نقد اقتصاد سیاسی:منطقهی
شهری قزوین از منظر جغرافیایی دارای موقعیتی کموبیش منحصربهفرد است.
موقعیتی که آن را به شاهراه ارتباطی شرق و غرب و شمال و جنوب کشور تبدیل
کرده است. همین موقعیت ترانزیتی در کنار نزدیکی آن به پایتخت است که در
برنامههای عمرانی سوم (1341-1346) و چهارم (1346-1351)، همزمان و بعد از
اصلاحات ارضی و شتابگیری فرایند مدرنیزاسیون و صنعتیشدن، توجه کارگزاران
اقتصادی را جلب کرد و طرح احداث نخستین شهر صنعتی کشور را در این منطقه
پایهریزی شد.
بازتولید حاشیه در کالبد شهر
محمد غزنویان
نقد اقتصاد سیاسی
نگاهی به تجربه نوسازی بافت فرسوده در هادی آباد قزوین
نقد اقتصاد سیاسی :منطقهی شهری قزوین از منظر جغرافیایی دارای موقعیتی کموبیش منحصربهفرد است. موقعیتی که آن را به شاهراه ارتباطی شرق و غرب و شمال و جنوب کشور تبدیل کرده است. همین موقعیت ترانزیتی در کنار نزدیکی آن به پایتخت است که در برنامههای عمرانی سوم (1341-1346) و چهارم (1346-1351)، همزمان و بعد از اصلاحات ارضی و شتابگیری فرایند مدرنیزاسیون و صنعتیشدن، توجه کارگزاران اقتصادی را جلب کرد و طرح احداث نخستین شهر صنعتی کشور را در این منطقه پایهریزی شد.
شهر صنعتی البرز که در 15 کیلومتری جنوب شرقی قزوین در اواخر دههی 1340 پایه گذاری و احداث شد نخستین «شهر صنعتی» ایران محسوب میشود: مجموعهای صنعتی که بیش از 900 هکتار اراضی مرغوب زراعی را به خود تخصیص میدهد و بهسرعت به مرکز جذب هزاران نفر نیروی کار بدل میشود.(1) تقارن احداث این مجموعهی عظیم با آخرین مراحل اصلاحات ارضی، جمعیت بزرگی از زارعانی را که از میان عوامل پنجگانهی تولید دهقانی، تنها صاحب نیروی کار انسانی بودند (خوشنشینها) را به این منطقه سرازیر کرد. این افراد به سبب عدمانتفاع مستقیم از مزایای اصلاحات ارضی، و بی بهره ماندن از تملک درصدی هر چند ناچیز از زمینهای تقسیمشده، فینفسه قابلیت جابهجایی بالایی پیدا میکنند و به موزات تکمیل اصلاحات، فرایند تحول به کارگران روستایی را طی میکنند. این قشر روستایی که پایبند زمین و مالکیت نبودند، اغلب برای امرار معاش بین روستاهای مختلف حرکت و در واقع، هر جا، هر کاری میبود، آنان نیز حضور پیدا میکردند.
بنابراین طبیعی است که با درخشش کورسوهای جدید اشتغال در شهرها و مراکز تازه صنعتیشده، آنان نیز انبوهوار حرکت میکردند و در مراکز شهری و تولیدی ـ صنعتی جدید، آیندهای تازه را جستوجو میکردند. اما معمولاً مراکز جدید تولیدی، قادر به جذب و استخدام تمام این نیروها نیستند و از طرف دیگر انگیزههای اولیهی مهاجرت این نیروی کار و امکانات اندک محیط روستا، «دست از پا درازتر بازگشتن» را نیز از آنان سلب میکند. از این روست که آنها در مقام «ارتش ذخیره»ی بازار کار شبکهی وسیعی از مشاغل خرد و غیررسمی مانند کار روزمزدی، دستفروشی و مانند آن را ایجاد و با تمام توان سعی کنند موقعیتی برای جایگیری و بقای خود در وضعیت تازه پدیدار سازند.
در این مرحله است که «اسکان» ناگهان به «مسئله» تبدیل میشود. زمینهای با قابلیت سکونت شهری، که در فرایند تجدید سازمان شهر مدرن، دارای ارزش افزودهی فوقالعاده شدهاند، این نیروی کار را از تأمل در سکونت در مراکز شهری باز میدارد و آنان را دست اندرکار «تصرف» و «ساختوسازهای غیر قانونی» در حومههای شهری یا بهاصطلاح در مناطق «خارج از محدوده » میکند.
بهتناسب صنعتیشدن شهر قزوین، یکی از نخستین هستههای حاشیهنشینی نیز در این شهر شکل میگیرد و محلهی هادیآباد به بارزترین جبههی تصرف و ساختوساز و اسکان غیررسمی تحول می یابد. ساختوساز در این محله که مانند تمام نواحی پیرامونی شهر قزوین، عرصهی فراخی از تاکستانها و باغات بادام بوده است از نیمهی دههی 1330 آغاز شده بوده است. با این حال در حدفاصل نیمهی دوم دههی چهل تا پایان نیمهی نخست دههی پنجاه، فرایند شکلگیری نهایی مختصات کالبدی محله به اتمام میرسد و مجموعهی نسبتاً بزرگی از پلاکهای ریزدانهی سی تا پنجاه متری در کوچه و خیابانهای ناهمگون و تراکم بالای جمعیت را در خود گنجاند.
همزمان با هادیآباد، محلاتی نظیر «نوروزیان» و «آبگیلک» نیز چنین تحولی را مشابه نمونههای تهرانی و کرجی پشت سر گذاشتند، اما تأکید ما در این یادداشت بر محلهی هادیآباد، پیش از هر چیز برآمده از موقعیت بسیار ویژهی این محله است. در واقع، نزدیکی تأملبرانگیز این محله (به فاصلهی سه چهارراه) با یکی دو محلهی قزوین که به محل سکونت لایههای بالایی طبقهی متوسط و بخشی از ثروتمندان قزوین شهره هستند، باعث میشود این محله به طور نمادین، خصلت قطبیکنندهی تحول سرمایهدارانهی شهر جدید را بازنمایی کند.
از منظر زندگی روزمره نیز، میتوان بهسهولت به تفاوتهای بنیادین سبک زندگی بین این محله و محلات متموّل نزدیک این محله پی برد. مثلاً در حالیکه در خیابان خیام، در تمام ساعات روز میتوان افرادی با خاستگاههای طبقاتی متفاوت در حال پرسهزنی، خرید و کسبوکار مشاهده کرد، در محلهی هادیآباد شاهد یکدستی کامل رهگذران خواهیم بود که بهتناسب سطح درآمد و نیازهای مصرفی، بازار و شبکهی اقتصادی خاص خود را ایجاد کردهاند.
از این روست که هادی آباد، الگوی کلاسیک بالا ـ پایین کالبدی را نقض میکند و مخاطب را با یک بالا ـ پایین طبقاتی، فارق از محل قرارگیری روی بالا یا پایین نقشه، مواجه میکند.
نقشه قزوین ـ محله هادی آباد با کادر مشکی و محلات مرفه نشین همجوار با کادر قرمز مشخص شده است.
نقشه قزوین ـ محله هادی آباد با کادر مشکی و محلات مرفه نشین همجوار با کادر قرمز مشخص شده است.
طبیعی است که مانند اغلب حاشیههای شهری، نام محلهی هادی آباد، بهسرعت دلالت بر مجموعهی متنوعی از آسیبهای اجتماعی دارد. این محله «با 503ر33 نفر جمعیت، در مقایسه با سایر نقاط شهر، بالاترین تراکم جمعیتی را دارد. به طوری که 5/11 درصد از جمعیت شهر را در خود جای داده است، در حالی که فقط 4 درصد از سطح شهر را اشغال کرده است.» و نکتهی مهم این است که نتیجهی یک تحقیق نیروی انتظامی استان قزوین نشان از آن دارد که به همین میزان، این محله بالاترین سرانه و تراکم مصرف و جرایم مرتبط با مواد مخدر را نیز در خود جای داده است. «بنابراین الگوی فرهنگی و اجتماعی این چنینی نیز، به عنوان باری مضاعف بر دوشِ بینهی نحیف اقتصادی ساکنان محله سوار شده و اهمیت حفظ فاصله و حتی ابداع روشهایی برای بازتولید فاصله و تمایز با این محله را برای محلات همجوار ضروری میکند. (تا جایی که به منظور مشخص نشدن صریح هویت محلهای، برخی از ساکنان خود این محله نیز در زمان معرفی، خود را به محلههای دیگر منتسب میکنند. در محلات جنوب شرقی تهران نیز چنین تلاشی برای کسی هویت از محلات خوشنام قابل مشاهده است) (2)
یکی از اهالی سابق این محله که خود نیز از مهاجران منطقهی طارم است، دربارهی نحوهی مواجههی خود با هادیآباد، سالها پس از ترک این محله، چنین مینویسد:
«اولین بار که مجبور شدم همسرم را به خانهی آشنایی در هادیآباد ببرم، (چون نزدیکی فوت کرده و وظیفه در حضور بود) حالش به هم خورد و بالا آورد و من البته شرمنده بودم از رفتن به کوچههای با بوی متفعن. البته من خیالم نبود من نزدیک به ۴ سال در این کوچه زیسته بودم و خشنترین شیوه های زندگی و حیات را در آن تجربه کرده بودم. مرا خیالی نبود از دیدن و شنیدن آن بوی متفعن و حال بههمزن. چرا که من از طارم آمده بودم؟!! آری هر کس از طارم بیایید طبیعی است که هادیآباد آزارش نمیدهد، چون هر چه باشد هادیآباد شهر است و البته طارم دهاتی بس ویرانهتر.»(3)
در بسیاری از ساکنان محله در مواجهه با ساکنان محلات «دیگر» احساس شرم نمایان است. با این حال باید تأکید کرد «احساس شرم» در حالی شکل میگیرد که اکثریت قریب بهاتفاق ساکنان محله، شهروندانی شریف هستند که همچنان از رهگذر دورهگردی، کار ساختمانی و فصلی و مانند آن امرار معاش میکنند.
یکی از وبلاگنویسان محلی قزوین با تاکید بر این ماهیت کارگری محله مینویسد:
«هادیآباد یا همان خیابان آبشار یاهمان خیابان مجاهد یا همان خیابان کارگر که بیشترین نقش را در پیروزی انقلاب اسلامی داشت و بیشترین شهید را تقدیم نظام جمهوری اسلامی نمود اینک پس از 30سال محرومترین نقطهی قزوین است!! ازسیستم فاضلاب شهری سهمی ندارد ازپارک وفضای سبز خبری نیست کتابخانه وفرهنگسرا وجود ندارد سازمان تاکسیرانی واتوبوسرانی به این خیابان رفتوآمد ندارد و…اما موقع انتخابات این منطقهی کارگرنشین عزیز میشود و سروکلهی همه نوع کاندیدا پیدا می شود… در عروسیها شادباش ]شاباش[ میدهند، درمجالس ترحیم با تمام نفرات تسلیت میفرستند ودر نماز جماعات این محل نماز میگزارند و وعدهی سر خرمن میدهند والخ … هرچه که هست رأی ونظر مردم هادی آباد که اکثریت آنان را کارگران تشکیل می دهند تعیینکننده است وآنها میدانند شورای فعلی و قبلی برای مردم هادیآباد هیچ کاری نکردند عملکردشان در این منطقه صفر است».(4)
طی همهی سالهای اخیر نگاه مسئولان و مقامات اجرایی شهر نیز به این محله، نگاهی تأدیبی ـ تنبیهی بوده است. همین نوع رویکرد آنها باعث پررنگ شدن خطوط «بزه» در این محله شده است و همواره از آن به عنوان معضل شهر قزوین یاد کردهاند. با این همه، طی چند سال اخیر ، و با توجه به داغ شدن تنور «نوسازی بافتهای فرسوده» در برنامههای توسعهی شهری مدیریت شهری قزوین نیز در فکر شناسایی و نوسازی چنین بافتهایی افتاده است. به عنوان نمونه، «شرکت عمران و مسکن استان قزوین»، پس از تعریف «نوسازی» و برشمردن مؤلفههای یک بافت فرسوده و مزایای نهفته در چنین پروژههایی، بلافاصله برای قابل درک شدن تعاریف خود، از همان دالِ هادیآباد بهره می گیرد و اولویت یا پایلوت چنین طرحی را در این محله مورد شناسایی قرار میدهد.(5)
کارشناسان سازمان مذکور «بی ارزش بودن این بافت از لحاظ تاریخی و تجاری» را مهمترین دستاویز برای ورود هر چه سریعتر به این بافت و تخریب و نوسازی آن قلمداد میکنند.
یکی از مهندسان مشاور در همین باره چنین اظهار نظر می کند که: » بهترین نقطه، هادی آباد است! ببینید هادی آباد از چند جهت قابل بررسی است. قیمت زمین در آن پایین و متراژ خانه ها بسیار کم و در حد 30 – 40 متر است.علاوه بر اینها ساکنان آن نیز هنوز شکل خانوادهی گسترده را در درون خود حفظ کردهاند و چند خانواده در کنار هم در یک خانه زندگی میکنند. همهی این شرایط باعث میشود که من هادی آباد را مکان مناسبی جهت بلندمرتبهسازی بدانم.»(6)
در واقع بهغایت تاسفبار است که شهرسازان تجددگرا و توسعهگرا، با «محله» بهمثابه ابژهی تخریب، بهمثابه دیوار و بهمثابه مانع برخورد میکنند. در چنین نحوهی اندیشیدنی، کمترین ردّ پایی از نوعی نگاه اجتماعی که به حل معضل فقر و تبعیض طبقاتی و توسعهی اجتماعی و تقویت همبستگی اجتماعی در مفهوم دقیق کلمه بپردازد به چشم نمیخورد.
هادیآباد محلهای کارگرنشین است که بهسهولت میتوان مشاهده کرد که بخش بزرگی از ساکنان آن حتی توان حفظ و نگهداری همین سطح از زندگی را نیز دارا نیستند. بخش بزرگی از همین آلونکها و زاغههای سیمتری در اجارهی فرودستترین لایهی طبقهی کارگر و طبقات حاشیهنشین شهری است. نزدیکی این محله به محلات متمول شهر قزوین، ناتوانی اقتصادی و بدنامی محله به عنوان یک زائدهی شهری، باعث میشود به آن همچون لقمهی حاضر و آمادهای برای «زیباسازی» و افزودن بر ارزش افزودهی زمینهای شهری نگاه شود. نوسازی بافتهای فرسودهی شهری در سالهای اخیر رمزواژهای برای پدیدهای است که دیوید هاروی انباشت از طریق سلب مالکیت میخواند. در این فرایند، بازسازی بافت فرسوده رانتهای فوقالعادهای پدید میآورد که بورژوازی مستغلات و بورژوازی دیوانسالار نزدیک به مراکز مدیریت شهری سودبرندگان اصلی آن هستند. و در این فرایند تودهی ساکنان محلاتی که دستخوش بهاصطلاح نوسازی و بازسازی شدهاند کمترین بهره را از موج رانتهای ایجادشده میبرند.
بی تردید نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده بهخودیخود مورد اعتراض نیست، مسئله از جایی شکل میگیرد که ساکنان کنونی این بافتها، اغلب از نوسازی و زیباسازی محلهای که گاه به مدت چندین دهه در آن به دشوارترین شکل ممکن زیسته اند، بهرهای نخواهند برد. تجمیع پلاکهای ریزدانه و تبدیل آنها به ساختمانهای بلندمرتبه در نزدیکی محلات متمول شهر، هیچ امکانی برای استمرار حضور درازمدت ساکنان فعلی در این محله باقی نخواهد گذاشت.
مهم آن که فرایند نوسازی بافتهای فرسودهی شهری با منطق سرمایهدارانه، ساکنان چنین محلاتی را همچنان ذیل مفهوم «حاشیهنشین» بازتولید خواهد کرد. و افزون بر این «سرمایهی اجتماعی» موجود در چنین محلهای را که تنها بدیل واقعاً موجود خلاء سرمایههای اقتصادی در این بافتهای فرسوده است، نابود میکند و ساکنان محله را به طور منفرد در گوشهگوشهی حاشیهها و حومههای شهر پراکنده خواهد کرد.
پینویسها
(1) دربارهی مشخصات و مختصات شهرک صنعتی البرز قزوین ، رجوع شود به : http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/199631
(2) تحلیل الگوهای بزهکاری در سکونتگاههای نامتعارف شهرها:
http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/49713894902.pdf
(3) طارم سفلی و هادی آباد قزوین
http://taroomesofla.blogfa.com/post-18.aspx
(4) منطقه کارگرنشین هادیآباد وانتخابات
http://kargaraneqazvin.blogfa.com/post-61.aspx
http://maskansazan-qazvin.ir/item.aspx?sid=h_20(5)
(6) هادی آباد، بهترین مکان برای بلندمرتبهسازی است
http://shahrtash.blogfa.com/post-12.aspx
معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همزمان با برگزاری بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران جهت تسهیل در امر توزیع یارانه خرید کتاب در سراسر کشور برای دانشجویان و طلاب دستور العمل زیر را ابلاغ کرد.
این پژوهش که در نشریه "نیچر کلایمت چنج" منتشر شده نشان می دهد تا اواسط قرن حاضر شرایط پروازی سختتر و تکانهای شدیدتر نسبت به گذشته در انتظار هواپیماها و مسافران خواهد بود. این در شرایطی است که آشفتگیهای هوایی نتایجی بدتر از اختلال در ارائه خدمات حین پرواز داشته و هر ساله موجب مجروح شدن صدها مسافر و خدمه پرواز می شوند.
ه گفته دکتر "پل ویلیامز"، استاد دانشگاه ردینگ، اگر پروازها به جای ورود به مناطقی که دارای آشفتگی هوایی زیاد هستند، قصد دور زدن آنها را داشته باشند، مصرف سوخت و در نتیجه هزینههای پرواز افزایش می یابد. افزایش هزینههای سوخت نیز شرکتهای هوایپیمایی را تحت تاثیر قرار داده و در نهایت این مسافران هستند که باید بلیطهای گرانتری را خریداری کنند.
طی این مطالعه پژوهشگران توجه خود را بر دالان هوایی اطلس شمالی متمرکز کرده که روزانه حدود 600 پرواز بین آمریکا و اروپا از آن عبور می کنند. بررسی های انجام شده نشان می دهند میزان تراکم دی اکسید کربن اتمسفری در این دالان دو برابر شده و آشفتگیهای گزارش شده در آن از سال 1958 تاکنون به میزان 40 تا 90 درصد نسبت به سطوح پیش از سال 1958 افزایش داشتهاند.
منبع گزارش: زیست نیوز
عربستان سعودی برای صادرات برق از انرژی خورشیدی به اروپا برنامه ریزی می کند.
در زمستان ها، به دلیل کاهش استفاده از کولرها و خنک کننده های هوا، مصرف برق در عربستان سعودی نیز به شدت کاهش می یابد.
"خالد بن محمد السلیمان" نائب رئیس شهرک انرژی هسته ای و تجدیدپذیر ملک عبدالله در کنفرانس مطبوعاتی در پاریس در این باره گفت: عربستان سعودی خواهد توانست نزدیک به 10 گیگاوات معادل برق تولیدی 10 نیروگاه اتمی را از طریق شمال آفریقا، ایتالیا و اسپانیا صادر کند.
وی افزود: در حال حاضر ظرفیت تولید برق از انرژی خورشیدی در عربستان سعودی 10 یا 11 مگاوات است و این مقدار هیچ است ولی این کشور هم اکنون برنامه ریزی هایی برای ساخت نیروگاه های برق خورشیدی دارد که هدف آن کاهش مصرف سوخت های فسیلی است.
السلیمان ادامه داد: عملی کردن برنامه صادرات برق خورشیدی از عربستان به اروپا، 5 تا 10 سال طول می کشد.
دولت عربستان سعودی به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان قبل از این اعلام کرده بود قصد دارد در سال 2020 میلادی 24 گیگاوات برق و در سال 2032 هم به تولید 54 گیگاوات برق از منابع انرژی تجدیدپذیر اقدام کند.
در صورت عملی شدن این برنامه ها، عربستان به یکی از بزرگترین تولید کنندگان برق از منابع انرژی تجدید پذیر در جهان تبدیل خواهد شد.
به گفته سلیمان، مناقصه ساخت نخستین نیروگاه خورشیدی تولید برق ، در سال جاری میلادی برگزار خواهد شد.
وی افزود: کابل های انتقال برق از عربستان سعودی به اروپا می تواند از طریق شمال آفریقا، ترکیه یا بلغارستان عبور کنند البته مسیر سوم بهتر است.
منبع: عصر ایران
به گزارش خبرنگار مهر از کرمان، منطقه جهنمی گندم بریان به یکی از گرمترین مناطق زمین شهرت یافته است اما تاکنون متاسفانه اقدامی در راستای ثبت رسمی دمای این منطقه از سوی دستگاههای مربوطه انجام نشده است و در حقیقت ثبت دمای این منطقه تا کنون به وسیله مسئولان محلی، گردشگران و برخی از گروههای تحقیقاتی دانشگاهی ثبت شده است.
ثبت دمای این محدوده بیابانی در حاشیه کویر لوت و تنها در چند کیلومتری شهر شهداد که آخرین شهر کویر لوت از ناحیه جنوبی است به وسیله گروههای غیر رسمی و غیر قابل استناد از لحاظ علمی و مطالعاتی انجام شده بود اما در آخرین لیستی که ناسا پس از بررسی ماهواره هایش منتشر کرده است، کویر لوت در استان کرمان و منطقه گندم بریان و یا همان دشت سوخته رسما دمای 71 درجه را ثبت کرده است و در صدر این لیست قرار گرفته است.
این درحالی است که تاکنون هیچ اقدامی در راستای ثبت ملی این منطقه نیز صورت نگرفته است و گردشگری در این منطقه که می تواند رونق بین المللی داشته باشد در زیر پرده ای از هراس گردشگران برای حضور در این منطقه به صورت موردی و مقطعی صورت می گیرد.
تا کنون منطقه ای در دشت کالیفرنیا و همچنین منطقه ای در بیابانهای لیبی به عنوان گمترین مناطق جهان با دمای 58 درجه ثبت جهانی شده اند به همین دلیل در کتابهای ثبت رکورد و مقالات علمی نیز از این مناطق به عنوان گرمترین منطقه جهان نام برده می شوند و دلیل عدم نام بردن از گندم بریان عدم ثبت جهانی این منطقه است نکته قابل توجه اینکه سالانه هزاران نفر برای بازدید از گرمترین نقطه جهان در لیبی سفر می کنند اما در واقع گرمترین نقطه جهان که همان گندم بریان در ایران است همچنان بلاتکلیف مانده است.
قطب گرمای زمین در حالی در بی خبری پنهان شده است که کویر شهداد به دلیل شرایط خاص منطقه ای می تواند در محور گردشگری استان کرمان جایگاه بدون انکاری داشته باشد.
وجود پیشت اسکی، ارتفاعات سیرچ، آبگرم جوشان، دره زیبای سیرچ، شهر تاریخی شهداد، شهر کوتوله ها و به ویژه شهر طبیعی و زیبای کلوتهای کویر که به عنوان یکی از عجایب گردشگری کرمان شهرت یافته است درکنار این منطقه می تواند روزگاری پر رونق را در گردشگری استان کرمان ایجاد کند.
دشت سوخته در مساحتی معادل 480 کیلومترمربع و در شرق رودخانه شور قرار گرفته و با مرکز جمعتی تنها 80 کیلومتر فاصله دارد.
وجود سنگهای تیره آتش نشانی مهمترین دلیل افزایش دما در این منطقه است و وجه تسمیه نام این دشت جهنمی این است که در گذشته کاروانهای گندمی که از این منطقه که در مجاورت راه ابریشم قرار دارد گذر می کردند به دلیل شدت گرما مشاهده می کردند که گندمهایشان خود به خود برشته می شده است.
مشاهدات محلی نشان می دهد در این منطقه به دلیل شدت هوا حتی باکتری ها نیز نمی توانند رشد کنند و کاملا خالی از حیات است به خصوص در تابستان که دمای منطقه به 71 درجه می رسد حضور در روز در این منطقه غیر ممکن است و تنها در زمستان و اوایل بهار می توان از این دشت بازدید کرد.
مردم و مسئولان محلی می گویند که در برخی روزهای سال حتی دمای بالای 90 درجه را در این دشت ثبت کرده اند.
با وجود تمام این تفاسیر برخی اختلاف نظرها بین ایران گردان تاسف آور است در حالی گندم بریان رسما توسط ناسا نیز گرمترین نقطه زمین نام گرفته است که برخی افراد از وجود منطقه ای گرمتر در میانه کویر لوت خبر می دهند اما هیچ گاه حتی نامی از این منطقه برده نشده و دمایی نیز در خصوص این منطقه نه ثبت شده و نه اعلام شده است و تنها ثبت جهانی گندم بریان را با تاخیر مواجه کرده است.
اما ماهواره Aqua ناسا در طرحی اقدام به بررسی دمای مناطق مختلف زمین کرده است که در نهایت تعجب دانشمندان غربی نتیجه این بررسی که طی پنج سال انجام شده است نامی جز گندم بریان نبوده است.
نکته قابل توجه این است که باز هم متاسفانه دانشگاهها و مراکز علمی داخلی به خصوص بخش زمین شناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان در این خصوص سکوت کرده و هیچ اقدامی انجام نداده است
مراسم نکوداشت مقام علمی جناب آقای دکتر محمد رضا حافظ نیا، در روز چهارشنبه مورخ 28 فروردین سال 1392
از ساعت 17:30 الی 20:00 در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار خواهد شد.
وقوع بزرگترین رویداد گردشگری ایران؛ ثبت 85 میلیون اقامت شبانه مسافران در نوروز 92 |
|||||
|
|||||
|
درآمد بناهای تاریخی استان فارس از 22 میلیارد ریال گذشت |
||||
|
||||
|
1. مشخصات فردی:
دیپلم ریاضی – فیزیک
سال اخذ:1372؛ محل اخذ: دبیرستان امام خمینی تبریز
کارشناسی ارشد پیوسته معماری
سال اخذ مدرک: 1379؛ محل اخذ: دانشگاه علم و صنعت ایران
دکتری شهرسازی
سال اخذ مدرک: 1384؛ محل اخذ: دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات
2. سوابق عضویت در مجامع علمی و حرفهای
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد تهران مرکز.
عضو جامعه مهندسین شهرساز
عضو هستهی مشورتی مرکز گفتگوی تمدنها، گروه معماری و شهرسازی
3. سوابق حرفهای و اجرایی
مدیر گروه شهرسازی دانشکده هنر و معماری واحد تهران مرکز
همکاری با مهندسین مشاور آرمانشهر، عرصه و شارستان
4. دروس تدریس شده در دانشگاه
مبانی طراحی مجتمعهای زیستی، گروه معماری
کارگاه طراحی مجتمعهای زیستی، گروه معماری
مبانی برنامهریزی مجتمعهای زیستی، گروه معماری
روستا 1 و 2، گروه معماری
تحلیل فضای شهری، گروه معماری
برنامهریزی کالبدی، گروه معماری
کاربرد کامپیوتر در شهرسازی ، گروه شهرسازی
جامعهشناسی شهری، گروه شهرسازی
شناخت کالبدی فضا، گروه شهرسازی
کارگاه 1 و 2، گروه شهرسازی
5. جزوه ها و مقالات درسی تالیف شده
شناخت و تحلیل فضا
برنامهریزی کالبدی
طرحهای شهری انگلیس، 1380
شهرهای جاده ابریشم، 1380
مقایسه فشردگی دو شهر دامغان و سمرقند، 1381
شهرسازی پست مدرن، ترجمه کتاب post modern urbanism نوشته nan Elline، 1381
ساختار شهر اصفهان، ترجمه کتاب Iranian Cities نوشته Heinz Gaube، 1382
شکل شهر اشکانی، 1382
ساختار تاریخی شهر تبریز، 1379
فضاهای اجرا، ترجمه کتابContemporary World Architecture نوشته Hugh Pearman، 1379
سیر تحول ارگ علیشاه تبریز، 1378
6. فعالیتهای پژوهشی
همکاری با دفتر پژوهشکده دانشگاه علم و صنعت ایران- 1378
همکاری با مرکز گفتگوی تمدنها-1380
همکاری با دکتر اسفندیار زبردست در طرح پژوهشی مدیریت کلانشهرها، 1385
شرکت در جشنواره پایاننامههای برتر دانشجویی، معاونت فرهنگی – هنری شهرداری تهران، 1387
7. مقالات چاپ شده
عرصه عمومی، روابط فرافردی و میان فردی، فصلنامه آبادی، تابستان 1385
جرم، خشونت و احساس امنیت در فضاهای عمومی شهر، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی ، پاییز 1385
حضور مردم در عرصهی عمومی ضامن به هنگامسازی فضای محله، چکیده مقالات همایش توسعه پایدار محلهای، اسفند 1383
طراحی و مکانیابی ایستگاههای آتشنشانی ، مجله معمار، پاییز 1387
مکان، فصلنامه هویت شهر، شماره 2.
توسعهی شهری و استراتژیهای مسکن در جهت رفاه شهروندان بیبضاعت، مجله جستارهای شهری، مهر 1387
8. مقالات خوانده شده در همایش ها و سمینارها
هویت شهر، در همایش شهر و گفتگو برگزار شده در شهر مشهد- شهرداری مشهد، 1380
ساختار ارائه پایاننامه، سمینار تدوین پایاننامه، دانشکده هنر و معماری واحد تهران مرکز.
تولید فضای نمادین لفور، سمینار دلف و زوریخ ، نوامبر 2008 و آوریل 2009
9. پایان نامه های کارشناسی ارشد هدایت شده به عنوان استاد راهنما و مشاورراهنمایی:
ارگونومی رنگ در منظر شهر، اکبر مرادیپور، 1386
نقش برنامهریزی در امنیت شهر، صمدی افشار، 1387
نقش مصوبات کمیسیون ماده پنج در تغییر تراکم شهر تهران، مسعود نارونی، 1386
10. فعالیتهای حرفهای
مدیر پروژه و کارشناس مسوول طرح ساماندهی ارتفاعات منطقه 22
کارشناس مسوول کالبدی بازنگری طرح تفصیلی شهر زنجان، 1381
مدیر پروژه و کارشناس مسوول طرح ضربتی و اسکان موقت شهر بم، 1382
مشاور علمی طرح جامع شهر ابهر، 1382
کارشناس مسوول طرح مکان یابی ایستگاههای خط 3 مترو تهران، 1383
کارشناس کالبدی آمادهسازی شهر جدید سهند، 1383
کارشناس کالبدی الگوی توسعه منطقه 4 شهر تهران، 1385
مدیر پروژه طرح تفصیلی منطقه 4 شهر تهران 1386-1387
مشاور طراحی شهری محور کمربندی شهر پارسآباد، 1385
کارشناس کالبدی طرح منظر شهری خاکسفید ، 1386
کارشناس مسوول طرح جامع منطقه آزاد انزلی، 1386-1387
سابقه
تدریس دروسی چون مبانی نظری معماری، حکمت هنر اسلامی، فلسفه هنر و زیبایی،
معماری اسلامی (حکمت و روشها)، حقوق در معماری، بررسی تطبیقی معماری، سیر
اندیشه ها در معماری و... راهنمایی طراحی های نهایی مقاطع (کارشناسی و
کارشناسی ارشد) و رساله های نهایی مقطع دکتری در دانشگاه های کشور از استاد
عبدالحمید نقره کار شخصیتی پژوهشی ساخته و پرداخته است که اگر بخش عملی
تجارب وی را در عرصه طراحی معماری بدان اضافه کنیم او را در بسیاری حوزه
های مرتبط معماری و همچنین معماری ایرانی اسلامی جامع شرایط نظریه پردازی
می سازد.
نقره کار دوست دارد به تحلیل ریشه ای مطالب بپردازد و مسائل را با توجه به
علل تاریخی آنها و با ابرائه تعاریف جامع و مانع حلاجی کند؛ مقوله هویت را
نیز بدین نحو مورد مداقه قرار می دهد و در فرصت کوتاه گفتگویمان ما را با
این نوع رویکرد آشنا می سازد:
| ||||||||||
|
GPRS Tracking سیستمی است برای شرکت ها یا افرادی که از یک وسیله دارای GPS برای ردگیری ناوگان حمل ونقل، دارایی ها (به عنوان مثال کامپیوتر، اتوبوس، ماشین آلات سبک و سنگین) و یاحتی اشخاص استفاده می کنند. | ||
| ||
دانلود فایل |