیل می دهند به استان هرمزگان ایران متصل بودند.

این سرنوشت عجیب کره زمین به خصوص درباره منطقه خاورمیانه کنونی نشان می دهد قسمت های مختلفی که حالا کشوری متحد به نام ایران را تشکیل داده اند در طول سیصد میلیون سال از چه فاصله های دور و بعیدی آرام آرام حرکت کرده تا به هم رسیدند و کلیتی یکپارچه به اسم کشور ایران را ساخته اند.

«خلیج‌فارس» در شرح نهج‌البلاغه700 ساله

«خلیج‌فارس» در شرح نهج‌البلاغه700 ساله

مدت زیادی از جنجال «خلیج‌فارس» یا تعابیر دیگر نمی‌گذرد و کمی وقت کافی است تا دست‌های انگلیسی را در این ماجرای عجیب مشاهده کنیم. انگلیسی‌ها که به خوبی با برخی تعصبات قومی در جهان اسلام آشنا هستند و برای تقویت آن برنامه‌های طول و دراز داشته‌اند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مدت زیادی از جنجال «خلیج‌فارس» یا تعابیر دیگر نمی‌گذرد و کمی وقت کافی است تا دست‌های انگلیسی را در این ماجرای عجیب مشاهده کنیم. انگلیسی‌ها که به خوبی با برخی تعصبات قومی در جهان اسلام آشنا هستند و برای تقویت آن برنامه‌های طول و دراز داشته‌اند.

به گزارش انتخاب به نقل از حوزه نیوز مدت زیادی از جنجال «خلیج‌فارس» یا تعابیر دیگر نمی‌گذرد و کمی وقت کافی است تا دست‌های انگلیسی را در این ماجرای عجیب مشاهده کنیم. انگلیسی‌ها که به خوبی با برخی تعصبات قومی در جهان اسلام آشنا هستند و برای تقویت آن برنامه‌های طول و دراز داشته‌اند، یک موضوع ساده جفرافیایی را به یک تنش و بعضاً موضوعی بحرانی برای درگیری بین کشورهای اسلامی تبدیل کرده‌اند؛ به طوری که تا به حال چندین متن، عکس و ویدئو در عرصه‌های مختلفی منتشر شده است، تا به این طرح انگلیسی دامن بزند و مسلمان‌ها را به جان یکدیگر بیندازد و همه این‌ها در حالی انجام می‌گیرد که مراجعه به نقشه‌های قدیمی‌تر و منابع درجه اول، کارها را آسان‌ می‌کند و ما را به نتیجه رهنمون می‌سازد.

آنچه در پی می آید، سند دیگری بر صحت نام «خلیج‌فارس» در طول تاریخ است.

عزالدین ابوحامد عبدالحمید معروف به ابن ابی الحدید متوفی قرن هفتم در شرح خطبه ۱۳ نهج البلاغه بر نام «خلیج‌فارس» تأکید کرده است.

حجت الاسلام والمسلمین محمد اسلامی‌پناه، یکی از محققین و پژوهشگران حوزوی در گفتگو با مرکز خبر حوزه، با اشاره به شرح خطبه ۱۳ امام علی(ع) در نهج‌البلاغه، اظهار داشت: حضرت در این خطبه می فرماید: "( وَ مِنْ کَلامٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ ) فِى ذَمِّ الْبَصَرَةِ وَ أَهْلِها: کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ، وَ ‏أَتْباعَ‏ ‏الْبَهِیمَةِ، ‏رَغا فَأَجَبْتُمْ، وَ ‏عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ، ‏أَخْلاقُکُمْ‏ ‏دِقاقٌ‏، وَ عَهْدُکُمْ شِقاقٌ، وَ دِینُکُمْ نِفاقٌ، وَ ماؤُکُمْ ‏زُعاقٌ‏، وَ الْمُقِیمُ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ ‏مُرْتَهَنٌ‏ بِذَنْبِهِ، وَ الشَّاخِصُ عَنْکُمْ مُتَدارَکٌ بِرَحْمَةٍ ‏مِنْ‏ رَبِّهِ، کَأَنِّى بِمَسْجِدِکُمْ ‏کَجُؤْجُوءِ ‏سَفِینَةٍ، قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَیْهَا الْعَذابَ مِنْ فَوْقِها وِ مِن تَحْتِها، وَ غَرِقَ مَنْ فِى ضِمْنِها. و فى روایة: وَ ایْمُ اللَّهِ لَتُغْرَقَنَّ بَلْدَتُکُمْ حَتّى کَأَنِّى أَنْظُرُ إِلى مَسْجِدِها ‏کَجُؤْجُوءِ ‏سَفِینَةٍ ‏أَوْ ‏نَعامَةٍ ‏‏جاثِمَةٍ‏. و فى روایة: کَجُؤْجُوءِ طَیْرٍ فِى ‏لُجَّةِ ‏بَحْرٍ". «سرزنش مردم بصره: شما سپاه یک زن بودید، و پیروان حیوان (شتر عایشه) تا شتر صدا مى‏کرد مى‏جنگیدید، و تا دست و پاى آن قطع گردید فرار کردید، اخلاق شما پست، و پیمان شما از هم گسسته، دین شما دورویى، و آب آشامیدنى شما شور و ناگوار است، کسى که میان شما زندگى کند به کیفر گناهش گرفتار مى‏شود، و آن کس که از شما دورى گزیند مشمول آمرزش پروردگار مى‏گردد، گویا مسجد شما را مى‏بینم که چون سینه کشتى غرق‏شده است، که عذاب خدا از بالا و پایین او را احاطه مى‏کند، و سرنشینان آن همه غرق مى‏شوند. و در روایتى است: سوگند به خدا، سرزمین شما را آب غرق مى‏کند، گویا مسجد شما را مى‏نگرم که چون سینه کشتى یا چونان شترمرغى که بر سینه خوابیده باشد بر روى

آب مانده است و در روایت دیگر: مانند سینه مرغ روى آب دریا. و در روایت دیگرى آمده: خاک شهر شما بد بوترین خاکها است، از همه جا به آب نزدیکتر و از آسمان دورتر، و نه دهم شر و فساد در شهر شما نهفته است، کسى که در شهر شما باشد گرفتار گناه، و آنکه بیرون رود در پناه عفو خداست گویى شهر شما را مى‏نگرم که غرق‏شده، و آب آن را فرا گرفته، چیزى از آن دیده نمى‏شود، مگر جاهاى بلند مسجد، مانند سینه مرغ بر روى امواج آب دریا!».

وی در ادامه با اشاره به شرح ابن ابی الحدید از خطبه ۱۳ نهج البلاغه، ابراز داشت: ابن ابی الحدید در این شرح آورده است: "فأما إخباره ع أن البصرة تغرق عدا المسجد الجامع بها فقد رأیت من یذکر أن کتب الملاحم تدل على أن البصرة تهلک بالماء الأسود ینفجر من أرضها فتغرق و یبقى مسجدها . و الصحیح أن المخبر به قد وقع فإن البصرة غرقت مرتین مرة فی أیام القادر بالله و مرة فی أیام القائم بأمر الله غرقت بأجمعها و لم یبق منها إلا مسجدها الجامع بارزا بعضه کجؤجؤ الطائر حسب ما أخبر به أمیر المؤمنین (ع) جاءها الماء من بحر فارس من جهة الموضع المعروف الآن بجزیرة الفرس و من جهة الجبل المعروف بجبل السنام و خربت دورها و غرق کل ما فی ضمنها و هلک کثیر من أهلها . و أخبار هذین الغرقین معروفة عند أهل البصرة یتناقلها خلفهم عن سلفهم" «و صحیح آن است که این موضوع اتفاق افتاده و بصره تا کنون دو بار غرق شده است، یک بار به روزگار حکومت القادر بالله و بار دیگر به روزگار حکومت القائم بامرالله و در این هر دو بار تمام بصره را آب گرفته و غرق شده است و فقط مسجد آن شهر چون سینه کشتى یا سینه پرنده از آب بیرون مانده و مشخص بوده است، به همان‌گونه که امیرالمومنین علیه السلام در این خطبه خبر داده است. آب از خلیج فارس از جایى که امروز به «جزیره ى فرس» معروف است و از سوى کوهى که به «کوه سنام» معروف است، طغیان کرده است و تمام خانه هاى آن ویران و هر چه در آن بوده غرق شده و بسیارى از مردمش کشته شده اند و اخبار مربوط به این دو حادثه نزد مردم بصره معروف است و اشخاص از قول نیاکان خود آن را نقل مى کنند».

این محقق و پژهشگر حوزوی بیان داشت: ابن ابی الحدید در قرن هفتم در این شرح، نامی از خلیج فارس آورده (........جاءها الماء من بحر فارس من جهة الموضع المعروف الآن بجزیرة الفرس.........) و علت غرق شدن شهر بصره را آب های خلیج فارس معرفی کرده است.

وی تصریح کرد: کلمه «خلیج‌فارس» و «بحر فارس» قرن‌ها است که در میان ملت‌ها شهرت دارد و مورد استفاده عموم مردم بوده. آیا مدرک و سندی بهتر از این می‌توان در این موضوع ارائه داد؟ نپذیرفتن این دلیل روشن و محکم، سیاستی استکباری است، نه شبهه علمی.

حجت الاسلام والمسلمین اسلامی‌پناه با بیان این که ابن ابی الحدید در سال ۵۸۶ متولد شده است، خاطرنشان ساخت: نام اصلی او فخرالدین ابوحامد عبدالحمید معروف به ابن ابی الحدید و در سال ۶۵۶ در سن ۷۰ سالگی در بغداد وفات یافته است.

وی ضمن تعریف و تمجید از شرح ابن ابی الحدید، تصریح کرد: این شرح، یکی از بهترین شرح های نهج البلاغه است که به دستور وزیر شیعی خلیفه عباسی محمد ابن احمد افخمی شیعی نوشته شده است و از شروحی است که مورد قبول محققین، بزرگان و اساتید شیعه و سنی است و شرح جامع و مقبولی است که در آن عصاره و خلاصه کتب ادبی، تاریخی، کلامی و فقهی آمده است.

این محقق و پژوهشگر حوزوی در پایان به سفارش آیت الله بروجردی برای استفاده از شرح ابن ابی الحدید اشاره کرده و اظهار داشت: مرحوم آیت الله بروجردی توصیه فراوانی برای حوزویان داشتند که این شرح را حتما مطالعه کنند و تأکید فراوان بر آن داشتند.

پیدایش اقوام ایرانی ماد

 

پیدایش اقوام ایرانی ماد

مادها، که نقش مهمی در برانداختن دولت آشور داشته‌اند، ‌چگونه قومی بوده‌اند؟ پی بردن به اصل این قوم، بدون شک، امری است که رسیدن به آن دشوار است؛مادها اقوامی ایرانی هستند که در آذربایجان و کردستان ( شامل جمهوری آذربایجان - کردستان ترکیه ایران سوریه و عراق و بخشی از ارمنستان ) سکنی گزیده اند . نخستین اشارة به این قوم در کتیبه‌ای است که گزارش حملة شلمنصر سوم به سرزمین موسوم به پارسوا، در کوههای کردستان ایران ، (سال 837 ق م) بر آن ثبت شده؛ از اخبار چنان بر می‌آید که در این ناحیه بیست و هفت امیر و شاه، بر بیست و هفت ولایت کم جمعیت، حکومت می‌کرده‌اند؛ مردم این ولایتها را آمادها یا مادها می‌نامیده‌اند. مادها از نژاد هند و اروپایی به شمار می‌روند و محتمل است که در تاریخ هزار سال قبل از میلاد از کناره‌های دریای خزر به آسیای باختری آمده باشند. در زند اوستا، کتاب مقدس پارسیان، یادی از این زادگاه قدیمی می‌شود، و مانند بهشتی توصیف می‌شود: سرزمینی که آدمی جوانی خود را در آن گذرانده، مانند خود ایام جوانی، زیباست، به شرط اینکه شخص ناچار نباشد دوباره در آن سرزمین یا در آن ایام زندگی کند. چنان به نظر می‌رسد که مادها، در ضمن کوچ‌کردنهای خود،‌ از بخارا و سمرقند گذشته، و از این نواحی، رفته رفته، رو به جنوب سرازیر شده و پس از رسیدن به پارس، در آن سکونت اختیار کرده بودند. این قوم، در کوههایی که به عنوان جایگاه خود در ایران انتخاب کرده بودند، مس، آهن، سرب، سیم و زر، سنگ مرمر، و سنگهای گرانبها بدست آوردند. و چون قومی نیرومند بودند و زندگی ساده داشتند، به کشاورزی بر دشتها و دامنة تپه‌های منزلگاه خود پرداختند و زندگی آسوده‌ای برای خویش فراهم ساختند.

Larg Kurdistan Map - Azerbaijan Map نقشه مناطق ماد خرد و ماد بزرگ ایران

نقشه ماد بزرگ ایران که شامل مناطق : جمهوری اران و شروان و دربند - کردستان عراق - مناطق کردنشین ترکیه و سوریه و ارمنستان کنونی می باشد

در اکباتان (یعنی محل تلاقی چند راه)، که در درة زیبایی قرار گرفته و آبی که از ذوب شدن برف کوهها به دست می‌آمد سبب حاصلخیزی آن بود، ‌نخستین شاه ایشان دیااکو پایتخت اول خود را بنا نهاد و آن را با کاخی شاهانه، که بر شهر مسلط بود و نزدیک دو کیلومتر مربع وسعت داشت، آراست. بنا بر روایتی که در کتاب هرودوت آمده – ولی روایت دیگری آن را تأیید نمی‌کند – دیااکو از آنجا به قدرت رسید که به عدالت اشتهار یافته بود؛ و چون به قدرتی که می‌خواست رسید، به استبداد و خودکامگی پرداخت. یکی از فرمانهای وی آن بود که «هیچ کس به حضور شاه بار داده نشود،‌ و مردم تنها به وسیلة پیام‌آورانی مطالب خود را به عرض او برسانند؛ دیگر آنکه کسی حق خندیدن یا آب دهان بر زمین انداختن در برابر شاه را ندارد. هدف وی از مقرر داشتن این تشریفات برای شخص خود… آن بود که مردم،‌ که از دیدن وی محروم بودند، طبیعت او را از طبیعت خود جدا بدانند». مردم قانع ماد، که زندگی طبیعی داشتند، با پیشوایی این شاه نیرومند شدند؛ و بنا بر تأثیر عادت و محیط زندگی خویش،‌ جنگ آزمودگی و تحمل بر سختیهای جنگ پیدا کردند، و به صورت خطری درآمدند که پیوسته دولت آشور را تهدید می‌کرد. دولت آشور بارها بر سرزمین ماد حمله کرده،‌ هر بار چنان پنداشته بود که ماد چنان شکست خورده که دیگر یارای برابری با آن را ندارد، ولی بعدها معلوم شده بود که مردم این سرزمین از مبارزه برای بدست آوردن آزادی خسته نمی‌شوند. بزرگترین پادشاه ماد، هووخشتره، توانست، با ویران کردن شهر نینوا، به این کشمکشها پایان بخشد. این پیروزی، خود، محرک وی شد که لشکریانش را در آسیای باختری پیش براند و به دروازه‌های ساردیس برسد؛ و اگر کسوفی واقع نمی‌شد، هرگز از آنجا باز نمی‌گشت. دو پیشوا، که با یکدیگر در حال جنگ بودند، هر دو این پیشامد آسمانی را نذیر آسمانی پنداشتند و با یکدیگر پیمان صلحی بستند، و برای استواری آن جرعه‌ای از خون یکدیگر نوشیدند. هووخشتره،‌ سال بعد از این حادثه، از دنیا رفت؛ این پس از آن بود که در زمان پادشاهی خود کشور ماد را، از صورت ایالت تحت تصرف کشور دیگری، به صورت امپراطوری بزرگی درآورد که آشور و ماد و پارس را شامل بود. یک نسل پس از وی امپراطوری برچیده شد.

این دولت با اینکه فرصتی پیدا نکرد که بتواند در بنای مدنیت سهم بزرگی داشته باشد ولی راه را برای برادر دیگر آریایی خود یعنی پارس باز و هموار ساخت. قانون اخلاقی پارسیها – که در زمان صلح صمیمانه به کشاورزی بپردازند، و در جنگ متهور و بی‌باک باشند -، و نیز مذهب زردشتی ایشان و اعتقاد به اهورمزدا و اهریمن و سازمان پدرشاهی، یا تسلط پدر در خانواده، و تعدد زوجات و مقداری قوانین دیگر پارس – که از شدت شباهت با قوانین ماد سبب آن شده است که در این آیة کتاب دانیال: تا موافق شریعت مادیان و پارسیانی که منسوخ نمی‌شود» ذکر آنها با هم بیاید – همه ریشة مادی دارد. از ادبیات و هنر این قوم یک پاره سنگ یا یک نامه هم بر جای نمانده است.

انقراض دولت ماد بسیار سریعتر از تشکیل آن صورت گرفت. اژدهاک یا ایشتوویگو، که به جای پدر خود هووخشتره به تخت سلطنت نشست، یک بار دیگر این حقیقت را اثبات کرد که حکومت سلطنتی همچون بازی قماری است، و در وراثت سلطنت، هوشمندی مفرط و جنون، متحد نزدیک به یکدیگر به شمار می‌روند. این شاه براحتی بر تخت سلطنتی که به میراث برده بود نشست، و به عیش و نوش و لذت بردن از آنچه نصیب وی شده بود پرداخت. مردم نیز، به تقلید از او، از پیروی دستورهای اخلاقی خشک و روش زندگی ساده و خشنی که داشتند دست برداشتند و رفته رفته آنها را فراموش کردند؛ ثروت به اندازه‌ای ناگهانی به چنگ ایشان افتاده بود که فرصت بهره‌برداری عاقلانه از آن را نداشتند. مردم طبقات بالای اجتماع بندة مد و زندگی تجملی شده بودند؛ مردانشان شلوارهای قلابدوزی شده می‌پوشیدند،‌ و زنان خود را با غازه و جواهر می‌آراستند؛ حتی زین و برگ اسبان را نیز با طلا زینت می‌دادند. قوم ساده‌ای که پیش از آن از راه چوپانی زندگی می‌کردند، و از سوار شدن بر ارابه‌های خشکی که چرخهاشان جز گرده‌های ناهموار بریده شده از تنة درختان نبود لذت می‌بردند، اکنون کارشان آن بود که بر ارابه‌های گرانبها سوار شوند، و از مجلس جشنی به مجلس دیگر بروند. نخستین شاهان ایشان به دادگستری بر خود می‌بالیدند، ولی ایشتوویگو، که روزی نسبت به هارپاگ خشمناک شده بود، دستور داد از تن بی‌سر و دست فرزند او خوراکی فراهم آوردند و پدر را مجبور کردند که گوشت تن فرزندش را بخورد. هارپاگ فرمان را اجرا کرد و گفت هر چه شاه امر فرماید مایة شادی او می‌شود؛ ولی کینه را دردل خود نگاه داشت و بعدها به کمک کوروش برخاست تا ایشتوویگو را خلع کند. کوروش جوان، فرماندار ولایت انشان (شامل خوزستان و بختیاری)، که در فرمان مادیان بود، علیه شاه زن صفت و ستمگر اکباتان قیام کرد؛ خود مادها از پیروزی وی بر این مردم خودکامه شاد شدند و به شاهی او خشنودی نمودند: و تقریباً هیچ کس با او از در مخالفت در نیامد. تنها یک جنگ کافی بود تا دولت فرمانروای ماد و حاکم بر ایران به صورت فرمانبردار یک فرد پارسی درآید؛ پس از آن، دولت پارس رفته رفته کارش به جایی رسید که تمام خاور نزدیک را به زیر فرمان خود درآورد. کوروش بر پادشاهی ماد خاتمه داد و یک کشور متحد از پارس و ماد و پارت تشکیل داد که ایران کنونی نام دارد . ایران به معنای سرزمین آریایی است که بخش زیادی از آن توسط بیگانگان اشغال شده است . کوروش یکی از کسانی بود که گویا برای فرمانروایی آفریده شده‌اند و، به گفتة امرسن، همة مردم از تاجگذاری ایشان شاد می‌شوند. روح شاهانه داشت و شاهانه به کار برمی‌خاست؛

در ادارة امور به همان گونه شایستگی داشت که در کشور گشاییهای حیرت‌انگیز خود؛ با شکست‌خوردگان به بزرگواری رفتار می‌کرد و نسبت به دشمنان سابق خود مهربانی می‌کرد. پس، مایة شگفتی نیست که یونانیان دربارة وی داستانهای بیشمار نوشته و او را بزرگترین پهلوان جهان، پیش از اسکندر، دانسته باشند. مایة تأسف آن است که از نوشته‌های هرودوت و گزنوفون نمی‌توانیم اوصاف و شمایل وی را طوری ترسیم کنیم که قابل اعتقاد باشد. مورخ اول، تاریخ وی را با بسیاری داستانهای خرافی درهم‌آمیخته، و دومی کتاب خود کوروپایدیا (=تربیت کوروش) را همچون رساله‌ای در فنون جنگ نوشته، و در ضمن آن خطابه‌ای در تربیت و فلسفه آورده است؛ گزنوفون چندین بار در نوشتة خود کوروش را با سقراط اشتباه کرده و احوال آن دو را با هم آمیخته است. چون این داستانها را کنار بگذاریم، از کوروش جز شبح فریبنده‌ای باقی نمی‌ماند. آنچه به یقین می‌توان گفت این است که کوروش زیبا و خوش‌اندام بوده، چه پارسیان تا آخرین روزهای دورة هنر باستانی خویش به وی همچون نمونة زیبایی اندام می‌نگریسته‌اند؛ دیگر اینکه وی مؤسس سلسلة هخامنشی یا سلسلة «شاهان بزرگ» است، که در نامدارترین دورة تاریخ ایران بر آن سرزمین سلطنت می‌کرده‌اند؛ دیگر آنکه کوروش سربازان مادی و پارسی را چنان منظم ساخت که به صورت قشون شکست‌ناپذیری درآمد؛ بر ساردیس و بابل مسلط شد؛ و فرمانروایی اقوام سامی را بر باختر آسیا چنان پایان داد که، تا هزار سال پس از آن، دیگر نتوانستند دولت و حکومتی بسازند؛ تمام کشورهایی را که قبل از وی در تحت تسلط آشور و بابل و لیدیا و آسیای صغیر بود ضمیمة پارس ساخت، و از مجموع آنها یک دولت شاهنشانی و امپراطوری ایجاد کرد که بزرگترین سازمان سیاسی قبل از دولت روم قدیم، و یکی از خوش اداره‌ترین دولتهای همة دوره‌های تاریخی به شمار می‌رود.

آن اندازه که از افسانه‌ها برمی‌آید، کوروش از کشورگشایانی بوده است که بیش از هر کشورگشای دیگر او را دوست می‌داشته‌اند، و پایه‌های سلطنت خود را بر بخشندگی و خوی نیکو قرار داده بود. دشمنان وی از نرمی و گذشت او آگاه بودند، و به همین جهت در جنگ با کوروش مانند کسی نبودند که با نیروی نومیدی می‌جنگد و می‌داند چاره‌ای نیست جز اینکه بکشد یا خود کشته شود. پیش از این- بنا به روایت هرودوت- دانستیم که چگونه کرزوس را از سوختن درمیان هیزمهای افروخته رهانید و بزرگش داشت و او را از رایزنان خود ساخت؛ نیز از بخشندگی و نیکی رفتار او با یهودیان سخن گفتیم. یکی از ارکان سیاست و حکومت وی آن بود که، برای ملل و اقوام مختلفی که اجزای امپراطوری او را تشکیل می‌دادند، به آزادی عقیدة دینی و عبادت معتقد بود؛ این خود می‌رساند که بر اصل اول حکومت کردن بر مردم آگاهی داشت و می‌دانست که دین از دولت نیرومندتر است. به همین جهت است که وی هرگز شهرها را غارت نمی‌کرد و معابد را ویران نمی‌ساخت، بلکه نسبت به خدایان ملل مغلوب به چشم احترام می‌نگریست و برای نگاهداری پرستشگاهها و آرامگاههای ‌خدایان، از خود، کمک مالی نیز می‌کرد. حتی مردم بابل، که در برابر او سخت ایستادگی کرده بودند، در آن هنگام که احترام وی را نسبت به معابد و خدایان خویش دیدند، بگرمی برگرد او جمع شدند و مقدم او را پذیرفتند. هر وقت سرزمینی را می‌گشود که جهانگشای دیگری پیش از وی به آنجا نرفته بود، با کمال تقوا و ورع، قربانیهایی به خدایان محل تقدیم می‌کرد؛

 

جستارهای وابسته :‌

اقوام ایرانی ماد 1

اقوام ایرانی ماد 2

تاریخ و فرهنگ آذربایجان

تاریخ و فرهنگ کردستان

آنچه ایران به جهان آموخت

نفوذ تمدن ایران در شبه قاره

مالکیت ایران بر جمهوری آذربایجان

ایران سرزمین همیشگی آریایی ها

تفاوت ملیت و قومیت در ایران زمین 

تالش و جمهوری نامشروع آذربایجان

تقدس سرزمین ٫ فرهنگ و تمدن ایران

جنبش الحاق ایران شمالی به خاک ایران

مرزهای طبیعی , سیاسی و نژادی ایران

از سرزمینهای آران تا آذربایجان-آتروپاتکان

نقدی بر حزب دموکرات کردستان و فدرالیزم

کردستان و آذربایجان قلب تپنده ایران زمین

تشکیل اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایران

 

 

پژوهش و گردآوری از ارشام پارسی ( تاریخ و تمدن ویل دورانت ) , برداشت این نوشتار با ذکر نام و آدرس پایگاه آزاد است

دانشگاه 700 ساله پارکینگ خودروهای اسقاطی

شاید 700 سال پیش زمانی که رشیدالدین فضل‌الله همدانی وزیر دانشمند ایلخانان نخستین مجموعه دانشگاهی جهان را در تبریز راه اندازی کرد هرگز تصور نمی کرد که این مجتمع منحصر به فرد علمی، فرهنگی و تاریخی روزی به پارکینگ خودروهای اسقاطی تبدیل شود.

به گزارش مهر، ربع رشیدی که زمانی کلکسیونی از امکانات یک شهر کوچک شامل کتابخانه، مدرسه، مسجد، دارالایتام، حمام، مهمانسرا، بیمارستان، مدارس عالی و کارگاه‌های صنعتی بود، متاسفانه همچنان ناشناخته مانده است بطوریکه حتی عده ای از به ثبت رسیدن وقف نامه آن در فهرست میراث مستند سازمان یونسکو بی خبرند.

با وجود اینکه فضل‌الله همدانی برای تامین هزینه‌های ربع رشیدی، املاک فراوانی در نقاط مختلف اعم از ایران قدیم، بخش‌هایی از عراق، افغانستان، گرجستان، ولایت روم، آذربایجان و سوریه وقف این مجموعه کرد اما تنها بنایی که از این املاک فراوان به عنوان نماد دانشگاه ربع رشیدی بر جای مانده، در "محله عباسی" تبریز واقع است.

ربع رشیدی که با میزبانی تحصیل و تحقیق حدود 10 هزار دانشجو و استاد به هفت زبان زنده دنیا، روزگاری کانون علم و هنر دنیا بود و بر سایر مراکز آموزشی معتبر جهان رجحان داشت، با وجود تلاش کجدارومریز مسئولان برای ماندگاری و ثبات این اثر، امروز در بن بست بی توجهی قدرناشناسان فرهنگی و تاریخی، گرفتار بی مهریهای بسیار شده است!

بی مهری به مجموعه ربع رشیدی تا آنجا پیش رفته که صاحبان خودروهای اسقاطی به خود اجازه داده اند، خودروی به دردنخور و مستعمل خود را در محوطه این اثر ارزشمند فرهنگی و تاریخی پارک کنند و صحنه هایی آزاردهنده برای دوستداران آثار تاریخی و میراث فرهنگی به وجود آورند.

متاسفانه بی توجهی متولیان امر با فرعی ترین نگاه ممکن به مجموعه فرهنگی و تاریخی ربع رشیدی باعث شده کمترین نظارت ها به این اثر ارزشمند اختصاص یابد و به این ترتیب محوطه محصور این مجموعه به پارکینگ خودروهای اسقاطی تبدیل شده است!

تاسف بارتر آنکه مسئولان به خود اجازه نمی دهند علاوه بر سرکشی محل، دستور جمع آوری و انتقال این خودروهای اسقاطی را به محلی دیگر صادر کنند و وجود چنین نگاه های سطحی و تک بعدی به آثار ارزشمندی مانند ربع رشیدی، برای فرهیختگان و دوستداران میراث فرهنگی تکان دهنده و زجرآور است.

انتقاد اهالی شرق تبریز و سئوال های بی پاسخ آنان!

اهالی شرق تبریز که از اینهمه بی توجهی نسبت به ربع رشیدی متعجبند، همچنان در انتظار یاری مسئولان ذیربط برای احیای کامل این مجموعه ارزشمند هستند اما در عین حال نمی توانند ناراحتی و نارضایتی خود را از وضعیت به وجودآمده کتمان کنند.

علیرضا، که یکی از همسایگان مجموعه ربع رشیدی است، عدم شناخت مسئولان استان به ویژه مدیران گردشگری از این اثر را از جمله دلایل این بی توجهی دانسته و متذکر می شود که ربع رشیدی به عنوان یک مجموعه متنوع علمی، فرهنگی و تاریخی، می تواند کلید بسیاری از سوالات امروز بشر باشد و نتایج آن الهام بخش تحقیقات و دستاوردهای علمی محققان قرار گیرد، از اینرو کافی است که توجه ها به این مجموعه بیشتر و جدی تر شود.

شهرام نیز یکی دیگر از اهالی محله عباسی که کمی پایین تر از ربع رشیدی صاحب مغازه است، می گوید: بی توجهی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به ربع رشیدی پایانی ندارد و این در حالیست که علاوه بر مشکل ساخت و ساز غیرقانونی در حریم این مجموعه، امروز شاهد پارک خودروهای اسقاطی در محوطه محصور ربع رشیدی هستیم.

مصطفی، دیگر شهروند ساکن در شرق تبریز می گوید: ربع رشیدی در طول زمان، آسیب های مختلفی را متحمل شده و بارها این مجموعه به صورت آگاهانه و ناآگاهانه مورد هجوم قرار گرفته است اما اقدام های غیرفرهنگی عده ای به مرحله ای رسیده است که دیگر هیچ مجموعه و دستگاه نظارتی و اداری توان مقابله با این تخلفات را ندارد و مصداق آن تبدیل شدن محوطه ربع رشیدی به پارکینگ خودروهای اسقاطی است؛ حال برایمان این سئوال وجود دارد که بی توجهی ها تا کی ادامه خواهد داشت؟!

حاج علی اکبر هم که از ریش سفیدان محله عباسی است با اطلاعات ارزشمند تاریخی که در سینه دارد با ما به گفتگو نشسته و می گوید: ربع رشیدی یک گنجینه بی نظیر تاریخی و فرهنگی در کشور و بلکه دنیاست و ما در سالهای گذشته جهانگردان زیادی را دیده ایم که آوازه این مجموعه دانشگاهی را شنیده بودند و به اینجا آمدند تا از نزدیک شاهد این آثار ارزشمند باشند و با عکسبرداری و فیلمبرداری خاطرات زیادی را از این مکان با خود به همراه بردند و سوال ما این است که چرا در حالی که خارجی ها قدر ربع رشیدی را می دانند، اما مسئولان گردشگری ما از آن غافل مانده و اجازه تبدیل شدن این مجموعه به پارکینگ خودروهای اسقاطی را داده اند؟!

رفع نقض حریم، نیازمند همت فراسازمانی است

حفاظت و صیانت از آثار تاریخی و نظارت بر رعایت حریم آن ها از مهم ترین مسئولیت هایی است که به واسطه ثبت یک اثر تاریخی بر دوش متولیان امر قرار می گیرد.

در حالی این وظیفه برعهده سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به عنوان متولی آثار تاریخی و فرهنگی است که سایر سازمان ها، ارگان ها و مجموعه ها اعم از دولتی و خصوصی نیز طبق قانون موظف به رعایت حریم بناها و آثار تاریخی هستند.

از سوی دیگر برخی از کارشناسان معتقدند که در کنار بی تحرکی مسئولان جهت رفع مشکل بی سامانی و رفع نقض حریم ربع رشیدی، سازمان میراث فرهنگی به تنهایی قدرت کافی برای ممانعت از تجاوز به حریم این مجموعه ارزشمند تاریخی را ندارد.

رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی در این زمینه با اشاره به سختی کار این سازمان در انجام وظیفه خود در خصوص ربع رشیدی گفت: رعایت حریم آثار تاریخی برای همه دستگاه ها و نهادها طبق قانون الزامی است و هرگونه تخطی از این امر عواقب و مجازات های قانونی در پی دارد.

تراب محمدی در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: در این زمینه رایزنی های فراوانی شده تا مسائلی مانند حریم شکنی مجموعه ارزشمد ربع رشیدی تکرار نشود اما این امر مستلزم فهم دقیق همه مسئولان و نیز مردم از جایگاه آثار تاریخی است.

وی، با اشاره به اهمیت و اثربخشی مجموعه فرهنگی و تاریخی ربع رشیدی، حل مشکلات این اثر را نیاز به همتی فرا سازمانی دانست و ابراز امیدواری کرد، با توجه به اهمیت این مجموعه و تقاضای مردم منطقه، سازمان ها و نهادهای مسئول همکاری مقتضی را در این زمینه داشته باشند.

***
"ربع رشیدی" بارزترین نمونه مساعی و تلاش ایلخانان در عرصه تعالی، رشد و پویایی فرهنگ ایرانی به شمار می رود که توسط "خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی" به عنوان یک شهر دانشگاهی در تبریز برپا گشت و امروز هم پس از گذشت بیش از 700 سال، خروارها خاک نتوانسته به حیثیت و هستی آن خدشه وارد کرده و تأثیر آن را در روزگار و ماندگاری آن را در حافظه ملتها مخدوش و نابود سازد.

با همه این اوصاف تداوم بی توجهی و بی مهری ها به مجموعه ارزشمند فرهنگی و تاریخی ربع رشیدی باعث خواهد شد آثاری از این دست نه مایه فخرمان که غمنامه ای برای پر کردن ساعات فراغت مردمان ایران زمین باشد!

عملیات چت کردن در ایران قدیم

عملیات چت کردن در ایران قدیم

دیروز کتابی رو می خوندم که تو یه قسمتیش در مورد چت کردن نوشته بود کتاب مربوط به سال 1291 می باشد.

برگرفته از کتاب دیدنیها و شنیدنیهای ایران نوشته محمود دانشور

دراویش پرسه زنی که در منطقه همدان زندگی می کردند هنگامی که به هم می رسیدند اگر در بین آنها درویش بچه ای وجود داشت، دیگران با لبخند از بزرگ او سوال می کردند آیا به زیر شولا «عبای درویشی» رفته یا کدو به پایش بسته اند؟

این عده چون در ظاهر از زن گرفتن امتناع دارند به این لحاظ در هر شهری که می رسیدن یا به معروفه خانه ها (خانه های فساد) می رفتن یا زنان و دخترانی که پدرهای عوام آنان را با ثواب در صیغه دادن رام می کنند صیغه می کنند و یا انکه پسرهای چهارده یا پانزده ساله را از شهرها دزدیده و یا با رضایت پدرو مادر به منظور ثواب- یا خانواده هایی که از عهده بچه ها بر نمی آیند و منتظرند یک نفر از نان خورهای آنان کم شود علی الخصوص موقعی که بشنوند درویش شدن هم ثواب دارند، تحویل درویش می دهند.

پس از چند روز دراویش به قول خودشان جلسه ای ترتیب داده و عموم دراویش در آن جلسه حاظر می شوند و درویش بچه را آورده و پس از خواندن اورادی او را به زیر شولا می برند که در وسط جمه است، آنگاه نفر دیگری که در زیر عباست دست و پای اورا می بندد و آنگاه سایر دروایش به بیرون خانقاه آمده و شروع به کشیدن نفیر می کنند و ابتدا شخصی که بچه را آورده باید با او لواط کند، در این موقع هر چه بچه فریاد می زند صدای نفیرها هم بیشتر می شود و به او تبلیغ می کنند اگر می خواهی درویش درست و حسابی شوی باید تن به رضا دهی و پس از پایان او را چت می کنند، یعنی تقسیم و به سایرین تعارف می کنند. عده ای هم معمولا در شب اول پوست کدویی را از نخ گذرانیده و به پای بچه درویش می بندند و چراغها را خاموش می کنند، انگاه به بچه دستور می دهند که خود را فراری دهد، سپس دروایش خود را به تعقیب او انداخته و هر کس دستش به کدو بخورد می فهمد که همان درویش بچه است و حق مجامعت با او دارد. و تا مدت 2 سال کدو باید به پای بچه باشد.

 این فجایع از زمان سلطنت صفویه تا رضاخان انجام می شده، تا این که رضاخان پدرشون رو در می یاره، البته ناگفته نمونه که فرقه های شاه نعمت اللهی ها و بعضی از فرقه های دیگه این کارهارو انجام نمیدادن و در ایران هم بسیار مورد احترام بودند

ماجرای مردی که نقشه ترور آبراهام لینکلن را کشف کرد

چهره نگاری از متهمان چگونه آغاز شد؛

ماجرای مردی که نقشه ترور آبراهام لینکلن را کشف کرد

شیوه دیگری از شرق دور -چین- به انگلیسی‌ها رسید و بعد از جنجال‌های متعدد بر سر مالکیت معنوی کشف آن، عاقبت از سوی پلیس اسکاتلندیارد پذیرفته شد: روش انگشت‌نگاری. این روش امروزه با استفاده از سیستم طبقه‌بندی دکتر گالتون و آرشیوهای دیجیتال گسترده، به عنوان ساده‌ترین روش تشخیص هویت استفاده می‌شود./ عقیده برنز طرفداران دیگری هم داشت. او که در نیمه شرقی و متمدن آمریکا زندگی می‌کرد، می‌توانست از هر متهم هر چقدر که بخواهد عکاسی بکند، اما کلانترهای نیمه غربی آمریکا این امکان را نداشتند. آنها تصویر چهره خلافکارها را به گروهی از نقاشان ورزیده که کارشان همین بود، سفارش می‌دادند و این اعلامیه‌ها که معمولا با عبارت wanted همراه بودند، در سراسر «غرب وحشی» پخش می‌شد و جایزه بگیرها و کارآگاهان خصوصی را وسوسه می‌کرد تا دنبال دستگیری خلافکار بروند. / آرم دفتر کارآگاهی پینکرتون با نام «بنگاه ملی کارآگاهی» یک چشم بود که زیرش این جمله حک شده بود: «ما هرگز نمی‌خوابیم.» پینکرتون و دستیارش درستی این جمله را بارها نشان دادند. آنها با فرستادن مامورانی با پوشش مبدل به میان گروه‌های تبهکاری مختلف، عملیات‌های موفقی انجام دادند؛ هرچند در موارد زیاد تلفات هم دادند. از جمله یک بار جسی جیمز (یاغی معروف که فیلم‌های سینمایی زیادی درباره‌اش ساخته شده) توانست جاسوس پینکرتون را بشناسد و او را بکشد. با این حال، عملیات‌های موفق پینکرتون آن قدر زیاد بود که این ناکامی‌ها را بپوشاند. از جمله خود پینکرتون یک بار وقتی در سال 1861 در پوشش یک دلال بورس داشت یک باند جاعل اسکناس را تعقیب می‌کرد، موفق به کشف نقشه ترور آبراهام لینکلن شد و همین ماجرا، گروه او را به اوج شهرت رساند.

داستان تاریخ کشف جرم و کارآگاهی، ماجرای پیدایش سه روش تشخیص هویت را با هم مرور کردیم؛ دو تا مربوط به سورته (پلیس فرانسه) و یکی هم ابتکار اسکاتلندیارد (پلیس انگلیس). اولی، روش فرانسوا ویدوک بود؛ اولین کارآگاه به معنای امروزی که روش او مبتنی بر شناسایی متهم از روی چهره است.

این روش هنوز هم مدرک اصلی مورد قبول دادگاه‌هاست. 70 سال بعد از ویدوک، آلفونس برتیون آمد؛ مردی که به‌رغم شهرت علمی پدر و پدربزرگش، حتی نتوانسته بود دیپلم بگیرد، با این حال توانست روش جدیدی در تشخیص هویت ارائه بدهد که اندازه‌گیری و ثبت مشخصات فیزیکی بدن متهمان بود: روش تن‌سنجی یا آنتروپومتری. در کنار این دو روش، شیوه دیگری از شرق دور -چین- به انگلیسی‌ها رسید و بعد از جنجال‌های متعدد بر سر مالکیت معنوی کشف آن، عاقبت از سوی پلیس اسکاتلندیارد پذیرفته شد: روش انگشت‌نگاری. این روش امروزه با استفاده از سیستم طبقه‌بندی دکتر گالتون و آرشیوهای دیجیتال گسترده، به عنوان ساده‌ترین روش تشخیص هویت استفاده می‌شود.

به نوشته سرنخ؛ در عین حال که روش‌های دیگر هم  برای تکمیل پرونده و تعیین دقیق هویت لازم هستند. یکی از این روش‌ها، روشی است که در آمریکا و زمانی که هنوز شیوه انگشت‌نگاری به آنجا نرسیده بود، به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گرفت: روش چهره‌نگاری.

پلیس نیویورک هرگز اعتبار و شهرت پلیس‌های پاریس و لندن را نمی‌توانست به دست بیاورد، مگر با آمدن یک دورگه ایرلندی غول‌پیکر به نام سربازرس کارآگاه تامس برنز. طبق مطلبی که یکی از روسای پلیس نیویورک در سال 1887 در کتاب خاطراتش نوشته، این پلیس همواره آلت دست سیاستمدارها و شریک قمارخانه‌ها بود.

از یک طرف سیاستمدارها اختیار داشتند دستور دستگیری هر فرد بی‌گناه یا آزاد کردن هر متهمی را بدهند و از طرف دیگر، پلیس هم که بی‌توجهی مقامات و بی‌اعتباری خودش را می‌دید، رفته رفته به سمتی حرکت کرده بود که در قبال مبالغ معینی، وظیفه تامین امنیت قمارخانه‌ها و مراکز فساد را به عهده می‌گرفت. حتی همان سربازرس برنز افسانه‌ای هم عاقبت در سال 1896 به دلیل افشای روابطش با قمارخانه‌ها از خدمت در نیروی پلیس اخراج شده بود. با این حال برنز قبل از اخراجش تقریبا 10هزار سال حبس برای تبهکاران نیویورکی بریده بود و این رقمی بود بالاتر از عملکرد سورته و اسکاتلندیارد.

تامس برنز در سال 1842 در ایرلند به دنیا آمده بود. هیکلی بسیار درشت و غول‌آسا داشت، جملاتش را با اشکالات دستوری فراوان می‌گفت و تحصیلات رسمی نداشت. بعد از مهاجرت خانواده‌‌اش به آمریکا، مدتی کارگر لوله‌کش بود. در همین ایام کارگری توانسته بود به تاریک‌ترین و سیاه‌ترین محله‌های نیویورک سرک بکشد.

او پاتوق‌ها و مخفیگاه‌های باندهای مختلف سارقان، کلاهبرداران و جانیان را می‌شناخت و چهره و نام رهبران این باندها را به خاطر داشت. می‌دانست کدام دفتر وکالت و کدام وکیل دعاوی، همدست خلافکاران است و کدام سیاستمدار برای ایام انتخابات از این خلافکاران در سازماندهی تظاهرات و گروه‌های رای استفاده می‌کند.

حتی مدتی با «ما» ملکه مقتدر مالخرهای نیویورک کار کرده بود. برای همین وقتی در 34 سالگی و از سر بیکاری به استخدام پلیس درآمد، خیلی زود توانست تبهکارهای چند پرونده مختلف را دستگیر کند و ظرف دو سال به ریاست بخش آگاهی شهربانی نیویورک برسد.

تا اینجای قصه، داستان برنز شبیه فرانسوا ویدوک فرانسوی است. اما روش هابز که مبتنی بر سود شخصی خودش بود، کمی فرق داشت. او می‌دانست مراکز طلافروشی شهر کجاست، پس در اطراف این مراکز 9مامور با لباس مبدل گذاشته و مرزی را با عنوان «خط مرگ» تعیین کرده بود.

هر فرد سابقه‌ داری که از این خط مرگ رد می‌شد، بدون هیچ چشم​پوشی‌ای دستگیر می‌شد. طبیعتا برنز در برابر این اقدام حفاظتی، از طلافروشی‌ها حق‌الزحمه‌ای هم دریافت می‌کرد. اما برنز و افرادش سابقه‌دارها را چطور می‌شناختند؟ روش تشخیص هویت آنها چه بود؟ جواب، باز هم شبیه کار ویدوک است و هم متفاوت با آن. برنز مبتکر «رژه صبحگاهی» بود.

هر روز صبح سر ساعت مشخصی تمام افراد دستگیر شده در 24 ساعت گذشته در خیابان مالبری نیویورک از جلوی چشم برنز و افرادش رژه می‌رفتند و هرکس هم امتناع می‌کرد، سر و کارش با مشت آهنین برنز بود. این کار را فرانسوا ویدوک هم می‌کرد اما برنز به این رژه، عکسبرداری را هم اضافه کرده بود. از سال 1880 که برنز کارش را شروع کرد، تا سال 1886 او هزاران قطعه عکس از متهمان در دست داشت.

در این سال، او اولین کتابش را با نام «راهنمای گروه‌های زیرزمینی» که منتخبی بود از همین عکس‌ها، منتشر کرد که اتفاقا فروش فوق‌العاده‌ای هم داشت. برنز برای شناسایی سریع متهم از روی این مجموعه انبوه عکس، یک روش طبقه‌بندی براساس اجزای صورت داشت که مثلا ابروها را به کم‌پشت و پرپشت، چشم‌ها را به رنگ و اندازه، دماغ را به حالت و فرمش و همین طور انواع فرم‌های سایر اجزای صورت تقسیم کرده بود. کار با تقسیم بر‌اساس روشنی یا تیره بودن رنگ چشم شروع می‌شد، بعد در هر دسته گروه‌های حالت و فرم بینی بود و الی آخر.

شیوه کار برنز در این عکاسی‌ها، شیوه‌ای مبتنی بر تهیه تصاویر هنری بود. آلفونس برتیون از عکاسان خواسته بود از هر متهم یک عکس تمام‌رخ و یک عکس نیم‌رخ بگیرند تا برای اندازه‌گیری اجزای صورت به کار بیاید. اما برنز با اینکه دقت برتیون را نداشت، اما از هر متهم آن قدر که کاغذ عکاسی داشت، عکس می‌گرفت و به همین دلیل با مشکل عدم وضوح عکس‌های هنری مواجه نمی‌شد. این عکس‌ها آن‌قدر زیاد شدند که برنز یک نمایشگاه دائمی از آنها ترتیب داد که دیوارهایش پوشیده از تصاویر متهمان بود. برنز معتقد بود که در معرض دید بودن همیشگی چهره یک متهم، جامعه را از شر او مصون نگه می‌دارد.

عقیده برنز طرفداران دیگری هم داشت. او که در نیمه شرقی و متمدن آمریکا زندگی می‌کرد، می‌توانست از هر متهم هر چقدر که بخواهد عکاسی بکند، اما کلانترهای نیمه غربی آمریکا این امکان را نداشتند. آنها تصویر چهره خلافکارها را به گروهی از نقاشان ورزیده که کارشان همین بود، سفارش می‌دادند و این اعلامیه‌ها که معمولا با عبارت wanted همراه بودند، در سراسر «غرب وحشی» پخش می‌شد و جایزه بگیرها و کارآگاهان خصوصی را وسوسه می‌کرد تا دنبال دستگیری خلافکار بروند.

یکی از این کارآگاه‌های خصوصی که در غرب آمریکا فعالیت می‌کرد و شغلش دستگیری وسترنرهای خلافکار بود، آلن پینکرتون نام دارد که در قرن نوزدهم در سراسر آمریکا شهرتی به هم زده بود و الان هم در کنار تامس برنز، نماد پلیس آمریکا به حساب می‌آید. پینکرتون هم مثل برنز در ایرلند به دنیا آمده و فرزند یک خانواده مهاجر بود.

او متولد 1829 بود و برخلاف برنز که در جوانی به کار ساختمانی علاقه داشت، ابتدا بشکه‌سازی می‌کرد و برای همین بود که به جای شرق شهرنشین، سر از غرب آمریکا درآورد. اولین‌بار در 1860 پینکرتون توانست از آثار باقیمانده یک آتش‌سوزی در انباری در شیکاگو، به رد پای یک گروه خلافکار برسد و وقتی که جایزه دستگیری آنها را از پلیس گرفت، فهمید که شغل کارآگاهی درآمدش به مراتب از بشکه‌سازی بیشتر است.

آرم دفتر کارآگاهی پینکرتون با نام «بنگاه ملی کارآگاهی» یک چشم بود که زیرش این جمله حک شده بود: «ما هرگز نمی‌خوابیم.» پینکرتون و دستیارش درستی این جمله را بارها نشان دادند. آنها با فرستادن مامورانی با پوشش مبدل به میان گروه‌های تبهکاری مختلف، عملیات‌های موفقی انجام دادند؛ هرچند در موارد زیاد تلفات هم دادند.

از جمله یک بار جسی جیمز (یاغی معروف که فیلم‌های سینمایی زیادی درباره‌اش ساخته شده) توانست جاسوس پینکرتون را بشناسد و او را بکشد. با این حال، عملیات‌های موفق پینکرتون  آن قدر زیاد بود که این ناکامی‌ها را بپوشاند. از جمله خود پینکرتون یک بار وقتی در سال 1861 در پوشش یک دلال بورس داشت یک باند جاعل اسکناس را تعقیب می‌کرد، موفق به کشف نقشه ترور آبراهام لینکلن شد و همین ماجرا، گروه او را به اوج شهرت رساند.

پینکرتون در گروهش یک نقاش حرفه‌ای داشت که تصویر تمام تبهکارانی را که با آنها برخورد کرده بودند، در دفترچه‌ای می‌کشید. بعدها که وضعشان بهتر شد، پینکرتون هم دوربین عکاسی خرید و آلبومی از چهره‌های خلافکار غرب وحشی جمع کرد. تعداد عکس‌های پینکرتون البته هرگز قابل قیاس با کار برنز نبود، برای همین پینکرتون روشی برای تقسیم‌بندی این تصاویر ارائه نکرد یا اگر هم چنین روشی داشت، آن قدر مهم نبود که در تاریخ ثبت بشود.

ارزش عکس‌های او در روزگار ما، بیشتر از جهت ثبت تاریخ مصور غرب وحشی است. مجموعه عکس‌های او بیشتر از هر کسی به کار سازندگان فیلم‌های وسترن می‌آید که بتوانند فیلم‌هایشان را به اندازه کافی تاریخی بکنند.

به هر حال، مکتب آمریکایی تشخیص هویت - چه با روش پینکرتون و چه روش برنز- هر دو مبتنی بر چهره‌نگاری و ثبت مشخصات ظاهری متهمان بود. پلیس آمریکا از ابتدای قرن بیستم کم‌کم روش انگشت‌نگاری را پذیرفت و آن را به عنوان روشی کارآمدتر و دقیق‌تر از روش سنتی خودش پذیرفت. با این حال، ثبت چهره متهمان هنوز به عنوان یکی از روش‌های اصلی تشخیص هویت نزد پلیس تمام کشورها مورد قبول و استفاده است. دقیقا مثل طراح گروه پینکرتون، در اکثر دایره‌های تشخیص هویت طراحانی هستند (گاه کامپیوتری) که از روی توصیفات شاهد یا شاکی، چهره متهم را بازسازی می‌کنند و بعد با استفاده از روش برنز، آن چهره را با آلبوم عکس متهمان تطبیق می‌دهند.

تامس برنز و آلن پینکرتون، این کار را به عنوان یک سرگرمی درآمدزا دنبال می‌کردند، بدون اینکه بدانند دارند یک روش جدید را ابداع می‌کنند و این هم البته از نکات طنزآمیز تاریخ است که هردوی این کارآگاه‌های مبتکر، سواد و دانش بسیار کمی داشتند.

عکس های دیدنی و نایاب از ایران قدیم 2


لبخند ناوی وظیفه هوشنگ انوشه در زمان تیر باران پس از کودتای 28 مرداد







نماینده ایران در بین سایر کاندیداها برای دختر شایسته سال 1346







روشنک نوع دوست و مدرسه دخترانه او در 4 سال قبل از کشف حجاب . رشت







دبیرستان سعادت و روشنک نوعدوست







فخرالسلطنه و دخترش نیر، ۱۳۰۷ یا ۱۳۰۸ از مجموعه هوری موستوفی مقدم







دایه شمس الملوک خانم از مجموعه بهمن بیانی







خانواده مرادف در تهران







آبگرم گاومیش گلی سرعین در سال 1355-عکس از ولی الله شمشیر بندی







عروسی مهروش مستوفی، اصفهان، ۱۳۱۱ ش از مجموعه هوری موستوفی مقدم .







محصلان مدرسه دخترانه اتحاد در کاشان سال ۱۳۰۹ شمسی







آقای رضا پیراسته به اتفاق دانش آموزانی که در حال حاضر پدر بزرگ شده اند







دبستان کسری آبادان سال 1353 عکس متعلق به آقای سروش شینی دشتگل







خانواده امیر حشمت از مجموعه بهمن بیانی







شوکت ملک، ۱۳۰۴ ق از مجموعه بهمن بیانی







عروسی در همدان 1305شمسی







نمائی از فیلم کلاغ ساخته بهرام بیضائی







اعضای یک نمایش تاتر



جمشید مشایخی و ...







محمد علی کشاورز و ....







سلطان صاحبقران - جمشید مشایخی و پرویز فنی زاده ؛ سلطان و ملیجک







سینمای قدیم - علی نصیریان در فیلم دایره مینا







علی نصیریان







پشت صحنه







سینمای قدیم -نمائی از فیلم گاو





سینمای قدیم -نمائی از فیلم بابا کرم 1349 شمسی







سینمای قدیم - پوستر یک فیلم سینمائی





سومین جشنواره فیلم تهران 1974 میلادی







جشن کشف حجاب در شیراز سال 1314







مغازه لباس فروشی زمان قاجار







میکل انجلو آنتونیونی ( نفر وسط ) در ایران سال 1354 چهارمین فستیوال فیلم تهران







بیوک وایلد کت که در سال 1970 میلادی از یک افسر آمریکائی در تهران 2000 دلار خریداری شده






چراغ گاز ساخت بلژیک سال 1267 هجری







کنسولگری انگلیس در شیراز سال 1290هجری عکس از میرزا حسن عکاسباشی







مسابقه والیبال بین دو تیم هما وعقاب در سال 1347 شمسی







سالن کشتی در تهران قدیم







ملیجک







میرزا کوچک خان در دوران تحصیل نفر دوم ایستاده از راست







بی بی خانم استرابادی اولین زن روزنامه نگار ایرانی







خانواده صدیقه دولت آبادی سال 1313 شمسی







گروهی از روزنامه نگاران ایران در نخستین سال های سلطنت رضا شاه پهلوی



مرحوم مهدی آژیر دوبلور / تنسی تاکسیدو - شیلا در کارتون سند باد







از مجموعه آثار کاوه گلستان







مراسم اعدام میرزا رضا کرمانی







از مجموعه آثار کاوه گلستان







دکتر محمد علی مجتهدی اولین رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر







چوب بازی







مجوز طبابت به سبک قدیم مربوط به علیمحمد میبدی در سال 1308 صادر شده







دهل و سرنا ؛ جشن محلی در لرستان حدود زمان جنگ جهانی دوم







آبشار افرینه پل دختر حدود 50 سال قبل







پل کشکان در لرستان زمان جنگ جهانی دوم







رقص محلی عشایر لرستان زمان 1939 میلادی







عشایر لرستان در زمان جنگ جهانی دوم و افسران نیروی متفقین







سیاوش کسرائی و سهراب سپهری







سیاوش کسرائی و هوشنگ ابتهاج







_________________

عکس های دیدنی و نایاب از ایران قدیم


عروسی مهروش مستوفی، اصفهان، ۱۳۱۱ ش از مجموعه هوری موستوفی مقدم
 

 



 

 

طوسی جهانبانی از مجموعه بهمن بیانی
 


 

 

بلقیس خانم معیری همسر شاهزاده یدالله میرزا جهانبانی، در کودکی با شلیته از مجموعه بهرام بیانی
 

 

 

امان الله و غلامرضا اردلان از مجموعه هوری موستوفی مقدم
 

 

 

اردوی مدرسه سرعین سال 1355 عکس از جمشید کیشی زاده
 

 

 

سوسن تسلیمی در مرگ یزدگرد یا شاید چریکه تارا
 

 

 

بهرام بیضائی و پرویز فنی زاده سر صحنه رگبار
 

 

 

بهرام بیضائی و اکبر رادی دهه 40 شمسی
 

 

 

عروسی
 

 
 

فارغ‌ التحصیلان‌ مدرسه اتحاد، همدان سال 1301 شمسی
 


 

 

دو خانواده فامیل یکی یونایی و دیگری ایرانی ساکن همدان سال 1310 شمسی
 

 

 

اصفهان سال 1304 شمسی
 

 

 

شاگردان‌ مدرسه اتحاد در اجرای نمایشنامه استر و مردخای، نهاوند
 

 

 

اجرای نمایشنامه مولیر توسط‌ شاگردان‌ آلیانس‌ در همدان‌ تاریخ ۹ اسفند ۱۳۰۴
 

 

 

عروسی طاهر و توران‌ عناویم‌، تهران سال ۱۳۰۱ شمسی
 

 

 

نامزدی طاهر و توران‌ عناویم‌، تهران‌سال 1301 شمسی
 

 

 

مهمانی سال 1304
 

 

 

مراسم عروسی در یک خانواده یهودی اصفهانی سال1280 شمسی
 

 

 

عروسی دکتر دانیال‌ صدیق‌ ارشادی در همدان 1280 شمسی
 

 

 


 

مهندس سحابی و ..... در زمان دادگاه 1342
 

 

 

مهندس سحابی در دادگاه سال 1342
 

کارگران شرکت نفت در اعتصاب بزرگ سال 1357 . روز کارگر گرامی
 


 

صمد بهرنگی در میان بهروز دهقان و کاظم سعادتی . روز معلم گرامی باد
 


 

دهه 40 شماره چهار
 

 

 


 

دهه 40 شماره دو
 

 

 

دهه 40 شماره یک
 

 

 

ارکستر کافه بلدیه تهران ۱۳۱۱ احمد فروتن راد مهدی دفتری علی‌محمد خادم میثاق جواد معروفی روح‌الله خا
 

 

 

صادق هدایت در سن پنج سالگی با لباس سفید، همراه با خواهران، برادران و عمو زاده هایش
 

 

 

 

بدون شرح
 

 

 

کاندیدهای دختر شایسته ایران سال 1967 میلادی
 

 

معنای نام کشورهای جهان

معنای نام کشورهای جهان

 

 

در اینجا معنی نام کشورهای جهان در جلوی نام آنها آمده و زبانی که ریشه این نام در اصل از آن گرفته شده در میان پرانتز آورده شده است :

آرژانتین: سرزمین نقره (اسپانیایی)

آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما / آفتابی جنوبی (لاتین، یونانی)

آلبانی: سرزمین کوه نشینان

آلمان: سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن (فرانسوی، ژرمنی)

آنگولا: از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود

اتریش: شاهنشاهی شرق (ژرمنی)

اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان (یونانی)

ازبکستان: سرزمین خودسالارها (سغدی، ترکی، فارسی دری)

اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی)

استرالیا: سرزمین جنوبی (لاتین)

استونی: راه شرقی (ژرمنی)

اسرائیل: جنگیده با خدا (عبری)

اسکاتلند: سرزمین اسکات ها (لاتین)

افغانستان: سرزمین قوم افغان (فارسی)

اکوادور: خط استوا (اسپانیایی)

الجزایر: جزیره ها (عربی)

السالوادور: رهایی بخش مقدس (اسپانیایی)

امارات متحده عربی: شاهزاده نشین های یکپارچه عربی (عربی)

اندونزی: مجمع الجزایر هند (فرانسوی)

انگلیس: سرزمین پیر استعمار (ژرمنی)

اوروگوئه: شرقی

اوکراین: منطقه مرزی (اسلاوی)

ایالات متحده امریکا: از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی

ایتالیا: شاید به معنی ایزد (یونانی)

ایران: سرزمین آریایی ها٬ برگرفته از واژه «آریا» به معنی نجیب و شریف

ایرلند: سرزمین قوم ایر (انگلیسی)

ایسلند: سرزمین یخ (ایسلندی)

باهاما: دریای کم عمق یا ریشدارها (اسپانیایی)

بحرین: دو دریا (عربی)

برزیل: چوب قرمز

بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان (لاتین)

بلژیک: سرزمین قوم بلژ از اقوام سلتی، واژه بلژ احتمالاً معنی کیسه می داده

بلیز: یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژه ای بومی به معنای آب گل آلود

بنگلادش: ملت بنگال (بنگلادشی)

بوتان: تبتی تبار

بوتسوانا: سرزمین قوم تسوانا

بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار

بولیوی: از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین

پاراگوئه: این سوی رودخانه

پاکستان: سرزمین پاکان (فارسی دری)

پاناما: جای پر از ماهی (زبان کوئِوا)

پرتغال: بندر قوم گال از اقوام سلتی (لاتین)

پورتوریکو: بندر ثروتمند (اسپانیایی)

تاجیکستان: سرزمین تاجیک ها (فارسی دری)

تانزانیا: این نام از همامیزی تانگانیگا سرزمین دریاچه تانگا + زنگبار گرفته شده

تایلند: سرزمین قوم تای

ترکمنستان: سرزمین ترک + ایمان = ترکیمان = ترکمان = ترکمن سرزمین ترک هایی که مسلمان شده اند (مربوط به سده های آغازین اسلام)

ترکیه: سرزمین قوی ها (ترکی با پسوند عربی)

جامائیکا: سرزمین بهاران

جیبوتی: شاید به پادری بافته از الیاف نخل می گفتند (زبان آفار)

چاد: دریاچه (زبان بورنو)

چین: سرزمین مرکزی (چینی)

دانمارک: مرز قوم "دان"

دومینیکن: کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی)

روسیه: کشور روشن ها، سپیدان

روسیه سفید / بلاروس: درخشنده روس / سفید روسی

رومانی: سرزمین رومی ها

زلاند نو: زلاند جدید (زلاند نام یکی از استان های هلند به معنای دریاست)

ژاپن: سرزمین خورشید تابان (ژاپنی)

سریلانکا: جزیره باشکوه (سنسکریت)

جزایر سلیمان: از نام حضرت سلیمان

سوئد: سرزمین قوم "سوی"

سوئیس: سرزمین مرداب

سودان: سیاهان (عربی)

سوریه: سرزمین آشور (سامی)

سیرالئون: کوه شیر

شیلی: پایان خشکی/ برف

عراق: شاید از ایراک به معنای ایران کوچک (فارسی)

عربستان سعودی: سرزمین بیابانگردان در تملک خاندان خوشبختواژه عرب به معنی گذرنده و بیابانگرد استسعود یعنی خوشبخت.

فرانسه: سرزمین قوم فرانک از اقوام سلتی

فلسطین: یکی از اسامی قدیم رود اردن

فنلاند: سرزمین قوم "فن"

فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ

قرقیزستان: سرزمین چهل قبیله قرقیزی

قزاقستان: سرزمین کوچگران قزاقی

قطر: شاید به معنای بارانی (عربی)

کاستاریکا: ساحل غنی (اسپانیایی)

کانادا: دهکده زبان سرخپوستی "ایروکوئی"

کلمبیا: سرزمین کلمب (کریستف کلمب) (اسپانیایی)

کنیا: کوه سپیدی (زبان کیکویو)

کویت: دژ کوچک هندی (عربی)

گرجستان: سرزمین کشاورزان (یونانی)

لبنان: سفید (عبری)

لهستان: سرزمین قوم "له"

لیبریا: سرزمین آزادی

مجارستان: سرزمین قوم مجار (مجاری)

مراکش: مغرب

مصر: شهر، آبادی

مقدونیه: سرزمین کوه نشین ها، بلندنشین ها (یونانی)

مکزیک: اسپانیای جدید (اسپانیایی)

موریتانی: سرزمین قوم مور (لاتین)

میکرونزی: مجمع الجزایر کوچک فراسوی

نروژ: راه شمال

نیجر: سیاه (لاتین)

نیجریه: سرزمین سیاه (لاتین)

نیکاراگوئه: دریای نیکارائو (نام مردم آن منطقه) آگوئه (اسپانیایی)

واتیکان: گرفته شده از نام تپه ای به نام واتیکان (اتروسکی)

ونزوئلا: ونیز کوچک

ویتنام: اقوام "ویت" جنوبی (ویتنامی)

ویلز: بیگانگان (ژرمنی)

هلند: سرزمین چوب آلمانی

هند: پر آب (فارسی باستان)

هندوراس: ژرفناها (اسپانیایی)

یمن: خوشبخت

یونان: سرزمین قوم "یون