جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

نظریه مکان مرکزی

 نظریه مکان مرکزی

یکی از علمی ترین ساخت سکونتگاه ها که در بیشتر موارد،برنامه های توسعه اجتماعی _ اقتصادی کشورها ونواحی را تحت تاثیر قرار داده است ، نظریه مکان مرکزی والتر کریستالر (1893-1969) است که آن را در سال 1933 در کتاب خود به نام مکان های مرکزی در بخش جنوبی آلمان منتشر ساخت.این نظریه تا دهه1950 مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه در سال 1966 به زبان انگلیسی ترجمه ومنتشر شد و از آن زمان به بعد،اساس مطالع شهری _ ناحیه ای قرار گرفت وشهرت جهانی یافت.

والتر کریستالر،در طرح نظریه مکان مرکزی،بیشتر از نظریات علمی فن تونن (کاربری زمین های کشاورزی)، آلفرد وبر(مکان گزینی صنعتی،1909) وانگلندر(کرایه حمل ونقل،1924) بهره گرفته است.وی در سال 1940،به همراهی اگوست لوش، سازمان فضایی اقتصادی را تهیه کرد.هدف اصلی نظریه مکان مرکزی ، شرح وتبیین سازمان فضایی سکونتگاه ها وحوزه نفوذ آنهاست.

فرضیات واصول نظریه کریستالر

والتر کریستالر،اساس نظریه خود را در مجموعه ای از فرضیات قرار داده است که خلاصه ای از آن در زیر می آید :

وجود دشت یکنواخت که در آن به طور یکسان ،حمل ونقل به همه جهات به آسانی امکان پذیر است.در این دشت تنها یک وسیله نقلیه کار می کند.

جمعیت به طور یکنواخت در سراسر دشت پراکنده شده اند.

در مکانهای مرکزی واقع در دشت برای حوذه های نفوذ،کالا وخدمات تهیه می شود وکارکردهای اداری ایجاد می گردد که مغازه های ظروف فلزی(کالا)،خشک شویی(خدمات) و دفتر برنامه ریزی(اداری) نمونه هایی از آن است.

مصرف کنندگان، به نزدیک ترین مکان مرکزی که کالا و خدمات مورد نیاز آنان را ارائه می دهد مراجعه می کنند.در اینجا،مصرف کنندگان،حداقل مسافت را برای دریافت کالا و خدمات می پیمایند.

تهیه کنندگان کالا وخدمات،مردان اقتصادی هستند و همواره تلاش می کنند که در دشت به حد اکثر سود دست یابند و چون مردم با توجه به صرفه اقتصادی به نزدیکترین مرکز مراجعه می کنند،تهیه کنندگان کالا و خدمات از یکدیگر فاصله می گیرند تا مصرف کنندگان بیشتری را جلب کنند.

در این دشت در برخی از مکان های مرکزی ،کارکردهای بیشتری عرضه می شود.این قبیل مکان های مرکزیةدر سطوح بالاتر نظام سلسله مراتب مرکزی قرار می گیرند، در حالیکه مکان هایی که تنها دارای چند کارکرد است در سطوح پایین تر نظام سلسله مراتبی فعالیت می کنند.

در سطوح بالاتر نظام سلسله مراتب مرکزی،همه کارکردها از جمله ، کارکردهای سطوح پایین تر نظام عرضه می شود.

همه مصرف کنندگان از نظر درامد وتقاضا برای کالا و خدمات،در موقعیت مساوی قرار گرفته اند.

با توجه به موارد مذکور،در نظریه کریستالر، دو عامل مهم به نظر می رسد:الف)آستانه کالا و خدمات،ب)محدوده بازار فروش کالا وخدمات.در اینجا نتیجه می گیریم که مراکز مختلف نظام سکونتگاهی ، تنها از طریق نوع وتعداد کالاها،محدوده بازار فروش کالا وخدمات و میزان اشتغال  وجمعیت شناخته وتبیین می شود.

در نظریه کریستالر،عامل هزینه حمل و نقل وآمد وشد برای خرید کالا وخدمات ، از موارد تعیین کننده محسوب می شود،یعنی مصرف کنندگان کالا و خدمات برای گریز از پرداخت هزینه زیاد آمد وشد، به نزدیکترین مکان مرکزی مراجعه می کنند و در صورتیکه مصرف کننده ای به مکان مرکزی(بازار) دورتری مراجعه کند و هزینه مسافرت بیشتری را بپردازد، باید کالا وخدمات کمتری را بخرد.این "تاثیر عارضی" فاصله از طریق پرداخت هزینه حمل ونقل به واقعیت می رسد.نتیجه این عملکرد،کاهش تقاضا با توجه به عامل فاصله از مکان مرکزی است.روشن است که علاوه بر هزینه اضافی حمل ونقل، مدت زمان مصرف شده نیز از عوامل اصلی در عدم مراجعه به مکان مرکزی دورتر خواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد