طهورا شهبازی: سال 1376؛ همان سال بود که با کمبود بارندگی و افزایش شدت تبخیر جان از تن دریاچه ارومیه پرکشید و رفت. زخم را عوامل طبیعی زدند، اما ضربه های آخر را عوامل انسانی همچون نبود برنامه آمایش، احداث بزرگراه میان گذر، چرای مفرط دام، آلودگی آب و عوامل دیگر بر پیکره آن وارد کردند. توفان نمک در شرق دریاچه، حذف زیستگاه های ارزشمند و از بین رفتن آرتمیا تنها موجود زنده این دریاچه نیز شدند کوچکترین اثرهای این بحران. در تمام این سالها درباره خطر مرگ دریاچه هشدار داده شد و درباره اش حرف زدند، اما تا بخش بزرگی از دریاچه خشک نشد خطر جدی نشد.
بعد از ارایه ایده ها و طرح های مصوب در دولت یازدهم تیرماه امسال بود که در دومین نشست ستاد احیای دریاچه ارومیه با حضور دکتر حسن روحانی، رییس جمهور، 10 طرح جدید برای نجات دریاچه ارومیه به تصویب رسید و با احتساب طرح های قبلی تعداد طرح های مصوب نجات دریاچه ارومیه به 26 طرح رسید.
حالا از میان 26 طرح تصویب شده یک طرح آن در آستانه اجرایی شدن قرار دارد. طرح نکاشت در اراضی زراعی شبکه آبیاری زرینه رود.
طرحی که بر اساس آن 50 هزار هکتار از اراضی زراعی در بخش زرینه رود به اجاره دولت درمی آید و خسارتی که از محدودیت موقت کشت محصول متوجه صاحبان اراضی می شود به آنان داده می شود تا آب این بخش به دریاچه ارومیه برسد.
نکاشت چیست؟
طرح نکاشت در مناطق اطراف دریاچه ارومیه جزو 26 مصوبه ستاد احیای دریاچه ارومیه است که اجرای آن در زمان کشت پاییزه یعنی از آبان ماه آغاز خواهد شد. مجری این طرح استانداری های آذربایجان غربی و شرقی هستند که ستاد احیای دریاچه ارومیه بر آن نظارت دارد.
اعتبارمالی در نظر گرفته شده برای این طرح ۲۵۰ میلیارد تومان است که در 45 هزار هکتار از اراضی زراعی آذربایجان غربی و 37 هزار هکتار از اراضی آذربایجان شرقی به اجرا گذاشته می شود. مدت زمان اجرای این طرح سه ساله و موقتی است و میزان مبلغ خسارت افرادی که زمین های زراعی خود را نمی کارند فعلا یک ساله پرداخت خواهد شد. میزان پرداختی به کشاورزان مبلغ پنج میلیون تومان به ازای هر هکتار است.
اما این طرح نیز با واکنش های مختلف از سوی نمایندگان مجلس و کارشناسان روبه رو شد که بخش کشاورزی این منطقه را به راحتی نمی توان تعطیل کرد.
دریاچه ارومیه حالا یک کویر است
پروفسور پرویز کردوانی پدر کویر شناسی ایران یکی از منتقدان این طرح است. او معتقد است با وضعیت کنونی دریاچه که تنها 10 درصد از آب آن باقی مانده اولا امیدی به احیای دریاچه نخواهد بود و دوما توقف کشاورزی در این مناطق ضررهای جبران ناپذیر دیگری را متوجه مردم بومی خواهد کرد.
کردوانی دراین باره به خبرآنلاین می گوید: «شرایط دریاچه طوری است که نباید آب وارد دریاچه کرد زیرا در اطراف دریاچه چاه هایی حفر شده است که آب های منتقل شده به آن چاه ها نفوذ خواهند کرد. نفوذ این آب به چاه ها باعث شور شدن آنها و بروز مشکلات دیگری می شود.»
به گفته او دریاچه ارومیه در حال حاضر نه یک دریاچه بلکه کویر است. کویری بزرگتر از دشت کویر ایران: «تنها 10 درصد از آب این دریاچه باقی مانده که بیشترش باتلاق است. این دریاچه نمکزار بزرگ است. مانند تشت نمکی می ماند که یک لیوان آب داخل آن ریخته شود.»
پدر کویرشناسی ایران می گوید: درست است که در قسمت کشاورزی هدررفت آب داریم اما باید از شیوه ای استفاده کنیم که آب کمتر مصرف شود، ولی آب در زمین کشاورزی باقی بماند و به دریاچه نریزد. دو استان آذربایجان غربی و شرقی در این سال ها تلاش زیادی برای توسعه کشاورزی کرده اند و حالا نمی توانیم به آنها بگوییم که کشاورزی را کنار بگذارند.
به گفته او اگر کشاورزی در این مناطق تعطیل شود بحث کمبود تغذیه مردم و بیکاری کشاورزان مطرح می شود: بیاییم برای مصرف کم آب در بخش کشاورزی و با توجه به شور بودن آب این مناطق محصولاتی مثل پسته برای کاشت انتخاب کنیم که آبکمتری نیاز دارند.
کردوانی می گوید: با ممنوع کردن کشاورزی جواب نمایندگان مجلس که مخالف این طرح هستند را چه خواهند داد؟
در روزهای گذشته، دولت از اقبال روسیه به محصولات ایرانی از کشاورزی تا صنعت خبر داده اند. اما طرح نکاشت از ظرفیت تولید کشاورزی ایران که بخش بزرگی از آن آذربایجان غربی و شرقی واقع شده، کم می کند. کردوانی دراین باره می گوید: از طرف دیگر روسیه از سوی آمریکا تحریم مواد غذایی شده و ما می خواهیم به روسیه مواد غذایی صادر کنیم. از یک طرف کشاورزی را تعطیل می کنیم و از یک طرف چگونه می خواهیم محصولات صادر کنیم. خواهش من از مسوولان این است که حقیقت را به مردم بگویند.
به فکر راهکارهای درازمدت باشیم
دریاچه ارومیه یکی از مهمترین و ارزشمندترین زیستبومهای آبی ایران است. این دریاچه بزرگترین دریاچه داخلی کشور است و به دلیل برخورداری از ارزشهای بینظیر طبیعی و اکولوژیک به عنوان پارک ملی و ذخیرهگاه زیستکره معرفی شده است.
نزدیک به 550 گونه گیاهی یکساله و چندساله در ناحیه اکولوژیک دریاچه شناسایی شدهاند. پوشش گیاهی غالب این منطقه شامل گونههای شورپسند، خشکیدوست و آبزی میباشد. دریاچه ارومیه مرکز زمستانگذرانی پرندگان آبزی مهاجر، به ویژه مرغابی و گونههای کنارآبچر است و از این رو دارای اهمیت بینالمللی است.
محسن سلیمانی مدیر طرح ملی حفاظت از تالاب های ایران هدف از طراحی این طرح را کمک به احیای دریاچه ارومیه می داند. اما معتقد است این روش ها مقطعی هستند و باید به فکر روش های موثر درازمدت بود.
سلیمانی دراین باره به خبرآنلاین می گوید: داشتن یک استراتژی مشخص در رابطه با شیوه کاشت در کنار طرح نکاشت می تواند موثرتر باشد. چون شرایط دریاچه ارومیه الان در شرایط بحرانی قرار دارد. سراغ گزینه های مقطعی و کوتاه مدت رفته اند.
او تبعات اجتماعی و از دست رفتن کار کشاورزان را یکی از ضعف های این طرح مطرح می کند و جهت دهی شیوه کشاورزی را در درازمدت پربازده تر می داند و می گوید: حمایت از محصولاتی که آب کمتری را مصرف می کنند، گذاشتن یکسری فاکتورهای تشویقی برای کاشت گیاهان با مصرف آب کمتر و یکسری اقدامات بازدارنده اینها همه مکمل یکدیگر هستند.
به گفته سلیمانی این بار به جای حمایت از چغندرقند باید به سراغ محصولات دیگری رفت که آب کمتری نیاز دارند: من خودم با اقدامات تشویقی و بازدارنده موافق هستم. و در طرح نکاشت معتقدم که باید تبعات و برآوردهای هزینه ای آن را به صورت دقیق بررسی کنند.
دریاچه ارومیه؛ مریضی در حال خونریزی
اما طراحان نکاشت، آن را یک طرح فوری برای نجات دریاچه می دانند و گزینه ای بین بد و بدتر اعلام می کنند؛ شاید شرایط برای کشاورزان سخت باشد ولی به همکاری آنها احتیاج است تا دریاچه از وضع وخیم خود خارج شود.
به گفته عیسی کلانتری دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه دریاچه آخرین سال خود را می گذراند و اگر آبی اضافه تر از آنچه در دریاچه است به داخل آن ریخته نشود و دریاچه خشک شود هیچگاه دیگر دریاچه احیا نمی شود: دریاچه ممکن است از حالت دریاچه دربیاید و تبدیل به باتلاق شود مانند باتلاق گاوخونی.
کلانتری به خبرآنلاین می گوید: به هرقیمتی شده باید آب تامین کنیم. دریاچه الان حالت یک مریض اورژانسی دارد که در حال خونریزی است این مریض را باید نجات داد تا بعد درمان شود. بنابراین چون ما هیچ راهی نداریم مگر اینکه حقابه کشاورزان را برای 3 سال از آنها بخریم. ما برای احیای دریاچه به همکاری همه از جمله کشاورزان احتیاج داریم.
او در پاسخ به اینکه «کشاورزان و مردم آذربایجان شرقی و غربی سال ها برای توسعه کشاورزی خود زحمت کشیده اند پس زحمات آنها هدر خواهد رفت»، گفت: به هر صورت ما در شرایط عادی نیستیم. باید بین مرگ مریض و زحمت برای دیگران انتخاب کنیم. اگر 5سال پیش کارهایی انجام می دادیم ممکن بود دیگر این اتفاقات نیفتد ولی درست در آخرین سال زندگی دریاچه هستیم و حاکمیت تصمیم به نجات دریاچه گرفته است چون نجات دریاچه نجات منطقه است.
همانطور که در گذشته در جلسات مختلف توسط مسوولین نجات دریاچه عنوان شده بود برای احیای دریاچه باید زرینه رود توسط کانالی به سیمینه رود متصل شود و از آنجا وارد دریاچه شود. کلانتری معتقد است این کار شدنی است فقط باید کارهای موازی هم با آن انجام شود.
مبلغ در نظر گرفته شده برای هرکشاورز بین 4 تا 5 میلیون تومان به ازای هر هکتار است. کلانتری این رقم را بیشتر از قیمت اجاره های این زمین ها می داند: به هر حال این یک اجبار است دیگر ما باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم نه بین خوب و خوب تر. ما باید دریاچه را به هر قیمتی است حفظش کنیم. چون اگر دریاچه خشک شود و روی آن را رسوب های رسی بگیرد اگر آب هم بیاید دیگر این دریاچه احیا نخواهد شد.
به گزارش ایرنا از مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد - تهران، گری لوئیس در مقاله ای با عنوان معکوس نمودن زلزله خاموش قرن که به رسانه ها ارسال کرده است،اظهار کرد: ایران در قلب خاورمیانه قرار دارد، نزدیک به 80 درصد مساحت ایران خشک یا نیمه خشک است، مشکل کم آبی بسیار شدید است ولی مشکل بزرگ دیگری پیش روی محیط زیست ایران است که اغلب نا دیده گرفته می شود و آنهم بیابان زایی است.
وی دراین مقاله نوشته است:
از آن جا که علت اصلی این مشکل اقدامات انسانی است، میتوان آن را برطرف کرد، این عقیده دست کم الهامبخش افراد متعهدی شده است که (به ویژه در دهه گذشته) مشغول واکنش به آن بودهاند.
چالش بیابان زایی به راستی در کمین ما است به قول برخی ' زلزله خاموش قرن' است.
در بسیاری از بخش های ایران بیابان زایی هنگامی رخ می دهد که چوپان ها می گذارند گله های بز و گوسفند شان بیش از اندازه چرا کنند، گاهی به خاطر استفاده روستاییان از بوته ها به عنوان هیزم رخ می دهد.
بنا به آمار رسمی ایران در سند ' ارزشیابی پتانسیل بیابان ها '، میزان بیابان زایی ایران نسبت به سایر کشورهای خشک و نیمه خشک ' زیاد ' است اما راهکارهایی وجود دارد که در حال اجرا شدن است.
برای سبز کردن دوباره دشت های بیابانی، در اصل باید گیاهان بیشتری کاشته شود. این کار آغازگر برگشت همه چیز می شود، برای داشتن فضای سبز بیشتر، باید این منطقه ها را بوته کاری کرد ولی برای این که دوباره چرای بیش از اندازه یا کاربری سوختی به وجود نیاید، مشارکت اجتماع در حفظ فضای سبز جدید لازم است.
در ایران این فرایند را در عمل دیدهام اجرای آن موفق بوده و در آسیب پذیرترین بخش های کشور در حال تکرار است.
اکنون موفق ترین نمونه سبز کردن دوباره بیابان های ایران، با حسن تعبیر، 'پروژه کربن' (یا به طور رسمی پروژه ترسیب کربن) نامیده می شود. در واقع یک اقدام توسعه اجتماعی - زیست محیطی است که برنامه توسعه ملل متحد از آن پشتیبانی می کند، این پروژه را به این دلیل کربن نامیده اند که یکی از اثرات جانبی آن توانایی جذب و ترسیب دی اکسید کربن در فضاهای سبز ایجاد شده است.
به هر روی، سازمان ملل متحد از سال 1368 پشتیبان تلاش ها برای معکوس کردن بیابان زایی بوده است. در آن سال، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری و صندوق جهانی توسعه کشاورزی در بیرجند در استان خراسان جنوبی پروژه احیای مراتع و درآمد زایی پناهندگان را آغاز کردند.
پروژه 6 سال ادامه داشت و با جنگل کاری بیش از 24 هزار هکتار زمین با بیابان زایی و نابودی منابع طبیعی مبارزه کرد.
10سال پیش، برنامه توسعه ملل متحد پروژه ترسیب کربن را در استانِ خراسان جنوبی آغاز کرد، تاکنون 30 هزار هکتار دیگر از زمین های بی آب به فضای سبز تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی ایران، با درک مزایای بالقوه اجتماعی و اقتصادی سبز کردن بیابان ها، به شراکت با برنامه توسعه ملل متحد پرداخت تا در سال های 1391و1392 این پروژه در 6 استان دیگر (البرز، بوشهر، تهران، سمنان، کرمان و مرکزی) اجرا شود.
به تازگی، در 12 شهریور 1393، برنامه توسعه ملل متحد و سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری قراردادی را امضا کردند که پروژه را به 10 استان دیگر نیز گسترش می دهد (آذربایجان غربی، اصفهان، ایلام، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، فارس، قم، گلستان و یزد).
برنامه های بیشتری نیز وجود دارد، در کل پس از اجرا این اقدام ها بیش از نیمی از استان های ایران (18 استان خشک) را در بر خواهد گرفت.
فرایند سبز کردن دوباره بسیار ساده است. کار با یک قرارداد کلی میان مسوولان و جامعه محلی آغاز می شود، سرمایه اولیه از بودجه پروژه گرفته می شود (از دولت و برنامه توسعه ملل متحد) و با کمک های غیر نقدی دولت پشتیبانی می شود.
اگر درختان و بوته ها با یاری جامعه محلی کاشته شود، نشان داده شده است که هزینه درختکاری یک پنجم اجرا توسط پیمانکاران خصوصی خواهد بود، افزون بر این، عنصر بسیار مهم مشارکت و مالکیت اجتماعی نیز برآورده می شود، به این ترتیب، به جای پروژه ' آنها'، پروژه ' ما ' می شود.
بوته ها در گلخانه رشد داده می شوند، نهال ها تا هنگامی که آماده کاشت در فضای باز شوند در قلمستان میمانند، سپس نهال های جوان را در گودال هایی می کارند که مردم محلی کنده اند، در سال نخست، آبدهی آنها باید پنج برابر باشد پس از آن، نهال ها به بوته زاری یک تا دو متری تبدیل می شوند.
هنگامی که صدها هزار نهال در مساحتی به بزرگی هزارها هکتار رشد کند، زیست کره کوچکی ساخته میشود که گیاهان و جانوران دیگر می توانند به آن برگردند، زیست کره تازه سبز شده از چند راه به ثبات معاش مردم می انجامد.
نخست این که گیاهانِ این اقلیم کوچک توانایی حفظ رطوبت زمین را افزایش می دهند این توانایی به نوبه خود باعث افزایش گیاهان می شود هنگامی که درختان کوچک دانه افشانی می کند، تراکم فضای سبز بیشتر میشود.
کشاورزان می توانند دام خود را برای خوردن برگِ بوته ها بیاورند و آسیبی به خود گیاه نرسانند، در کل ظرفیت و گنجایش زیست بومی زمین افزایش می یابد و مردم می توانند محصولات درختان و بوته ها (مانند صمغ یا میوه) را بفروشند.
پروژه کربن مشکل کاربری سوختی را با اهدای اجاق های ساده نفتی به ساکنان منطقه برطرف کرده است و نفت اجاق ها را تامین می کند.
ولی سود واقعی از دیدگاه پایدارسازی این است که اجتماع (که روزی با چرای بیش از اندازه و ' تاراج ' هیزم، سرچشمه مشکل بودند) حس مالکیت عمیقی پیدا می کنند و پاسدار زمین می شوند.
در استان مرکزی دو پروژه احیای محیط زیست در جریان است
از سال 1392، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، اداره کل امور پناهندگان خارجی و اتباع بیگانه و سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری طرحی را در ' طراز ناهید ' با همکاری پناهندگان افغان آغاز کردند که ' احیای جامعه - محورمنابع طبیعی' نام دارد.
در کمتر از دو سال، این طرح به احیای بیش از 66 هکتار زمین انجامیده است.
باز هم از سال 1392، یک پروژه ' توسعه ' سنتی بیابان زدایی در محلات آغاز شد تا 50 هزارهکتار زمین را با پشتیبانی پروژه کربنِ برنامه توسعه سازمان ملل بیابان زدایی کند، هم اکنون هر دو طرح در زمینه پوشش گیاهی و درآمد زایی برای ساکنان به ثمر نشسته اند.
در خراسان جنوبی که میراث پروژه سازمان پناهندگان در یادها مانده است و پروژه ترسیب کربن برنامه توسعه ملل متحد، 10 سال برقرار بوده و پیشرفت آن بسیار سریع است.
افزون بر این سود دیگری در این طرح ها وجود دارد که انگیزه بیشتر جوامع محلی و پناهنده ها و یافتن روشهای جایگزین درآمد زایی است، یک فرایند توسعه کامل به راه می افتد با تولید کسب وکار، مشارکت و عمق دادن به سرمایه اجتماعی.
تمام این موفقیت ها با اقدام ارادی انسان به سبز کردن دوباره بیابان و تلاش برای یافتن جبرانی کوچک برای آسیبی است که به دست بشر پدیدار شده است.به باور من، به راستی معکوس کردن ' زلزله خاموش' را آغاز کرده ایم.
![]()
به قلم گری لوئیس، هماهنگ کننده سازمان ملل متحد و نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد درجمهوری اسلامی ایران.
بنا به پیشبینیهای تغییرات اقلیمی، خاورمیانه آیندهای گرمتر و خشکتر خواهد داشت. ایران در قلب خاورمیانه قرار دارد. نزدیک به 80 درصد مساحت ایران خشک یا نیمهخشک است. مشکل کمآبی بسیار شدید است. ولی مشکل عظیم دیگری پیش روی محیط زیست ایران است که اغلب نادیده گرفته میشود: بیابانزایی. از آن جا که علت اصلی این مشکل اقدامات انسانی است، میتوان آن را برطرف کرد. این عقیده، دست کم، الهامبخش افراد متعهدی شده است که (به ویژه در دهه گذشته) مشغول واکنش به آن بودهاند. چالش بیابانزایی به راستی در کمین ماست. به قول برخی "زلزلهی خاموش قرن" است.
در بسیاری از بخشهای ایران بیابانزایی هنگامی رخ میدهد که چوپانان میگذارند گله های بز و گوسفندشان بیش از اندازه چرا کنند. گاهی هم به خاطر استفاده روستاییان از بوتهها به عنوان هیزم رخ میدهد. بنا به آمار رسمی ایران در سند "ارزشیابی پتانسیل بیابانها"، میزان بیابانزایی ایران نسبت به سایر کشورهای خشک و نیمهخشک "زیاد" است.
ولی چارههایی وجود دارد که در حال اجرا شدن است. برای سبز کردن دوباره دشتهای بیابانی، در اصل باید گیاهان بیشتری کاشته شود. این کار آغازگر برگشت همه چیز میشود. برای داشتن فضای سبز بیشتر، باید این منطقهها را بوتهکاری کرد. ولی برای این که دوباره چرای بیش از اندازه یا کاربری سوختی به وجود نیاید، مشارکت اجتماع در حفظ فضای سبز جدید لازم است. در ایران این فرایند را در عمل دیدهام. اجرای آن موفق بوده است و در آسیبپذیرترین بخشهای کشور در حال تکرار است. هماکنون، موفقترین نمونه سبز کردن دوباره بیابانهای ایران، با حسن تعبیر، "پروژه کربن" (یا به طور رسمی پروژهی ترسیب کربن) نامیده میشود. درواقع یک اقدام توسعه اجتماعی-زیستمحیطی است که برنامه توسعه ملل متحد از آن پشتیبانی میکند. این پروژه را به این دلیل کربن نامیدهاند که یکی از اثرات جانبی آن توانایی جذب و ترسیب دیاکسید کربن در فضاهای سبز ایجاد شده است.
به هر روی، سازمان ملل متحد از سال 1368 پشتیبان تلاشها برای معکوس نمودن بیابانزایی بوده است. در آن سال، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری، و صندوق جهانی توسعهی کشاورزی در بیرجند در استان خراسان جنوبی پروژهی احیای مراتع و درآمدزایی پناهندگان را آغاز کردند. پروژه شش سال ادامه داشت و با جنگل کاری بیش از 24 هزار هکتار زمین با بیابانزایی و نابودی منابع طبیعی مبارزه کرد.
ده سال پیش، برنامه توسعه ملل متحد پروژه ترسیب کربن را در همان استانِ خراسان جنوبی آغاز کرد. تاکنون 30 هزارهکتار دیگر از زمینهای بیآب به فضای سبز بدل شده است. جمهوری اسلامی ایران، با درک مزایای بالقوه اجتماعی و اقتصادی سبز کردن بیابانها، به شراکت با برنامه توسعه ملل متحد پرداخت تا در سالهای 1391و 1392این پروژه در شش استان دیگر (البرز، بوشهر، تهران، سمنان، کرمان و مرکزی) اجرا شود. به تازگی، در 12 شهریور 1393، برنامه توسعه ملل متحد و سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری قراردادی را امضا کردند که پروژه را به 10 استان دیگر نیز گسترش میدهد (آذربایجان غربی، اصفهان، ایلام، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، فارس، قم، گلستان و یزد). برنامههای بیشتری نیز وجود دارد. در کل، پس از اجرا، این اقدامها بیش از نیمی از استانهای ایران (18 استان خشک) را در بر خواهد گرفت.
فرایند سبز کردن دوباره بسیار ساده است. کار با یک قرارداد کلی میان مسئولان و جامعه محلی آغاز میشود. سرمایه اولیه از بودجه پروژه گرفته میشود (از دولت و برنامه توسعه ملل متحد) و با کمکهای غیر نقدی دولت پشتیبانی میشود. اگر درختان و بوتهها با یاری جامعه محلی کاشته شود، نشان داده شده است که هزینه درختکاری یک پنجم اجرا توسط پیمانکاران خصوصی خواهد بود. افزون بر این، عنصر بسیار مهم مشارکت و مالکیت اجتماعی نیز برآورده میشود. بدین ترتیب، به جای پروژه"آنها"، پروژه "ما" میشود.
بوتهها در گلخانه رشد داده میشوند. نهالها تا هنگامی که آماده کاشت در فضای باز شوند، در قلمستان میمانند. سپس نهالهای جوان را در گودالهایی میکارند که مردم محلی کندهاند. در سال نخست، آبدهی آنها باید پنج برابر باشد. پس از آن، نهالها به بوتهزاری یک تا دو متری تبدیل میشوند
هنگامی که صدها هزار نهال در مساحتی به بزرگی هزارها هکتار رشد کند، زیستکره کوچکی ساخته میشود که گیاهان و جانواران دیگر میتوانند به آن برگردند. زیستکره تازه سبز شده از چند راه به ثبات معاش مردم میانجامد. نخست این که گیاهانِ این اقلیم کوچک توانایی حفظ رطوبت زمین را افزایش میدهند. این توانایی به نوبه خود باعث افزایش گیاهان میشود. هنگامی که درختان کوچک دانهافشانی میکند، تراکم فضای سبز بیشتر میشود. کشاورزان میتوانند دام خود را برای خوردن برگِ بوتهها بیاورند و آسیبی به خود گیاه نرسانند. ظرفیت برد یا گنجایش زیستبومی زمین در کل افزایش مییابد. و مردم میتوانند محصولات درختان و بوتهها (مانند صمغ یا میوه) را به فروشند. پروژه کربن مشکل کاربری سوختی را با اهدای اجاقهای ساده نفتی به ساکنان منطقه برطرف کرده است و نفت اجاقها را تأمین میکند. ولی سود واقعی از دیدگاه پایدارسازی این است که اجتماعها (که روزی با چرای بیش از اندازه و "تاراج" هیزم، سرچشمه مشکل بودند) حس مالکیت عمیقی پیدا میکنند و پاسدار زمین میشوند. در استان مرکزی دو پروژهی احیای محیط زیست در جریان است.
از سال 1392، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امورپناهندگان، اداره کل امور پناهندگان خارجی و اتباع بیگانه، و سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری طرحی را در "طراز ناهید" با همکاری پناهندگان افغان آغاز کردند که "احیای جامعه-محور منابع طبیعی" نام دارد. در پناهنگاه شهید ناصری، این طرح به نیازهای ویژه پناهندگان افغان رسیدگی میکند؛ پناهندگانی که بیش از دو دهه است در این منطقه زندگی میکنند. در گذر چندین سال، پناهندگان در پی یافتن سوخت و با چرای بیش از اندازه دامهای خود باعث نابودی مرتعها شدهاند. ولی در کمتر از دو سال، این طرح به احیای بیش از 66 هکتار زمین انجامیده است.
باز هم از سال 1392، یک پروژه "توسعه" سنتی بیابانزدایی در محلات آغاز شد تا 50 هزارهکتار زمین را با پشتیبانی پروژه کربنِ برنامه توسعه سازمان ملل بیابانزدایی کند. هم اکنون هر دو طرح در زمینه پوشش گیاهی و درآمدزایی برای ساکنان به ثمر نشستهاند. در خراسان جنوبی، که میراث پروژهسازمان پناهندگان در یادها مانده است و پروژه ترسیب کربن برنامه توسعه ملل متحد، 10 سال برقرار بوده و پیشرفت آن بسیار سریع است. افزون بر این، سود دیگری در این طرحها پدیدار شده است، که انگیزه بیشتر جوامع محلی و پناهندهها و یافتن روشهای جایگزین درآمدزایی است. یک فرایند توسعهکامل به راه میافتد؛ با تولید کسب وکار، مشارکت و عمق دادن به سرمایه اجتماعی.
تمام این موفقیتها با اقدام ارادی انسان، به سبز کردن دوباره بیابان و تلاش برای یافتن جبرانی کوچک برای آسیبی است که به دست بشرپدیدار شده است. به باور من، به راستی معکوس نمودن "زلزلهی خاموش" را آغاز کردهایم. |
استاد پرویز کردوانی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با بیان اینکه تمامی راههای بازگرداندن آب به دریاچه ارومیه به دلیل پایین رفتن سطح آب زیرزمینی دشتهای اطراف دریاچه و شور شدن این آبها منتفی است، توضیح داد: مسئولان یا باید زنده کردن موقتی دریاچه را انتخاب کنند و یا هزاران هکتار زمینهای کشاورزی را که محل درآمد و معاش مردم منطقه است.
وی با تأکید بر اینکه تمامی راههای موجود برای بازگرداندن آب به دریاچه ارومیه موقتی است و به زندگی دوباره این دریاچه منجر نمیشود، خاطر نشان کرد: دریاچه ارومیه هماکنون با ایجاد گرد و غبار از سطح و شور کردن آبهای زیرزمینی از عمق، به آلودگی محیط زیست میافزاید. اگر قرار باشد این دریاچه را به صورت ظاهری و فقط برای مدت محدود زنده نگه داریم به کشاورزی و محیط زیست خیانت کردهایم.
پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به اینکه آغاز تخریب دریاچه ارومیه به دهه ۴۰ و حفر بیش از حد چاههای عمیق و نیمهعمیق باز میگردد، گفت: زمانی در کشور به کشاورزی بیش از اندازه اهمیت داده میشد و پس از انقلاب نیز کشاورزی جای خود را به صنعت داد که هر دوی اینها برای توسعه به آب احتیاج دارند. متاسفانه توسعهی چاهها، قناتها را خشک و آبهای زیرزمینی را شور کرد، چون مسئولان تصور میکنند که توسعه در این دو حوزه برابر با افزایش سطح فعالیت است.
کردوانی درباره تامین آب دریاچه ارومیه توضیح داد: این دریاچه در گذشته سه منبع تامین آب از بارندگی، رودها و آبهای زیرزمینی داشت، اما هماکنون برداشت زیاد از آبهای زیرزمینی باعث شده تا تعادل بین آب دریاچه و آب های زیرزمینی به هم بخورد و آب از دریاچه به سمت چاهها تغییر جهت دهد. همچنین کاهش بارندگی نیز به کمشدن آب دریاچه کمک کرده است.
وی ادامه داد: پس از آنکه ساختن سد بر روی رودهای کشور مرسوم شد برای تامین آب و کنترل آن قانونی تصویب کردند براین اساس که اولویت اول شرب مردم، اولویت دوم صنعت و اولویت سوم کشاورزی باشد. متاسفانه در این تقسیمبندی سهمی برای منابع طبیعی مانند تالابها و باتلاقها در نظر گرفته نشد و پس از کمشدن آب نیز این منابع طبیعی به کلی از چرخهی آبی حذف شدهاند.
پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به اینکه دریاچه ارومیه از ۱۴ سال قبل شروع به خشکشدن کرده است، اظهار داشت: در تمام این سالها میلیاردها تومان برای جلوگیری از خشکشدن دریاچه هزینه شده است. من ۱۱ سال پیش مطرح کرده بودم که دریاچه دیگر راهی برای تامین آب مورد نیاز خود ندارد، اما به آن توجهی نشد.
کردوانی دربارهی طرحهای ارائه شده برای جلوگیری از خشکشدن دریاچه ارومیه نیز گفت: عنوان شده است که میتوان از رود ارس برای دریاچه ارومیه آب گرفت اما این عملا امکانپذیر نیست چرا که هم فاصله زیاد است و هم کشورهای دیگر حاضر نمیشوند سهم بیشتری به ایران برای برداشت از رود ارس بدهند.
وی درباره طرح باروری ابرها نیز گفت: این طرح در مناطقی که زیر دو هزار و ۵۰۰ میلیمتر بارندگی در سال دارند اقتصادی نیست، ضمن اینکه تنها در سه ماه زمستان میتوان چنین طرحی را اجرا کرد. باروری ابرها تنها ۱۰ درصد به میزان بارندگی میافزاید که به دلیل کمبودن بارندگی در جو بالای دریاچه، دردی را از کمآبی منطقه دوا نمیکند.
به گفته کردوانی، کشاورزان منطقه که قرار بود برای آبیاری زمینهای خود از آبیاری قطرهیی استفاده کنند به دلیل اقتصادینبودن آن، چنین طرحی را اجرا نکردند که حتی اجراییشدن آن در شرایط کنونی برای بازگرداندن آب به دریاچه مفید نخواهد بود.
پدر علم کویرشناسی ایران درباره گرفتن آب سد برای دریاچه به ایسنا گفت: چنین طرحی امکانپذیر نیست، چرا که نمیتوان آب تبریز را قطع کرد و گرفتن آب از رود ارس برای این شهر نیز طول خواهد کشید، بنابراین عملا چنین طرحی پس از مرگ قطعی دریاچه عملی خواهد شد.
کردوانی توضیح داد: سازمان محیط زیست درخواست کرده است که سه میلیارد مترمکعب از آب سد به دریاچه ارومیه ریخته شود، اما هماکنون این دریاچه به ۱۰ برابر این مقدار آب نیاز دارد هرچند که وزارت نیرو توانایی اختصاص همین سه میلیارد مترمکعب آب را هم ندارد.
وی با تاکید بر اینکه وضعیت کنونی دریاچه ارومیه، حیات هشت دشت را در آذربایجان تهدید میکند، خاطر نشان کرد: پیش از این، طرح انتقال آب از رود زاب کوچک به این دریاچه را مطرح کرده بودم، چرا که به دلیل گود بودن این رود نمیتوان بر روی آن سد زد و آب از ایران بدون استفاده به سمت عراق میرود، اما هماکنون این طرح نیز عملی نیست به دلیل اینکه افزودن بر آب دریاچه به دلیل پایینرفتن سطح آب زیرزمینی دشتهای اطراف بر شوری آبهای منطقه میافزاید، بنابراین علاوه بر انتقال آب رود زاب کوچک انتقال آب از هر نقطه دیگری به این دریاچه نیز به شوری آبهای زیرزمینی میافزاید که این به نفع کشاورزی و محیط زیست نیست.
پدر علم کویرشناسی ایران افزود: از همان ابتدا باید جلوی حفر بیرویه چاههای عمیق و نیمهعمیق کشاورزی گرفته میشد تا اگر مشکلی برای تأمین آب از طریق بارندگی و رودها پیش آمد، با افزودن آب به دریاچه قابل حل باشد اما هماکنون پایینرفتن سطح آب و شورشدن آبهای زیرزمینی، امکان انتقال آب به این دریاچه از ما گرفته شده است.
کردوانی با اشاره به این موضوع که در علم اکولوژی هر موجود زندهای روزی خواهد مرد، خاطر نشان کرد: ما دریاچه ارومیه را کشتهایم و هماکنون نیز چارهای برای دوباره زندهکردن آن نداریم، اما میتوانیم از آسیب بیشتر محیط زیست و زمینهای کشاورزی جلوگیری کنیم.
وی در این زمینه توضیح داد: باید نمک این دریاچه را هرچه زودتر برداشت کرد تا بیش از این به آبهای زیرزمینی ضرر نزند، ضمن اینکه نمک این دریاچه با سایر نمکها متفاوت است و میتواند در صنایع مختلف مانند تولید خمیردندان مورد استفاده قرار بگیرد.
پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به اینکه وضعیت این دریاچه به اقتصاد ارومیه ضرر زده است، اما نباید اجازه داد که این ضرر به سایر مناطق نیز برسد، اظهار کرد: آذربایجان میتواند از وضعیت فعلی استفاده کند به شرط اینکه نمکها برداشت شود و سطح دریاچه با شن و ماسه پر شود تا سبزشدن سطح آن از ایجاد گردوغبار و فرستادن باد گرم به شهرهای اطراف جلوگیری کند.
کردوانی افزود: ضمن اینکه میتوان از این منطقه یک پارک توریستی بزرگ ساخت، میتوان از حاشیهی آن برای کشت پسته کمک گرفت چرا که هماکنون به دلیل شوری آب شهرستانهای تکاب، بناب و بسیاری از شهرها و روستاهای اطراف امکان کشاورزی را از دست دادهاند اما کشت پسته در این زمینهای شور امکانپذیر است ضمن اینکه رهاورد مالی خوبی برای مردم خواهد داشت.
وی در پایان صحبتهای خود تأکید کرد که نمیتوان به خاطر زنده نگه داشتن موقتی دریاچه ارومیه، کشاورزی و اقتصاد منطقه را نابود کرد چرا که جایگزین دیگری برای ساکنان این منطقه وجود ندارد.
آری استاد. بیابان لوت ایران قطب گرمای زمین است!!
بر اساس مطالعه بیشینه دمای سطح زمین برای یک دوره هفت ساله با استفاده از تصاویر مادیس، پژوهشگران دانشگاه مونتانا نشان دادند که بیابان لوت در جنوب شرق ایران گرم ترین نقطه زمین است.
The Lut is the only place on Earth to have a surface temperature above 70°C (158°F), and it regularly has the largest contiguous area of surface temperatures above 65°C of anywhere on Earth. Figs. 1 & 2
مقاله با عنوان : Satellite Finds Highest Land Skin Temperatures on Earth توسط مایلدرکسلر و همکارانش در سال گذشته در شماره ماه جولای بولتن انجمن هواشناسی آمریکا به چاپ رسیده است. برای دریافت مقاله به لینک زیر مراجعه نمایید. پژوهشگران فوق سابق بر این در سال ۲۰۰۶ در گزارشی که در خبرنامه اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا به چاپ رسیده برای نخستین بار این نکته را بازگو نموده بودند. برای دریافت گزارش بر روی لینک دوم کلیک نمایید.
در همین رابطه:
بالاخره گرمترین نقطه کره زمین کجاست؟
حال سوال این است که چرا لوت در بالاتر از عرض ۳۰ درجه شمالی بایستی گرم ترین نقطه کره زمین باشد؟ شاید تئوری مطرح شده در مقاله ی «واکر» (۱۹۷۵) و همچنین تئوری طرح شده توسط رادول و هاسکینر (۲۰۰۱ ; ۱۹۹۶) پاسخی برای این سوال فراهم نماید!
برای دریافت اصل مقاله اینجا را کلیک کنید.
برای دریافت متن گزارش در خبرنامه اتحادیه ژئوفیزیک امریکا اینجا را کلیک کنید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر می توانید به لینک های زیر مراجعه نمایید:
http://earthobservatory.nasa.gov/IOTD/view.php?id=77779
http://earthobservatory.nasa.gov/IOTD/view.php?id=7149
http://earthsky.org/earth/where-are-the-hottest-places-on-earth
http://eoimages.gsfc.nasa.gov/images/imagerecords/77000/77779/lst_day_max_30fps_slow_sm.h264.mov
References
Mildrexler,
D. J., M. Zhao, S. W. Running (2011). Satellite Finds Highest Land Skin
Temperatures on Earth. Bulletin of the American Meteorological Society,
92: 855-860
Rodwell, M.J. and Hoskins, B., (2001). Subtropical Anticyclones and Summer Monsoons
Journal of Climate, 14: 3192-3211
Walker, M.J., (1975). On summer atmospheric processes over South-west Asia, Tellus, 27 (5): 491-496
منبع: خبرنامه انجمن ایرانی اقلیم شناسی
ثبت دمای 70 درجه در گندم بریان/ گرمترین نقطه زمین در کرمان | |
شهداد - خبرگزاری مهر: گندم بریان در کویر شهداد با ثبت دمای 70 درجه سانتیگراد گرمترین نقطه جهان لقب گرفته است. شدت گرما در این منطقه به حدی زیاد است که هیچ موجود زنده ای تاب تحمل آن را ندارد. | |
به گزارش خبرنگار مهر، استان پهناور کرمان سرزمینی از عجایب است یکی از شگفت انگیز ترین عجایب جهان در کویر کرمان و در آخرین منطقه مسکونی این استان در نزدیکی شهر شهداد قرار گرفته است. طبق استاد و ثبت مستند توسط یک گروه مستند ساز به سرپرستی محمد علی اینانلو دمای 64 درجه سانتیگراد در اوج گرمای شهریور ماه در این منطقه ثبت شد و جالبتر اینکه دمای این منطقه از این میزان نیز بیشتر می شود و هم اکنون دمای هوای گندم بریان در حوالی بخش شهداد از توابع استان کرمان به 70 درجه سانتیگراد نیز رسیده است.
کویر شهداد پیش از این گفته می شد گرمترین نقطه جهان منطقه ای در بیابان العزیزه لیبی با دمای 57.7 درجه سانتیگراد است و در دره مرگ کالیفرنیا نیز دمای 56 درجه سانتیگراد ثبت شده که با ثبت دمای 64 درجه حداقل برای دانشمندان ایرانی این فرضیه تغییر کرد. نکته قابل تامل و تاسف در این میان ادعاهای ثابت نشده ای در خصوص وجود منطقه ای گرمتر در کویر مرکزی ایران است که حتی نام آن نیز عنوان نمی شود در حالیکه توسط مسئولان محلی شهداد دمای 70 درجه ثبت شده است و مردم محلی معتقدند در برخی ماههای تابستان مانند تیر ماه دمای این منطقه از 70 درجه نیز بیشتر می شود این درحالی است که ماهواره تحقیقاتی ناسا نیز دمای این نقطه از کویر کرمان را تا 71 درجه سانتیگراد ثبت کرده است. با این وجود و درحالی که این رکورد جهانی می تواند موجب جذب گردشگر در شهداد شود تا کنون مرجع علمی در خصوص ثبت جهانی این دما اقدام نکرده است و سازمانهای مرتبط با گردشگری نیز در این خصوص سکوت اختیار کرده اند.
کویرشهداد
شدت دما در این منطقه از استان کرمان که هیچ موجود زنده ای در آن تاب
زندگی را ندارد به حدی است که به گفته محمد جهانشاهی، کارشناس طبیعت گردی
استان کرمان هیچ موجود زنده ای در این منطقه وجود ندارد . گوساله ای نیز که
جسد آن در این منطقه پیدا شده و پس از گذشت سالها از مرگش تجزیه نشده است
نشان می دهد از شدت گرما اجساد در این منطقه خشک می شوند اما تجزیه نمی
شوند.
جهانشاهی به خبرنگار مهر گفت: گندم بریان پوشیده شده است از سنگهای تیره
آتشفشانی و گدازه ای از نوع بازالت که به دلیل جذب دمای هوا و ارتفاع منطقه
شرایطی ایجاد شده است که دمای هوا را نسبت به سایر مناطق اطراف چندین
برابر افزایش می دهد.
این کارشناس طبیعت گردی گندم بریان را دارای جاذبه های فراوان برای گردشگران به خصوص در بحث گردشگری علمی دانست.
نام گندم بریان در سکوت کویر در حال فراموشی است/ لزوم ثبت رسمی رکورد گندم بریان
با وجود چنین منطقه منحصر بفردی که می تواند نام ایران را بر سر زبانها
بیندازد هیچ تلاشی برای ثبت جهانی و ملی این منطقه نشده است و همچنان گمنام
مانده است و برخی نیز سعی دارند با نسبت دادن این موقعیت به نام جای دیگر
بدون هیچ مستندی و یا حتی نسبت دادن گندم بریان به سایر استانها گندم بریان
را در سکوت کویر همچون سالهای گذشته تنها بگذارند.
![]()
کویر شهداد
گندم بریان که تا چشم کار می کند پوشیده از سنگهای سیاه است در جوار عجایب
دیگری از جمله کلوتهای شهداد و رودخانه شور قرار گرفته است، وجود این
مواهب طبیعی در کنار یکدیگر می تواند زمینه ایجاد بزرگترین و متنوع ترین
سایت گردشگری کویر را در استان کرمان ایجاد کند. در این خصوص به جز
فعالیتهای اندک و سایت کویری کوچکی اقدام دیگری انجام نشده است و تنها توسط
مسئولان محلی شهداد در برخی سالها جشن کویر در این کپ گردشگری برپا شده
است.
لزوم توجه به قطب گرمایی زمین
این تپه عظیم که مساحتی معادل 480 کیلومتر مربع را شامل می شود دقیقا در 80 کیلومتری شهداد واقع شده است که می توان به آن لقب قطب گرمایی زمین را اطلاق کرد.
بدون شک این منطقه می تواند به یکی از قطبهای گردشگری نیز تبدیل شود
.البته به دلیل مجاورت رودخانه شور و باتلاقی بودن منطقه دسترسی به این
منطقه بکر مشکل است و باید با راهنما و افراد محلی که به مسیر گندم بریان
آشنایی دارند به این منطقه رفت.
![]()
گندم بریان
دمای هوا در ایام تابستان و حتی برخی ماههای زمستان به حدی زیاد است که
راهپیمایی در این منطقه غیر ممکن است و تنها با تجهیزات و امکانات می توان
به این نقطه زمین گام نهاد، بنا به اعلام کارشناسان گردشگری تنها در اوایل
فروردین ماه می توان به این منطقه سفر کرد و گندم بریان را از نزدیک دید.
با این وجود متاسفانه هیچ راه دسترسی مناسب و تابلویی برای رسیدن به گندم بریان وجود ندارد!
گندم بریان از عجایب ایران است
محمد علی اینانلو، رئیس موسسه طبیعت گردی ایران در خصوص طبیعت کرمان به
خبرنگار مهر می گوید: استان کرمان که پهناورترین استان کشور است دارای
خصوصیات منحصر به فردی است بطوریکه از گندم بریان که گرمترین نقطه زمین است
به سادگی می توان ارتفاعات کوه هزار را که یکی از مناطق برفگیر و سرد
استان است مشاهده کرد.
وی در خصوص گندم بریان می افزاید: این منطقه به عنوان گرمترین نقطه زمین
شهرت دارد که در واقع 48 کیلومتر طول و 10 کیلومتر عرض دارد و منطقه ای
پوشیده از سنگهای سیاه آتش فشانی است و از سطح دریا مرتع تر است.
این کارشناس طبیعت گردی اضافه کرد: همراه یک گروه مستند فیلم برداری برای
ساخت فیلمی در این منطقه حضور یافتیم و در شهریور ماه که اوج گرمای منطقه
نیز نیست توانستیم دمای 64 درجه را ثبت کنیم و این درحالی است که دمای این
منطقه در تیرماه و خرداد ماه به مراتب بیشتر است.
وی نکته قابل توجه را اقلیم متفاوت کرمان دانست و گفت: درست در همان زمان
یک گروه کوهنوردی در کوههای جفتان در 140 کیلومتری گندم بریان دمای 9 درجه
سانتیگراد را ثبت کردند که موجب تعجب همگان شد.
با وجود چنین مناطقی در استان کرمان باید برنامه ریزی به گونه ای صورت
گیرد که صنعت گردشگری در کرمان ارتقاء یابد بطوریکه استان کرمان می توان هم
در فصول گرم و هم فصلهای سرد سال پذیرای گردشگران داخلی و خارجی باشد. |
می گویند چند سالی قبل از انقلاب، زمانی که فرح پهلوی به حاشیۀ کویر سفر میکرد، دکتر پرویز کردوانی به عنوان کویرشناس و استاد دانشگاه تهران همراه گروه بود. دکتر کردوانیِ جوان، در هواپیما برای شهبانو از کویرهای ایران میگفت؛ و اینکه این کویرها در تمام جهان نظیر ندارند. دکتر صدقیانی که آن زمان وزیر تعاون و روستاها بود و چند صندلی جلوتر نشسته بود، از جای خود برخاست و آمد کنار آنها و خیلی ساده خطاب به فرح پهلوی گفت: "خانم، به این حرفها گوش نکنید! ای کاش ما به جای این کویرها پارهای از خاک اروپا را داشتیم، سرسبز و خرم، پرآب و حاصلخیز. کویر بی نظیر به چه کار میآید؟"
پیش از آن، خبرنگاران دانشگاهی، دکتر کردوانی را دست میانداختند که اتوبوس دانشگاه تهران را به آشپزخانه بدل کرده، در آن یخچال گذاشته و دانشجویان رشتۀ جغرافیا را به کویر میبرد و از عجایب کویر میگوید.
امروز هم که دکتر پرویز کردوانی بازنشسته شده و موهایش به سپیدی گراییده، از کویر دستبردار نیست و همچنان از کویر میگوید. اما هر چه او سالخورده شده، کویر جوانتر شدهاست. در واقع امروز بعد از سی چهل سال ناگزیر باید گفت همۀ آنچه کویرگردی، کویرشناسی، گشتهای کویر، تحقیقات کویر و مانند اینها خوانده میشود، مدیون زحمات و استقامت پرویز کردوانی، استاد دانشگاه تهران است. پیش از آنکه او به کویر بپردازد، از این چیزها خبری نبود. او همان سالها میگفت، کویر میتواند گردشگران بسیاری را به خود جذب کند ("گردشگر" واِژه تازهای است؛ آن وقتها "جهانگرد" و "ایرانگرد" میگفتند).
امروز یکی از گشتهای معروف کویر "کلوت" نام دارد که به معنای بریدگیهای قصرمانندی است که شاهکار معماری باد در کویر لوت است؛ صحرای برهوتی در فاصلۀ شهداد کرمان و بیرجند خراسان. گشتهای کویر شهداد و کویر مصر و کویر مرکزی ایران هم معروف است و در زمستانها احتمالأ بیش از گشتهای دیگر خواهان دارد. گشتهای کویر، مانند هر نوع دیگر از طبیعتگردی جا افتادهاست. " گندمبریان" در ۸۰ کیلومتری شهداد به عنوان گرمترین نقطۀ زمین معروف شده و سیاحتگران بسیاری را به سوی خود میخواند. اینکه گرمترین نقطۀ زمین در همینجا و در کویر لوت است نیز از یافتههای دکتر کردوانی است. "گندمبریان" تپهمانندی است به مساحت ۴۸۰ کیلومتر مربع، که از گدازههای سیاهرنگ آتشفشانی به وجود آمدهاست. گرمای آن در فصل تابستان ۷۰ درجۀ سانتیگراد در سایه است و تخم مرغ به راحتی زیر آفتاب میپزد و در آنجا هیچ موجود زندهای یافت نمیشود.
دکتر کردوانی خود اهل حاشیۀ کویر است و علاقهمندی به کویر را از پدرش دارد. زمانی که او کودک بود، پدرش زمینهای کویر را میشست و از آنها زمینهای زراعی پدید میآورد. ریشۀ علاقۀ او به کویر در همین کودکیهای اوست. او متولد ۱۳۱۰ روستای مندولک گرمسار است.
تحصیلات ابتدایی را در روستای ریکان و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان آفتاب گرمسار و دبیرستان فرانسویها در تهران ( دبیرستان رازی) گذراند. در سال ۱۳۳۷ برای ادامۀ تحصیل به خارج از کشور رفت و دورۀ مهندسی کشاورزی را در دانشگاه فردریک ویلهلم شهر بُن در آلمان گذراند.
کردوانی دورۀ دکترای خود را در همان دانشگاه و در مؤسسۀ شیمی کشاورزی آغاز کرد و در سال ۱۳۴۵ این دوره را با معدل عالی در رشتۀ کشاورزی (عمران کویر) به پایان رسانید و در بین همۀ دانشجویان رشتۀ کشاورزی در سراسر آلمان رتبۀ نخست را کسب کرد. عنوان تز دکترای کردوانی عبارت بود از"اثر انواع کودهای شیمیایی و حیوانی بر روی محصولات کشاورزی در خاک های شور".
کردوانی پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی، به ایران بازگشت و بنا به تقاضای خود به عنوان نخستین عضو هیئت علمی (استادیار) دانشکدۀ کشاورزی و دامپروری ارومیه استخدام شد و از مهرماه ۱۳۴۵ فعالیت خود را در این دانشکده آغاز کرد. سپس در طرح مشترک دانشگاه تهران و دانشگاه سوربن فرانسه، با عنوان" طرح شناسایی بیابان لوت" با مؤسسۀ مناطق خشک (مؤسسۀ جغرافیایی فعلی دانشگاه تهران) همکاری کرد و به گروه جغرافیای دانشگاه تهران منتقل شد.
او دارای تألیفات متعددی در زمینۀ کویرشناسی است و اکنون از مفاخر شهرهای گرمسار و سمنان به شمار میآید. بیهوده نیست که مدرسۀ عالی فضیلت سمنان که تصویر مشاهیر ناحیه را از ابن یمین فریومدی گرفته تا ذبیح الله صفا بر دیوار خود نقش کرده، تصویر پرویز کردوانی را هم در کنار آنها قرار دادهاست.
در گزارش تصویری این صفحه، دکتر کردوانی در باره زندگی و عشق خود به کویر میگوید.
متین آباد در حاشیه جنوبی منطقه حفاظت شده کویر مرکزی ایران
قرار گرفته که از لحاظ زیست محیطی بسیار متاثر از شرایط آن است.شرح ذیل
برای شناخت بهتر این شرایط زیست محیطی آورده شده است :
کویر مرکزی
پهناورترین کویر ایران است که عرض آن در حدود 400 کیلومتر و طول آن 300
کیلومتر است . این کویر از شمال به دامنه های البرز مرکزی و شرقی و از غرب
به جاده ارتباطی دامغان به جندق و کویر ریگ جن , از شرق به کوه های پیر
حاجات و ازبک کوه و از جنوب به محور ارتباطی خور-طبس محدود می شود.
عدم
وجود پوشش گیاهی در عمده پهنه این کویر و وجود زمینهای پست باعث شده که
کوچکترین بارش سبب ایجاد باتلاقهای مهیبی در این کویر گردد .
در
این کویر خاکهای زرد و همچنین نمک سیاه به وفور یافت می شود . قسمتی از
زمینهای این کویر پوشیده از سوراخ هایی به شکل دهانه آتشفشان است که در اثر
تبخیر سریع آب و پوکی جنس خاک ایجاد شده است . همچنین چندضلعی های نمک در
قسمتهای جنوبی و مرکزی به وفور یافت می شوند .
قسمت عمده این کویر
(بیشتر در نواحی جنوبی و مرکزی پوشیده از باتلاق و در حواشی شرقی پوشیده از
تلماسه ها و یا تپه های شنی می باشد . در قسمتهای غربی, این کویر پوشیده
از خاکهای رسی پف کرده عاری از پوشش گیاهی می باشد . ارتفاع متوسط این کویر
از سطح آبهای آزاد درحدود 700 متر می باشد که پست ترین نقطه در حدود 650
متر در نواحی مرکزی متمایل به شمال و بلندترین ارتفاع در شمال دریاچه نمک،
خور و بیابانک در حدود 838 متر می باشد .
میزان دمای هوا در گرمترین
زمان در روز (ماه تیر) به حدود 60 درجه و در شب در حدود 25 تا 30 درجه می
باشد . این اختلاف فاحش دما باعث خرد شدن کامل سنگها می شود. در فصول سرما
میزان دما در روز در حدود 13 تا 17 درجه و در شب در حدود 0 تا 7- می باشد .
میانگین بارندگی در این کویر در حدود 2 تا 5 میلیمتر در سال می باشد
مناطق
کویری بدلیل وجود خاک شور دارای پوشش گیاهی منحصر بفردی می باشند. گیاهانی
که در این مناطق رشد می کنند، گیاهانی شور پسند هستند که علاوه بر جلوگیری
از فرسایش و حفظ خاک نمادی از استقامت در گرمای کویر هستند که میتوان از
گیاهان زیر نام برد:
هوای سفر دارید و دنبال یک جای دنج میگردید؟! پس تعلل نکنید. شال و کلاه کنید تا راهی دشتی شوید که ستاره ها در یک قدمی شما قرار دارند!
اهل سفر می گویند که کویر با خلق و خوی ایرانیها سازگاری عجیبی دارد. بنابراین شما میتوانید چند روزی خود را به دست کویر بسپارید و فارغ از هر گله و شکایتی، کمپ روستای گردشگری متینآباد را برای استراحت و اسکان انتخاب کنید. مطمئن باشید آنچه در این کمپ و در کویر متینآباد انتظار شما را میکشد، تاکنون تجربه نکرده اید.
کمپ متینآباد به عنوان اولین کمپ طبیعی(Eco camp) در ایران براساس گردشگری پایدار و بر مبانی اولیه اکوتوریسم پایدار ایجاد شده است. برای سفر به این کمپ باید به 25 کیلومتری شمال نطنز و 45 کیلومتری جنوبشرقی کاشان بروید. بنابراین براحتی میتوانید برای شبکهای از سفرهای یکروزه و نیم روزه به شهرهای اطراف چون کاشان و ابیانه و... برنامهریزی کنید.
اینجا مجموعهای از تضادها چند روز به یاد ماندنی را برای شما به ارمغان میآورد. رنگها، عوارض زمین، پوشش گیاهی، دشت و مزرعه، سبزی و خشکی و... لحظاتی را پیشروی شما میگذارد که حس میکنید میتوانید کوه را جابهجا کنید
اگر از آن دست طبیعتگردان حرفهای هستید، مسیر را درست آمدهاید. اینجا مجموعهای از تضادها چند روز به یاد ماندنی را برای شما به ارمغان میآورد. رنگها، عوارض زمین، پوشش گیاهی، دشت و مزرعه، سبزی و خشکی و... لحظاتی را پیشروی شما میگذارد که حس میکنید میتوانید کوه را جابهجا کنید.
اینجا حیات وحش منحصر به فردی دارد و در آن می توانید پرندگانی از قبیل زاغ بور، هوبره، تیهو و چکاوک را از نزدیک ببینید. همچنین در این کمپ میتوانید با پوشش گیاهی منحصر به فرد کویری و گیاهان زراعی و کشاورزی محلی آشنا شوید. از سوی دیگر عکاسی از مناظر بدیع، رصد ستارگان در شب و ماجراجویانهتر از اینها، شترسواری، پیادهروی و دوچرخهسواری در کویر استفاده از ویژگیهای آب و هوایی به همراه آرامش موجود در منطقه و مدیتیشن روی شنهای کویری به نوعی گردشگری سلامت را پیشروی شما میگذارد.
در حال حاضر 25 شتر تربیت شده در این کویر انتتظار مسافران را میکشند. کافی است آنها را به نام صدا کنید تا الفتی دیرینه بین شما و آنها بهوجود بیایید. این در حالی است که اگر میخواهید زندگی مردمان عشایری حاشیه کویر و بادیهنشینان سرزمینهای کویری را تجربه کنید، میتوانید از چادرهای موجود در کویر متینآباد استفاده کنید.
کمپ متینآباد به عنوان اولین کمپ طبیعی(Eco camp) در ایران براساس گردشگری پایدار و بر مبانی اولیه اکوتوریسم پایدار ایجاد شده است