جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

نظریه مکان های مرکزی وسلسله مراتب شهری

به طور کلی، مکان های مرکزی یعنی مراکزی که فعالیت های تولیدی به منظور تولید و عرضه کالا و خدمات در آن جا متمرکز است. حال این مراکز یا میتواند مراکز فرعی و اصلی موجود در داخل یک شهر باشد ویا این که خود شهر به عنوان یک مرکز تولیدی در یک نظام توزیع شهری در نظر گرفته شود (زیرا همان طور که می دانیم نقش اصلی یک شهر تولید و ارائه کالا و خدمات به مناطق اطراف خود است).

درجه مرکزیت هر شهر به وسیله مرتبه آن تعیین میشود، بدین ترتیب که شهرهایی که در طبقه بالایی قرار دارند، دارای جمعیتی بیشتر و منطقه نفوذی بزرگ تری هستند (منظور از منطقه نفوذی،جمعیتی است که علاوه بر جمعیت خود شهر ،از کالا ها خدمات شهر مورد استفاده می کند)و در ضمن تعداد و نوع فعالیت های تولیدی آن ، بسیار متنوع و گوناگون است.از طرف دیگر شهرهایی که در طبقه پایین تری قرار دارند، مراکز ارائه کالا هاو خدماتی هستند که نیازهای ضروری و اولیه انسانی را (مانند گوشت، نان، لبنیات، پوشاک و مواد سوختنی) که احتیاج به خرید مداوم و روزانه دارد برآورده می کند. بنابراین درهر جامعه ای یک سلسله مراتب شهری وجود دارد، زیرا وسعت بازار برای کالاها و خدمات گوناگون مختلف است که این به نوبه خود ناشی از وجود یکصد بالا و پایینی است که برای اندازه بازار هر کالا و خدمتی وجود دارد. حد پایین، به حداقل میزانی که یک کالا قابل عرضه باشد گفته می شود، که این در نقطه سر به سر قرار گفته (نقطه سر به سر جایی است که درآمد متوسط برابر هزینه متوسط باشد که البته در هزینه متوسط سود نرمال هم نهفته است).

حد بالای وسعت بازار یک کالا، بیشتر دارای مفهوم فضایی است. تعیین کننده اصلی و تنها عامل تعیین کننده این حد بالای وسعت بازار،هزینه حمل و نقل است (حد نهایی در جایی که تقاضا برای آن کالا صفر است، تعریف می شود).

این حد بالا و پایین وسعت بازار برای هر کالا، تواما تعداد و اندازه مکان های مرکزی که هر کالا را عرضه می کند، تعیین می کند. از آن جایی که کالاها و  خدمات با توجه به وسعت بازار خود در طبقه های مختلفی قرار می گیرند، یک شبکه مکان های مرکزی (یا نظام سلسله مراتب شهری)به وجود می آید که مراکز کوچک و محدوده های اطراق شان، درون محدوده بازار شهرهای بزرگ قرار دارند.

در هر سلسله مراتب شهری، اندازه شهر به سطح مرتبه ای بستگی دارد که آن شهر در آن قرار گرفته، به خاطر این که فعالیت هایی که در هر شهر انجام می گیرد به موقعیت مکانی آن نسبت به سایر شهرهای هم مرتبه و بزرگ تر از آن بستگی دارد. بنابراین، حد مطوب اندازه شهر، تمام مفهوم مطلق خود را در یک نظام سلسله مراتب شهری، که در آن اندازه های مختلف شهر وجود دارد، از دست می دهد. با توجه به این نکات متوجه می شویم که، مساله توزیع جمعیت در حد مطلوب، دریک سلسله مراتب شهری مهم تر از تعیین حد مطلوب اندازه شهر است. سلسله مراتب شهری از چند نظر مختلف بهترین شکل سازماندهی فضاست. توزیع کالاها و خدمات به تمام جامعه، انتقال تکنولوژی های جدید و ابداعات به سراسر جامعه و وجود روشهای مختلف زندگی در محیطهای گوناگون است. وجود این نوع سلسله مراتب شهری باعث می شود که تقریباً هر اندازه شهری با حد مطلوب سازگار باشد.

اولین تئوری مکان های مرکزی به وسیله کریستالر که یک جغرافی دان بود در سال 1933، در مورد نواحی جنوب آلمان، عنوان شد. او متوجه شد که رابطه مشخصی بین اندازه شهر و تعداد شهرهایی که درآن طبقه از اندازه شهر قرار دارند، وجود دارد و بالاخره، برای ژی بردن به اندازه شهر، باید در مورد تمام کالاها و یا خدماتی که در آن شهر تولید و عرضه می شود، اطلاعاتی داشت. هر شهر که در هر طبقه اندازه ای خاصی قرار دارد، تمام کالاها و خدماتی را که شهرهای کوچک تر عرضه می کنند به علاوه کالاها و خدمات بیشتری که به بازار بزرگتری احتیاج دارند، تولید و عرضه می کند.

در حدود دو سال بعد، در سخت ترین سالهای جنگ جهانی دومف »آگوست لوش«، بعضی از فرضهای مدل کریستالر را تغییر داد و یک نظام شهری را بنیان نهاد که با حقیقا سازگاری بیشتری داشت. برعکس مدل کریستالر در مدل لوش، شهرهای هم اندازه، می توانند کالاها و خدمات مختلفی را تولید و عرضه کنند.

نظام سلسله مراتب شهری را که منتج از نظریه مکانهای مرکزی است، می توان در ساده ترین حالت خود با استفاده از ابزارهای ریاضی نشان داد و معمولاً رابطه مستقیم بین تعداد و تنوع فعالیت ها و جمعیت شهر وجود دارند. بنابراین، می توان گفت شهرهایی که در طبقات بالاتر قرار دارد، جمعیت بیشتری هم دارد. در این صورت شهری که در طبقه اول قرار گرفته، کوچکترین اندازه شهر در نظام سلسله مراتب شهری است و شهری که در طبقه آخر قرار گرفته، دارای بزرگترین اندازه شهر در آن نظام شهری است.

از خصوصیات دیگر سلسله مراتب شهری بر اساس نظریه مکانهای مرکزی این است که فاصله بین شهرهای موجود در هر طبقه با طبقه ای که آن شهرها در آن واقع شده است، رابطه عکس دارد. بدین ترتیب که فاصله بین شهرهایی که در طبقه قرار دارند، کمتر از فاصله بین دو شهری است که در طبقه بالاترند.

نباید فراموش شود که یکی از فرضه های مهم این نظریه بیان می کند که منابع تولید و جمعیت به طور یکنواخت در منطقه توزیع شده باشد، اما نامنظم بودن توزیع فضایی منابع تولید و به تبع ان مناطق تولیدی و صنعتی و همچنین وجود خاصیت صرفه جویی های ناشی از تجمع ، باعث برهم زدن یکنواختی سیستم سلسله مراتب شهری بر اساس نظریه مکانهای مرکزی می شود.

نکته دیگر این که نظریه مکانهای مرکزی، وضعیت موجود یک سیستم سلسله مراتب شهری را در حالت ایستا (استاتیک) توضیح می دهد و نمی تواند با رشد دینامیکی شهر سازگاری داشته باشد.

«اسمایلز» اولین بررسی سلسله مراتبی مکانهای مرکزی را در سطح ملی انجام داده است، سلسله مراتبی که او برای کشورهای انگلیس و ولز ارایه داد، بر اساس برخی فعالیتهای منتخب که وی آن ها را ویژگی یک شهر کامل از نظر خدمات و خرده فروشی تشخیص داده بود قرار داشت. این فعالیتها عبارت بودند از: 1. بانک 2. شعبات فروشگاههای زنجیره ای مهم 3- دبیرستان 4- بیمارستان5- سینما6- روزنامه های هفتگی.

هر شهری کامل می بایست همه کارکردهای بالا را به استثنای بیمارستان و دبیرستان که در مورد این دو، اسمایلز انعطاف بیشتری به خرج داده بود داشته باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد