کتاب چکیده مقالات اولین همایش ملی رویکردهای نوین آمایش سرزمین در ایران منتشر شد
کتاب چکیده مقالات اولین همایش ملی رویکردهای نوین آمایش سرزمین در ایران در 166 صفحه و با تیراژ یک هزار نسخه منتشر شد . به گزارش روابط عمومی
دانشگاه سمنان ، چکیده مقالات چاپ شده در این کتاب در قالب محورهای 13
گانه همایش شامل آسیب شناسی اجرای طرحهای آمایش در ایران ، الزامات و کاستی
های جایگاه قانونی آمایش سرزمین در ایران ؛ راهکارهای اجرا و سازماندهی
طرحهای آمایش در ایران ؛ هزاره سوم و افقهای نوین درآمایش سرزمین ،
پارادایم نوین آینده پژوهی و آمایش سرزمین ؛ روشها و تکنیکها و نقش تعاملات
بخشی در رویکردهای نوین آمایش سرزمین ؛ آمایش سرزمین وتوسعه متوازن منطقه
ای ؛ نقش مدیریت و توسعه انسانی درآمایش سرزمین ؛ برنامه ریزی فضایی کلان
شهرها ، چالشها و راهبردها و نقش آمایش سرزمین درتحولات اقتصادی ـ اجتماعی
وفضایی؛ نابرابری های منطقه ای باتاکید برکلان منطقه البرزجنوبی ؛ مدیریت
توسعه سرزمینی با تاکید بر تعاملات استانهای همجوار در کلان منطقه
البرزجنوبی و جایگاه و نقش پدافند غیرعامل در رویکردهای نوین آمایش سرزمین
است . |
رییس سازمان پدافند غیرعامل کشور گفت: لحاظ کردن آمایش دفاعی در برنامه های توسعه ای کشور، افزایش امنیت به عنوان مهمترین رکن جامعه را به همراه دارد. به گزارش روابط عمومی دانشگاه سمنان ؛ سردار غلامرضا جلالی در اولین همایش ملی رویکردهای نوین آمایش سرزمین در ایران در دانشگاه سمنان افزود: ملاحظات پدافندغیرعامل باید در آمایش سرزمین دیده شود. وی با تاکید بر اینکه آمایش دفاعی چینش زیرساختهای دفاعی کشور را شامل می شود، اظهار داشت: آمایش / ماهیتی مبتنی بر جهان بینی حکومتها دارد و با هدف توزیع عدالت و توسعه متوازن انجام می شود و هدف آمایش دفاعی نیز تامین حداکثر قابلیت دفاع و به حداقل رساندن آسیب پذیری در برابر تهدید است. وی با تاکید بر تطابق رویکردهای آمایش سرزمین با اصول پدافند غیرعامل، خاطرنشان کرد: در لحاظ کردن شاخه های توسعه باید به اصول پدافند غیرعامل توجه ویژه شود. جلالی همایش آمایش سرزمین را زمینه ای برای هم افزایی برای دو اصل امنیت و توسعه برشمرد و گفت: هر برنامه توسعه ای نیازمند پایداری و امنیت است که بدون رعایت اصول پدافندغیرعامل حاصل نمی شود. رییس سازمان پدافند غیرعامل کشور، با اشاره به اینکه اصول این نوع پدافند مغزافزاری است و باید در مفاهیم برنامه های راهبردی گنجانده شود، افزود: راهبردهای پدافند غیرعامل در قانون اساسی، سند چشم انداز، برنامه های آمایشی، برنامه های توسعه موضوعی بلندمدت و برنامه پنجساله توسعه وجود دارد. |
معاون معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری در دانشگاه سمنان : جهت گیری آمایش سرزمین و توسعه مناطق ویژگی مهم برنامه ششم توسعه است
معاون
معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری گفت: جهت گیری آمایش
سرزمین و توجه به توسعه مناطق مختلف کشور، تفاوت اساسی برنامه ششم توسعه
کشور با برنامه های قبل از آن است. به گزارش روابط عمومی دانشگاه سمنان ،
سیدحمید پورمحمدی در آیین افتتاح اولین همایش ملی رویکردهای نوین آمایش
سرزمین در ایران در دانشگاه سمنان، افزود: سیاستهای اقتصاد مقاومتی ابلاغی
رهبری به عنوان یکی از مبانی تدوین برنامه ششم توسعه قرار گرفته است.
وی با بیان اینکه در سیاستهای اقتصاد مقاومتی دو بند توجه به رقابت استانها و توجه به جغرافیایی مزیت سرزمین مورد تاکید قرار گرفته است، خاطرنشان کرد: سیاستهای آمایش سرزمین نیز سال 1390 از سوی رهبری ابلاغ شد که این سیاستها نیز یکی از ارکان تدوین برنامه ششم توسعه قرار دارد. وی با اشاره به تفاوت اساسی برنامه ششم توسعه با برنامه های توسعه ای قبل از آن که به نوعی فقط برنامه ریزی اقتصادی کلان بود، اظهار داشت: برنامه ششم توسعه ضمن جامع نگر بودن، موضوع محور با تاکید بر اجرایی و عملیاتی بودن است. پورمحمدی گفت: بحث مهمی که در برنامه ششم توسعه در مورد آمایش انجام می شود شامل سه کار اصلاح ضوابط ملی آمایش سرزمین، تدوین راهبرد توسعه استانها و تعیین موضوعات خاص است. وی با اشاره به سپردن تدوین نظریه توسعه استانها به عهده خود استانها و بازنگری آن از سوی معاونت برنامه ریزی معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری، افزود: در آخر برای هر استان یک راهبرد توسعه تعیین می شود و نظام برنامه ریزی برنامه ششم توسعه نیز بر اساس راهبرد توسعه استانها تدوین می شود. وی تاکید کرد: مناطق 9 گانه کشور که باید شوراهای توسعه آنها شکل بگیرد نیز باید برنامه های توسعه را به صورت مرحله کشوری، منطقه ای و استانی رصد و عملیاتی کنند. وی با بیان اینکه نظام تدوین برنامه ششم توسعه دو روز پیش به تصویب شورای اقتصاد رسیده و به زودی ابلاغ می شود، ادامه داد: برنامه ریزی بر اساس آن در 29 شورای برنامه ریزی که ریاست آنها بر عهده وزرا است از ابتدای مهر آغاز می شود. وی تصریح کرد: برخی از این شوراهای برنامه ریزی به دلیل اهمیت موضوع با عنوان های آمایش سرزمین و توسعه منطقه ای، شورای برنامه ریزی محیط زیست و شورای برنامه ریزی توسعه مناطق روستایی و عشایری فعالیت می کنند. معاون برنامه ریزی معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری، آمایش و توجه به توسعه مناطق مختلف کشور را از اصول مهم پیش نویس سیاست های کلی برنامه ششم توسعه دانست که به دفتر مقام معظم رهبری ارایه شده است |
چرا «بوق سگ»؟!
ریشه عبارت "بوق سگ" به بازار برمیگردد. بازارهای ایرانی از دو گذر بزرگ عمود بر هم ساخته میشد که در میانه بهم رسیده و «چهارسوق» بزرگ را میساخت. بازار بسته به بزرگی و کوچکیاش و بازاریانِ آن میتوانست چندین چهارسوق کوچک نیز داشته باشد. اما ورودی و خروجی این بازارها تنها از دو سر گذرهای اصلی آن بود. بنابراین بازارهای ایرانی چهار مدخل داشت که در دو سر شاخه اصلی بود و با درهای بزرگ چوبی بسته میشد.
حفاظت از این بازارها کاری درخور توجه بود. اگرچه هر دکان با دری چوبی بسته میشد، اما این درها از امنیت خوبی برخوردار نبوده و به سادگی میتوانست شکسته شود. از این رو امنیت بازار به درهای اصلی و نگهبان بازار وابسته بود. این نگهبانان از سر شب (دم اذان مغرب) تا بامداد روز دیگر (پس از اذان صبح) باید از بازار پاسداری نموده و همواره درازای بازار را گشت می زدند. از آنجا که بازار، بزرگ بود و بازبینی همه جای آن نشدنی ، نگهبانان، سگانی درنده و گیرنده به نام «سگ بازاری» داشتند.
این سگان بجز از مربی خود به سوی هر جنبدهای دیگر یورش برده و پاچه میگرفتند. از این رو با برچیده شدن دامن آفتاب و بسته شدن درهای بازار و پیش از رها شدن سگهای بازاری، نگهبانان در بوقی بزرگ که از شاخ قوچ ساخته میشد و صدایی پرطنین و گسترده داشت میدمیدند تا همه از باز کردن سگان و رها کردنشان در بازار آگاه گردند و زودتر حجره ها را تعطیل کرده و از بازار خارج شوند. به این بوق که سه بار با فاصله زمانی مشخصی نواخته میشد «بوق سگ» میگفتند. این بود که مشتری آخر شب نیز خونش پای خودش بود! یعنی کسی که با شنیدن بوق سگ از بازار بیرون نرفته هر آن ممکن است سگان درنده بازاری به وی بتازند.
امروز اگر کسی تا دیروقت به کار بپردازد و یا دیر به خانه برگردد میگویند تا بوق سگ کار کرده یا بیرون از خانه بوده است. همچنین کسانی را که زود برمی آشوبند و پیش از پرس و جو و یافتن حقیقت به پرخاش میپردازند ، سگ بازاری میگویند که توان بازشناختن دزد از بازاری را نداشته و بیخود پاچه دیگران را میگیرند.
خبرگزاری ایسنا
آثار فاجعه آمیز بحران آب در کشور نزدیکتر از آن است که انکار میشد و نزدیکتر از آن است که کم اهمیت شمرده میشد. نزدیکتر از آن است که پیش بینی میشد و حتی نزدیکتر از آنکه بتوان چندان کاری کرد.
هشدارها و پیشبینیها
دو سال قبل، «ناسا» و «مرکز ملی تحقیقات جوی آمریکا» در مطالعهای نشان داده بودند که در خاورمیانه، از جمله ایران، یک دورهی ۳۰ سالهی خشکسالی در راه است. بنا به همین تحقیق، در فاصله سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۲ بخشهایی از ترکیه، سوریه، عراق و ایران، ۱۴۴ کیلومتر مکعب از کل ذخیرهی آب شیرین خود را از دست دادهاند. یعنی به اندازهی دریاچهی بحرالمیت در اردن. ۶۰ درصد از این آبها با استخراج از سفرههای آب زیرزمینی منطقه به دست آمده است.
سال پیش، دکتر عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی، گفته بود که با حفر بیش از ۶۵۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز، بیلان منفی برداشت آب که در ابتدای انقلاب زیر ۱۰۰ میلیون متر مکعب بوده تا سال ۹۲، ۱۱۰ برابر شده و به ۱۱ میلیارد متر مکعب رسیده است. او هشدار داده بو که «۲۵ سال دیگر جنوب البرز و شرق زاگرس غیرقابل سکونت میشود».
دکتر ناصر کرمی، اقلیم شناس، میگوید ظرف ۳۰سال گذشته، ۷۰درصد از آبهای زیرزمینی که طی هزاران سال ذخیره شده، مصرف شده است. به گفتهی دکتر کرمی درحالی که بنا به شاخصهای معمول تنها میتوان تا حد ۲۰ درصد از آبها را برای مصرف استفاده کرد، ما در ایران در حال حاضر به ۸۰درصد مصرف رسیدهایم. و این یعنی گذر از خط بحران. دکتر کرمی از «ضرورت» تعصیل کشاورزی سخن میگوید.
مقامات رسمی بیدار میشوند!؟
حالا پس از سالها بیتوجهی به هشدارهای متخصصان داخلی و سازمانهای بین المللی، مقامات رسمی به روشنی از ابعاد محدودی از فاجعه پرده برمی دارند. اکنون عضو کمیسیون انرژی مجلس خبر از احتمال ممنوع شدن کشاورزی در ۱۳ استان میدهد. او در اشاره – فقط به گوشهای از مشکلات - میگوید «سال ۸۷ اعلام شده بود که مناطق شمالی استان کرمان و شهرستانهایی چون سیرجان، رفسنجان، زرند و شهربابک فقط تا مرز ۱۰ سال آینده آب شرب خواهند داشت. ۶ سال از این ده سال سپری شده و حالا وضعیت به جایی رسیده که آب لوله کشی خیلی از این شهرستانها از حدود دو سال پیش قابل آشامیدن نیست و اکنون هم ممنوعیت کشاورزی تصویب شده است.»
وزیر نیرو از نبود آب کافی به شیوهی دیگری سخن میگوید. وی بر آن است که «در چند سال گذشته در سدسازی افراط کردیم چون تمام این سدها بالغ بر ۷۶ میلیارد متر مکعب آب را میتوانند تنظیم کنند در حالی که میزان آب موجود در این سدها ۴۶ میلیارد مترمکعب است.» او میافزاید که « ۶۰۹ دشت در کشور داریم که ۲۹۸ دشت با بیلان منفی آب زیر زمینی مواجهاست... و من با صراحت میگویم ۹۶ میلیارد متر مکعب آبی که از منابع تجدیدشونده استفاده میکنیم خطرناک است».
کشاورزی و کم آبی
متخصصان مختلف در باره دلایل این موضوع حرفهای فراوان زندهاند. یک قلمش اینکه آبی که در اقلیم نسبتا خشک ایران برای کشاورزی صرف میشود، منابع آبی را به تنش انداخته و اکنون دقیقاً با بحران روبرو کرده است. بنا به آمار رسمی وزارت نیرو، ۹۲ درصد از منابع آبی کشور صرف کشاورزی میشود. و جالبتر – و البته اسف بارتر – اینکه ۷۰ درصد از همین مقدار آب تلف میشود. اما از نظر اقتصادی، حاصلِ صرف این منابع ارزشمند آبی برای تولید محصولات کشاورزی چه بوده است؟ همان نمایندهی مجلس فقط به یک قلمش اشاره کرده است: «بعد از انقلاب سود کشور از تولید پسته استان کرمان چیزی در حدود ۳۰ میلیارد دلار بوده است. اما برای تولید این میزان پسته ۸۰ میلیارد دلار منابع آبی مصرف شده است».
البته میدانیم که نه به دقت ارقام رسمی اعتماد کاملی هست نه اعتباری است به ارقامی که مسوولان مربوطه میگویند. اما صرف نظر از دقتی که این ارقام دارند، روشن است که این موضوع فقط از دست دادن ۵۰ میلیارد دلار – کمتر با بیشتر – نیست. موضوع انهدام منابعی است که گرچه تجدیدپذیرند اما برای تجدیدشان سالیانی بس طولانی سختی و مرارت در پیش خواهد بود به اضافهی تغییراتی که در اکوسیستم رخ خواهد داد و پیامدهایی که برای زندگی مردم پیش خواهد آورد.
سیاست خودکفایی و بحران کم آبی
جریان رسیدن به این وضعیت بحرانی، فقط جنبه فنی یا بخشی ندارد، بلکه به سیاستگذاریهای کلانی مربوط میشود که ناشی از یک هدف عمده بوده است: رسیدن به خودکفایی در محصولات استراتژیک کشاورزی. هدفی ظاهراً مرتبط با آب و نان مردم و بیارتباط با سیاست. اما چرا خوکفایی ضروری شمرده شده است؟ برای اینکه «ما با دشمنان در حال جنگیم و آنها نمیخواهند ما مستقل باشیم». پس بکوشیم که وابستگی به مواد غذایی و کشاورزی را – به هر قیمتی که شده - از بیین بریم.
حاصل آن هدفگذاری و این استراتژی شده است ماندن از اینجا و راندن از آنجا: نه فقط با وجود دو بار جشن خودکفایی گندم هنوز کشور به واردات مواد غذایی استراتژیک نیازمند است، بلکه وضعیت منابع آبی کشور هم به سرحد فاجعه آمیزی رسیده است، وضعیتی که حیات طبیعی و زندگی اجتماعی را به خطر انداخته است و از تولید کشاورزی هم درمانده و ناتوان است. در واقع، قیمتی که برای این سیاست پرداخت شده است، نوعی بدهکاری عظیم است به اکنون و آینده.
نتیجهی نهایی سیاست خودکفایی برای رسیدن به استقلال و بینیازی از دشمنان این شده است که در شروع کار دولت جدید فقط ۴۴ درصد از مواد غذایی مردم از داخل تامین میشد و کشور برای باقی مواد غذایی نیازمند جهان خارج، از جمله همان دشمنان مستقیم و غیر مستقیم، بود. بنا به آن سیاستِ دشمن شکن قرار بوده است به خودکفایی برسیم تا دشمنانی چون آمریکا و اسرائیل را بر سر جایشان بنشانیم. طرفه این که، به گفته دکتر عیسی کلانتری، اکنون «بحران آب در کشور فراتر از تهدید کشورهای آمریکا و اسرائیل است»
وزیر نیروی جمهوری اسلامی ایران میگوید که رشد سرانه مصرف آب در تهران سه درصد است و تهرانیها دو برابر متوسط کشور آب مصرف میکنند.
حمید چیتچیان روز چهارشنبه ۲۶ شهریورماه در نشست هفتگی سخنگوی دولت با ارائه گزارشی از وضعیت مصرف آب در شهر تهران اظهار داشت: «ما در تهران حدود ۲۵ درصد از آب شرب مصرفی در کشور را تولید و مصرف میکنیم. جمعیت تهران ۱۲ درصد جمعیت کل کشور است و این به معنای آن است که تهرانیها دو برابر متوسط مصرف آب کشور مصرف دارند».
به گزارش خبرگزاری فارس، وی همچنین توضیح داد که مصرف آب شرب تهران در سال قبل بالغ بر یک میلیارد و ۳۰ میلیون متر مکعب بوده است، رشد جمعیت تهران در حدود ۱.۸ درصد بوده است اما رشد سرانه مصرف آب به سه درصد بالغ میشود.
همزمان با سخنان وزیر نیرو، خبرگزاری مهر گزارش داده است که مخزن ۹۶۰ میلیون مترمکعبی سد «لار» که یکی از پنج سد تامین کننده آب شرب تهران است، هم اکنون فقط ۳۰ میلیون متر مکعب آب دارد و از این میزان، تنها ۱۸ میلیون متر مکعب آن قابل استحصال و استفاده است.
وزیر نیرو نیز با اشاره به وضعیت سدهای تهران گفته است: ذخیره سدهای ما در سال گذشته ۷۱۶ میلیون متر مکعب بود که امروز این میزان به ۳۵۵ میلیون متر مکعب کاهش یافته است و این به این معناست که ذخیره آب نصف شده است.
به گفته چیتچیان، میزان بارندگی در سال جاری بیش از ۳۰ درصد کاهش یافته است و ظرفیت تهران برای انتقال آب به اتمام رسیده و تنها راه، مدیریت مصرف آب است.
دولت ایران برای مواجهه با بحران آب پایتخت، در نظر دارد آب از سد ماملو به تهران منتقل کند.
هیات وزریران جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه تصویب کرد که بودجهای ۳۰۰ میلیارد ریالی برای پروژه انتقال آب سد ماملو به تهران تخصیص داده شود.
سد ماملو در ۳۰ کیلومتری جنوب شرقی تهران، در شهرستان پاکدشت واقع است که بیشتر برای تامین آب کشاورزی زمینهای مستعد ورامین، پاکدشت و جنوب تهران ساخته شده است، اما اخیرا دولت اعلام کرد که مصرف آب بخش کشاورزی را نصف خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، محمد حسین شریعتمدار مشاور عالی وزیر جهاد کشاورزی ایران روز ۱۵ شهریورماه اعلام کرد که از مهر ماه سال جاری سهم آب کشاورزی در کشور تقریبا به نصف میرسد.
کشاورزان ایران در سال گذشته حدود ۹۰ میلیارد متر مکعب آب در بخش کشاورزی استفاده کردهاند که قرار است این رقم به ۵۰ میلیارد متر مکعب کاهش یابد.
معصومه ابتکار رییس سازمان محیط زیست ایران میگوید که ۹۳ درصد آب مصرفی کشور به بخش کشاورزی اختصاص دارد.
هم اکنون چندین استان ایران با خشکسالی دست و پنجه نرم میکنند که وضعیت برخی شهرها از جمله تهران در وضعیت «قرمز» قرار دارد.
به گزارش چهارشنبه ایرنا به نقل از پایگاه خبری پلیس، ماموران انتظامی پاسگاه حمید شهرستان اهواز با اعلام مرکز فوریت های پلیسی 110 در جریان گم شدن دو دانشجوی رشته زمین شناسی دانشگاه تهران در زمین های بیابانی ' سه راهی جفیر ' قرار گرفته و با تشکیل گروهی با همکاری ماموران اورژانس 115 و هلال احمر جستجو برای پیداکردن این افراد را آغاز کردند.
بنا بر این گزارش ، ساعت ها تلاش ماموران جستجوگر نتیجه داد و دو دانشجوی گم شده در سه راهی جفیر و در کنار پل راه بند اهواز در حالی که از شدت گرما و تشنگی دچار ضعف و بی حالی شده ، و توان راه رفتن نداشتند پیدا ، و به بیمارستان شهید بقایی اهواز منتقل شدند.
به گزارش ایرنا از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، «مسعود سلطانی فر» در این نامه ها، اجرای هرگونه طرح توسعه و عمرانی در بافت تاریخی را منوط به اخذ مجوز از مراجع قانونی نظیر سازمان میراث فرهنگی، شورای عالی معماری و شهرسازی و داشتن طرح مصوب دانست.
متن کامل نامه رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور به شرح ذیل است:
دفتر مقام معظم رهبری
وزیر محترم کشور
دادستان محترم کل کشور
استاندار محترم فارس
تولیت محترم آستان حرم احمد بن موسی(ع)
با سلام
حسب اطلاعات واصله و بازدید کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان فارس از بافت تاریخی اطراف مجموعه شاهچراغ، متأسفانه بخشی از بافت ارزشمند تاریخی جهت الحاق به طرح بینالحرمین تخریب شده است. این سازمان حسب وظایف قانونی خود موضوع را از طریق مرجع قانونی در دست پیگیری دارد.
سپاسگزار خواهد بود دستور فرمایید به منظور جلوگیری از تخریب عناصر ارزشمند موجود در بافت تاریخی، دستور توقف آنی عملیات مذکور صادر شود.
بدیهی است اجرای هرگونه طرح توسعه و عمرانی در بافت تاریخی پس از اخذ مجوز از مراجع قانونی نظیر سازمان میراث فرهنگی و شورایعالی معماری و شهرسازی و داشتن طرح مصوب امکانپذیر خواهد بود.
به گزارش ایرنا از مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد - تهران، گری لوئیس در مقاله ای با عنوان معکوس نمودن زلزله خاموش قرن که به رسانه ها ارسال کرده است،اظهار کرد: ایران در قلب خاورمیانه قرار دارد، نزدیک به 80 درصد مساحت ایران خشک یا نیمه خشک است، مشکل کم آبی بسیار شدید است ولی مشکل بزرگ دیگری پیش روی محیط زیست ایران است که اغلب نا دیده گرفته می شود و آنهم بیابان زایی است.
وی دراین مقاله نوشته است:
از آن جا که علت اصلی این مشکل اقدامات انسانی است، میتوان آن را برطرف کرد، این عقیده دست کم الهامبخش افراد متعهدی شده است که (به ویژه در دهه گذشته) مشغول واکنش به آن بودهاند.
چالش بیابان زایی به راستی در کمین ما است به قول برخی ' زلزله خاموش قرن' است.
در بسیاری از بخش های ایران بیابان زایی هنگامی رخ می دهد که چوپان ها می گذارند گله های بز و گوسفند شان بیش از اندازه چرا کنند، گاهی به خاطر استفاده روستاییان از بوته ها به عنوان هیزم رخ می دهد.
بنا به آمار رسمی ایران در سند ' ارزشیابی پتانسیل بیابان ها '، میزان بیابان زایی ایران نسبت به سایر کشورهای خشک و نیمه خشک ' زیاد ' است اما راهکارهایی وجود دارد که در حال اجرا شدن است.
برای سبز کردن دوباره دشت های بیابانی، در اصل باید گیاهان بیشتری کاشته شود. این کار آغازگر برگشت همه چیز می شود، برای داشتن فضای سبز بیشتر، باید این منطقه ها را بوته کاری کرد ولی برای این که دوباره چرای بیش از اندازه یا کاربری سوختی به وجود نیاید، مشارکت اجتماع در حفظ فضای سبز جدید لازم است.
در ایران این فرایند را در عمل دیدهام اجرای آن موفق بوده و در آسیب پذیرترین بخش های کشور در حال تکرار است.
اکنون موفق ترین نمونه سبز کردن دوباره بیابان های ایران، با حسن تعبیر، 'پروژه کربن' (یا به طور رسمی پروژه ترسیب کربن) نامیده می شود. در واقع یک اقدام توسعه اجتماعی - زیست محیطی است که برنامه توسعه ملل متحد از آن پشتیبانی می کند، این پروژه را به این دلیل کربن نامیده اند که یکی از اثرات جانبی آن توانایی جذب و ترسیب دی اکسید کربن در فضاهای سبز ایجاد شده است.
به هر روی، سازمان ملل متحد از سال 1368 پشتیبان تلاش ها برای معکوس کردن بیابان زایی بوده است. در آن سال، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری و صندوق جهانی توسعه کشاورزی در بیرجند در استان خراسان جنوبی پروژه احیای مراتع و درآمد زایی پناهندگان را آغاز کردند.
پروژه 6 سال ادامه داشت و با جنگل کاری بیش از 24 هزار هکتار زمین با بیابان زایی و نابودی منابع طبیعی مبارزه کرد.
10سال پیش، برنامه توسعه ملل متحد پروژه ترسیب کربن را در استانِ خراسان جنوبی آغاز کرد، تاکنون 30 هزار هکتار دیگر از زمین های بی آب به فضای سبز تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی ایران، با درک مزایای بالقوه اجتماعی و اقتصادی سبز کردن بیابان ها، به شراکت با برنامه توسعه ملل متحد پرداخت تا در سال های 1391و1392 این پروژه در 6 استان دیگر (البرز، بوشهر، تهران، سمنان، کرمان و مرکزی) اجرا شود.
به تازگی، در 12 شهریور 1393، برنامه توسعه ملل متحد و سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری قراردادی را امضا کردند که پروژه را به 10 استان دیگر نیز گسترش می دهد (آذربایجان غربی، اصفهان، ایلام، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، فارس، قم، گلستان و یزد).
برنامه های بیشتری نیز وجود دارد، در کل پس از اجرا این اقدام ها بیش از نیمی از استان های ایران (18 استان خشک) را در بر خواهد گرفت.
فرایند سبز کردن دوباره بسیار ساده است. کار با یک قرارداد کلی میان مسوولان و جامعه محلی آغاز می شود، سرمایه اولیه از بودجه پروژه گرفته می شود (از دولت و برنامه توسعه ملل متحد) و با کمک های غیر نقدی دولت پشتیبانی می شود.
اگر درختان و بوته ها با یاری جامعه محلی کاشته شود، نشان داده شده است که هزینه درختکاری یک پنجم اجرا توسط پیمانکاران خصوصی خواهد بود، افزون بر این، عنصر بسیار مهم مشارکت و مالکیت اجتماعی نیز برآورده می شود، به این ترتیب، به جای پروژه ' آنها'، پروژه ' ما ' می شود.
بوته ها در گلخانه رشد داده می شوند، نهال ها تا هنگامی که آماده کاشت در فضای باز شوند در قلمستان میمانند، سپس نهال های جوان را در گودال هایی می کارند که مردم محلی کنده اند، در سال نخست، آبدهی آنها باید پنج برابر باشد پس از آن، نهال ها به بوته زاری یک تا دو متری تبدیل می شوند.
هنگامی که صدها هزار نهال در مساحتی به بزرگی هزارها هکتار رشد کند، زیست کره کوچکی ساخته میشود که گیاهان و جانوران دیگر می توانند به آن برگردند، زیست کره تازه سبز شده از چند راه به ثبات معاش مردم می انجامد.
نخست این که گیاهانِ این اقلیم کوچک توانایی حفظ رطوبت زمین را افزایش می دهند این توانایی به نوبه خود باعث افزایش گیاهان می شود هنگامی که درختان کوچک دانه افشانی می کند، تراکم فضای سبز بیشتر میشود.
کشاورزان می توانند دام خود را برای خوردن برگِ بوته ها بیاورند و آسیبی به خود گیاه نرسانند، در کل ظرفیت و گنجایش زیست بومی زمین افزایش می یابد و مردم می توانند محصولات درختان و بوته ها (مانند صمغ یا میوه) را بفروشند.
پروژه کربن مشکل کاربری سوختی را با اهدای اجاق های ساده نفتی به ساکنان منطقه برطرف کرده است و نفت اجاق ها را تامین می کند.
ولی سود واقعی از دیدگاه پایدارسازی این است که اجتماع (که روزی با چرای بیش از اندازه و ' تاراج ' هیزم، سرچشمه مشکل بودند) حس مالکیت عمیقی پیدا می کنند و پاسدار زمین می شوند.
در استان مرکزی دو پروژه احیای محیط زیست در جریان است
از سال 1392، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، اداره کل امور پناهندگان خارجی و اتباع بیگانه و سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری طرحی را در ' طراز ناهید ' با همکاری پناهندگان افغان آغاز کردند که ' احیای جامعه - محورمنابع طبیعی' نام دارد.
در کمتر از دو سال، این طرح به احیای بیش از 66 هکتار زمین انجامیده است.
باز هم از سال 1392، یک پروژه ' توسعه ' سنتی بیابان زدایی در محلات آغاز شد تا 50 هزارهکتار زمین را با پشتیبانی پروژه کربنِ برنامه توسعه سازمان ملل بیابان زدایی کند، هم اکنون هر دو طرح در زمینه پوشش گیاهی و درآمد زایی برای ساکنان به ثمر نشسته اند.
در خراسان جنوبی که میراث پروژه سازمان پناهندگان در یادها مانده است و پروژه ترسیب کربن برنامه توسعه ملل متحد، 10 سال برقرار بوده و پیشرفت آن بسیار سریع است.
افزون بر این سود دیگری در این طرح ها وجود دارد که انگیزه بیشتر جوامع محلی و پناهنده ها و یافتن روشهای جایگزین درآمد زایی است، یک فرایند توسعه کامل به راه می افتد با تولید کسب وکار، مشارکت و عمق دادن به سرمایه اجتماعی.
تمام این موفقیت ها با اقدام ارادی انسان به سبز کردن دوباره بیابان و تلاش برای یافتن جبرانی کوچک برای آسیبی است که به دست بشر پدیدار شده است.به باور من، به راستی معکوس کردن ' زلزله خاموش' را آغاز کرده ایم.
![]()
به قلم گری لوئیس، هماهنگ کننده سازمان ملل متحد و نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد درجمهوری اسلامی ایران.
بنا به پیشبینیهای تغییرات اقلیمی، خاورمیانه آیندهای گرمتر و خشکتر خواهد داشت. ایران در قلب خاورمیانه قرار دارد. نزدیک به 80 درصد مساحت ایران خشک یا نیمهخشک است. مشکل کمآبی بسیار شدید است. ولی مشکل عظیم دیگری پیش روی محیط زیست ایران است که اغلب نادیده گرفته میشود: بیابانزایی. از آن جا که علت اصلی این مشکل اقدامات انسانی است، میتوان آن را برطرف کرد. این عقیده، دست کم، الهامبخش افراد متعهدی شده است که (به ویژه در دهه گذشته) مشغول واکنش به آن بودهاند. چالش بیابانزایی به راستی در کمین ماست. به قول برخی "زلزلهی خاموش قرن" است.
در بسیاری از بخشهای ایران بیابانزایی هنگامی رخ میدهد که چوپانان میگذارند گله های بز و گوسفندشان بیش از اندازه چرا کنند. گاهی هم به خاطر استفاده روستاییان از بوتهها به عنوان هیزم رخ میدهد. بنا به آمار رسمی ایران در سند "ارزشیابی پتانسیل بیابانها"، میزان بیابانزایی ایران نسبت به سایر کشورهای خشک و نیمهخشک "زیاد" است.
ولی چارههایی وجود دارد که در حال اجرا شدن است. برای سبز کردن دوباره دشتهای بیابانی، در اصل باید گیاهان بیشتری کاشته شود. این کار آغازگر برگشت همه چیز میشود. برای داشتن فضای سبز بیشتر، باید این منطقهها را بوتهکاری کرد. ولی برای این که دوباره چرای بیش از اندازه یا کاربری سوختی به وجود نیاید، مشارکت اجتماع در حفظ فضای سبز جدید لازم است. در ایران این فرایند را در عمل دیدهام. اجرای آن موفق بوده است و در آسیبپذیرترین بخشهای کشور در حال تکرار است. هماکنون، موفقترین نمونه سبز کردن دوباره بیابانهای ایران، با حسن تعبیر، "پروژه کربن" (یا به طور رسمی پروژهی ترسیب کربن) نامیده میشود. درواقع یک اقدام توسعه اجتماعی-زیستمحیطی است که برنامه توسعه ملل متحد از آن پشتیبانی میکند. این پروژه را به این دلیل کربن نامیدهاند که یکی از اثرات جانبی آن توانایی جذب و ترسیب دیاکسید کربن در فضاهای سبز ایجاد شده است.
به هر روی، سازمان ملل متحد از سال 1368 پشتیبان تلاشها برای معکوس نمودن بیابانزایی بوده است. در آن سال، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری، و صندوق جهانی توسعهی کشاورزی در بیرجند در استان خراسان جنوبی پروژهی احیای مراتع و درآمدزایی پناهندگان را آغاز کردند. پروژه شش سال ادامه داشت و با جنگل کاری بیش از 24 هزار هکتار زمین با بیابانزایی و نابودی منابع طبیعی مبارزه کرد.
ده سال پیش، برنامه توسعه ملل متحد پروژه ترسیب کربن را در همان استانِ خراسان جنوبی آغاز کرد. تاکنون 30 هزارهکتار دیگر از زمینهای بیآب به فضای سبز بدل شده است. جمهوری اسلامی ایران، با درک مزایای بالقوه اجتماعی و اقتصادی سبز کردن بیابانها، به شراکت با برنامه توسعه ملل متحد پرداخت تا در سالهای 1391و 1392این پروژه در شش استان دیگر (البرز، بوشهر، تهران، سمنان، کرمان و مرکزی) اجرا شود. به تازگی، در 12 شهریور 1393، برنامه توسعه ملل متحد و سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری قراردادی را امضا کردند که پروژه را به 10 استان دیگر نیز گسترش میدهد (آذربایجان غربی، اصفهان، ایلام، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، فارس، قم، گلستان و یزد). برنامههای بیشتری نیز وجود دارد. در کل، پس از اجرا، این اقدامها بیش از نیمی از استانهای ایران (18 استان خشک) را در بر خواهد گرفت.
فرایند سبز کردن دوباره بسیار ساده است. کار با یک قرارداد کلی میان مسئولان و جامعه محلی آغاز میشود. سرمایه اولیه از بودجه پروژه گرفته میشود (از دولت و برنامه توسعه ملل متحد) و با کمکهای غیر نقدی دولت پشتیبانی میشود. اگر درختان و بوتهها با یاری جامعه محلی کاشته شود، نشان داده شده است که هزینه درختکاری یک پنجم اجرا توسط پیمانکاران خصوصی خواهد بود. افزون بر این، عنصر بسیار مهم مشارکت و مالکیت اجتماعی نیز برآورده میشود. بدین ترتیب، به جای پروژه"آنها"، پروژه "ما" میشود.
بوتهها در گلخانه رشد داده میشوند. نهالها تا هنگامی که آماده کاشت در فضای باز شوند، در قلمستان میمانند. سپس نهالهای جوان را در گودالهایی میکارند که مردم محلی کندهاند. در سال نخست، آبدهی آنها باید پنج برابر باشد. پس از آن، نهالها به بوتهزاری یک تا دو متری تبدیل میشوند
هنگامی که صدها هزار نهال در مساحتی به بزرگی هزارها هکتار رشد کند، زیستکره کوچکی ساخته میشود که گیاهان و جانواران دیگر میتوانند به آن برگردند. زیستکره تازه سبز شده از چند راه به ثبات معاش مردم میانجامد. نخست این که گیاهانِ این اقلیم کوچک توانایی حفظ رطوبت زمین را افزایش میدهند. این توانایی به نوبه خود باعث افزایش گیاهان میشود. هنگامی که درختان کوچک دانهافشانی میکند، تراکم فضای سبز بیشتر میشود. کشاورزان میتوانند دام خود را برای خوردن برگِ بوتهها بیاورند و آسیبی به خود گیاه نرسانند. ظرفیت برد یا گنجایش زیستبومی زمین در کل افزایش مییابد. و مردم میتوانند محصولات درختان و بوتهها (مانند صمغ یا میوه) را به فروشند. پروژه کربن مشکل کاربری سوختی را با اهدای اجاقهای ساده نفتی به ساکنان منطقه برطرف کرده است و نفت اجاقها را تأمین میکند. ولی سود واقعی از دیدگاه پایدارسازی این است که اجتماعها (که روزی با چرای بیش از اندازه و "تاراج" هیزم، سرچشمه مشکل بودند) حس مالکیت عمیقی پیدا میکنند و پاسدار زمین میشوند. در استان مرکزی دو پروژهی احیای محیط زیست در جریان است.
از سال 1392، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امورپناهندگان، اداره کل امور پناهندگان خارجی و اتباع بیگانه، و سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری طرحی را در "طراز ناهید" با همکاری پناهندگان افغان آغاز کردند که "احیای جامعه-محور منابع طبیعی" نام دارد. در پناهنگاه شهید ناصری، این طرح به نیازهای ویژه پناهندگان افغان رسیدگی میکند؛ پناهندگانی که بیش از دو دهه است در این منطقه زندگی میکنند. در گذر چندین سال، پناهندگان در پی یافتن سوخت و با چرای بیش از اندازه دامهای خود باعث نابودی مرتعها شدهاند. ولی در کمتر از دو سال، این طرح به احیای بیش از 66 هکتار زمین انجامیده است.
باز هم از سال 1392، یک پروژه "توسعه" سنتی بیابانزدایی در محلات آغاز شد تا 50 هزارهکتار زمین را با پشتیبانی پروژه کربنِ برنامه توسعه سازمان ملل بیابانزدایی کند. هم اکنون هر دو طرح در زمینه پوشش گیاهی و درآمدزایی برای ساکنان به ثمر نشستهاند. در خراسان جنوبی، که میراث پروژهسازمان پناهندگان در یادها مانده است و پروژه ترسیب کربن برنامه توسعه ملل متحد، 10 سال برقرار بوده و پیشرفت آن بسیار سریع است. افزون بر این، سود دیگری در این طرحها پدیدار شده است، که انگیزه بیشتر جوامع محلی و پناهندهها و یافتن روشهای جایگزین درآمدزایی است. یک فرایند توسعهکامل به راه میافتد؛ با تولید کسب وکار، مشارکت و عمق دادن به سرمایه اجتماعی.
تمام این موفقیتها با اقدام ارادی انسان، به سبز کردن دوباره بیابان و تلاش برای یافتن جبرانی کوچک برای آسیبی است که به دست بشرپدیدار شده است. به باور من، به راستی معکوس نمودن "زلزلهی خاموش" را آغاز کردهایم. |