جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

رابطهء فقر روستایی و محیط زیست‏ در کشورهای در حال توسعه

رابطهء فقر روستایی و محیط زیست‏ در کشورهای در حال توسعه

مقاله زیر از مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی ببینید:

رابطهء فقر روستایی و محیط زیست‏ در کشورهای در حال توسعه

نویسندگان: Thomas Reardon Stephen A.Vosti مترجم:فریده فاریابی‏

چکیده

این مقاله چارچوبی برای تحلیل ارتباطات میان فقر و محیط زیست در مناطق‏ روستایی کشورهای در حال توسعه ارائه می‏کند.نویسندگان ضمن طرح مفهوم«فقر سرمایه‏گذاری»،برای تحلیل ارتباطات مزبور آن را با دیگر سنجه‏های فقر مرتبط می‏سازند.مفهوم فقر در ارتباط با برخورداری از انواع مختلف دارایی و تغییرات‏ زیست محیطی و با تأکیدی خاص بر درآمدهای خانوار روستایی و راهبردهای‏ سرمایه‏گذاری به عنوان عوامل تعیین کنندهء این ارتباطات مورد بررسی قرار گرفته است. نشان خواهیم داد که قوت و سمت و سوی روابط بین فقر و محیط زیست بسته به ترکیب‏ دارایی‏های موجود در دست تهیدستان روستاها و انواع مشکلات زیست محیطی فراروی‏ آنها متغیر است.باید راهبردهای سیاستگذاری حول متغیرهای مؤثر بر توسعهء بازار، ثروت عمومی،زیرساختمانها،توزیع دارایی‏های خانوار و دستیاب و مناسب بودن‏ تکنولوژیهای حفاظت از منابع طبیعی متمرکز باشد.

بخش نخست:مقدمه

غالبا در بحثهای مربوط به«توسعهء پایدار»به‏ ارتباط بین محیط زیست و فقر اشاره می‏شود امّا این ارتباط کمتر به صورت سیستماتیک مورد بررسی قرار می‏گیرد.نوشته‏هایی که به این ارتباط می‏پردازند،معمولا بر«دور باطلی»تأکید دراند که‏ میان فقر و تخریب محیط زیست وجود دارد.این‏ دور باطل از القائات مالتوس سرچشمه می‏گیرد. بر مبنای این فکر،کشاورزان بر اثر افزایش سریع‏ جمعیّت و فقر،وادار به کشت زمینها کم‏بنیهء حاشیه‏ای می‏شوند و آنها را تخریب می‏کنند.این‏ کار میزان محصول را کاهش می‏دهد و کشاورزان‏ را فقیرتر می‏کند.نتیجهء تأکید بر«دور باطل»فقر و تخریب محیط زیست آن است که کاهش فقر ضرورتا منجر به کاهش تخریب محیط زیست‏ می‏شود و بالعکس،متوقف و معکوس ساختن‏ روند تخریب محیط زیست خود کمکی به‏ فقر است.

در این مقاله ضمن تردید در مورد نگرش‏ محدود حاکم بر مباحث جاری دربارهء رابطهء فقر و محیط زیست و نیز در پیامدهای منطقی و عملی آن‏ پنج دسته از کاستی‏های موجود در این نوشته را بررسی می‏کنیم.سپس نظرات اصلی خود را در هر مورد مطرح می‏سازیم و آنگاه چارچوب نظری‏ تازه‏ای برای کشف رابطه‏های میان فقر و محیط زیست پیشنهادی می‏کنیم و به بحث‏ می‏گذاریم.

نخستین نکته آن است که هنگام بحث دربارهء رابطهء فقر-محیط زیست برای یک رشته مناطق و مشکلات زیست محیطی معمولا«فقر»به عنوان‏ یک مفهوم مجرّد در مدّ نظر قرار می‏گیرد و کمتر پرسیده می‏شود که چگونه نوع فقر بر رابطهء فقر- محیط زیست اثر می‏گذارد.امّا دامنهء انواع فقر همان دامنهء نبود دارایی‏های مختلف(و جریان‏های‏ درآمدی ناشی از آنها)است.:

الف-دارایی‏ها به صورت منابع طبیعی؛ ب-دارایی‏ها به صورت منابع انسانی؛ ج-دارایی‏های زیربنایی کشاورزی(مالی و مادّی)

د-دارایی‏های حاشیه‏ای کشاورزی(مالی و مادّی).

یک خانوار ممکن است از نوع دارایی‏ بهره‏مند و از نوع دیگر محروم باشد،و ما نشان‏ خواهیم داد که نوع فقر می‏تواند بر رابطهء فقر- محیط زیست اثر گذارد.

دوّم،نوشته‏های موجود در بحث از رابطهء فقر- محیط زیست،معمولا بین انواع تغییرات محیطی‏ تفاوت قائل نمی‏شوند یا بر نوع خاصی از دگرگونی مانند فرسایش خاک تأکید می‏کنند.امّا در مورد محیط زیست می‏توان بر حسب عناصر تشکیل دهندهء منابع طبیعی چون زمین/خاک، آب،پوشش خاک،تنوع موجودات اهلی و

وحشی،و هوا مسائل را دسته‏بندی کرد.گشترش‏ بحث در جهت فرق گذاشتن میان انواع مشکلات‏ زیست محیطی،از جهت درک این ارتباطات بسیار اهمیّت دارد.

سوّم،نوشته‏ها در زمینهء محیط زیست معمولا به موضوعات مربوط به ارزیابی فقر از نظر سطح، توزیع(در میان خانوارها)و در طول زمان‏ (به صورت گذرا یا مزمن)و چگونگی تأثیر آنها بر روابط فقر-محیط زیست نمی‏پردازند.در اینجا نشان می‏دهیم که برای تحلیل روابطهء فقر- محیط زیست،این‏گونه موضوعات مرتبط با ارزیابی فقر اهمیّت دارد و کافی نیست که در محاسبهء میزان فقر به معیار«فقر رفاهی»که بر مبنای درآمد،مصرف،یا الگوی تغذیه به دست‏ می‏آید و معمولا در نوشته‏های مربوط به فقر غذایی و امنیت غذایی مطرح می‏شود بسنده کنیم. استدلال ما این است که توانایی انجام حد اقل‏ سرمایه‏گذاری برای بهبود منابع به منظور نگهداشت یا تقویت کمّی و کیفی پایهء منابع، در جهت پیشگیری از تخریب منابع یا جبران آن، باید به عنوان معیار فقر در تحلیل‏های رابطهء فقر- محیط زیست مورد توجه قرار گیرد.

ما خانوارهای زیر این خط را با اصطلاح‏ «فقرای سرمایه‏گذاری»،از«فقرای رفاهی» تفکیک می‏کنیم.ممکن است خانوارها یا روستاهای بالاتر از خطّ فقر رفاهی از نظر سرمایه‏گذاری فقیر و به عنوان مثال ناتوان از سرمایه‏گذاری برای حفاظت خاک باشند.

چهارم،در این نوشته‏ها،شدت و تقارن روابط علّی میان فقر و محیط زیست،به ندرت مورد بح‏ قرار گرفته است.آیا کاهش فقر برای جبران‏ مشکلات محیط زیست لازم یا کافی است؟آیا جبران کردن مشکلات محیط زیست فقر را کاهش می‏دهد؟و تحت چه شرایطی؟این‏ پرسش‏ها برای تنظیم سیاستها و توالی آنها مهم‏ است و نشان خواهیم داد که پاسخها نیز به نوع و سطح فقر،و نیز به نوع سرمایه‏گذاری‏های لازم‏ برای برطرف ساختن مشکلات خاص محیط زیست بستگی دارد.

بعلاوه،پویایی این روابط در نوشته‏های مزبور، تا اندازه‏ای نادیده گرفته شده است(غیر از این که‏ اخیرا به رابطهء جمعیّت-محیط زیست پرداخته‏ شده است).امّا این روابط در طول زمان گرایش‏ به تغییر دارد و ممکن است جای علّت و معلول به‏ شیوه‏های غیرمنتظره‏ای عوض شود.برای مثال، ممکن است فقرا خاک را مورد بهره‏برداری مفرط قرار دهند،بی‏آنکه همزمان سرمایه‏گذاری‏های‏ لازم را برای حفاظت خاک انجام دهند و سپس‏ منافع حاصله را برای تنّوع بخشیدن به درآمدهای‏ خود به منظور تأمین امنیت غذایی خویش در میان‏ مدّت،خارج از دایرهء کشاورزی که مخاطره‏آمیز است،به کار اندازند.ممکن است این استراتژی در درازمدت میزان فشار بر زمین بکاهد.

پنجم،از یافته‏های مطرح شده در نوشته‏های‏ مربوط به اقتصاد خانوار روستایی و استراتژی‏های‏ تأمین امنیت غذایی خانوارها برای فهم روابط فقر- محیط زیست استفادهء کافی به عمل نیامده است.امّا درآمد روستا و خانوار روستایی از طریق‏ کشاورزی،کاربری زمین و استراتژیهای‏ سرمایه‏گذاری،تعیین کننده رابطه فقر- محیط زیست است و در واقع این جریان مشروط به‏ عواملی مانند قیمت و سیاست نرخ بهره، زیرساختها روستا،و تکنولوژی است و رابطه‏ عملی بین سیاست و استراتژی تحقیق،نیز از همین جا ریشه می‏گیرد.

برای برطرف ساختن این نقاط ضعف‏ به چارچوب نظری جدیدی نیاز است تا بحث‏ دربارهء رابطهء فقر و محیط زیست را به قلمرویی‏ عملی‏تر و استراتژیک‏تر بکشد.چنین چارچوبی‏ باید میان انواع فقر و نیز انواع هدایت‏ سیاستهای تأمین امنیت غذایی،فقر،و محیط زیست مفید باشد فرق گذارد و نشانگر آثار سیاستها و برنامه‏ها باشد.چنین تمایزی در بحث‏ از روابط میان رشد عمومی اقتصادی و رشد کشاورزی از یک سو،و محیط زیست از سوی‏ دیگر مطرح می‏شود.مباحثه پیرامون فقر و محیط زیست باید به همین ترتیب تعمیق شود و غنا یابد تا تعیین کنندگی رفتارهای خانوار برای‏ ارتباطات میان فقر و محیط زیست و چگونگی‏ محدود شدن این رفتارها از طریق سیاست و سایر عوامل روشن شود.

قوّت و سمت و سوی‏ روابط موجود میان فقر و محیط زیست بسته به ترکیب‏ دارایی‏های موجود در دست‏ تهیدستان روستاها و انواع‏ مشکلات زیست محیطی‏ فراروی آنها تغییر می‏کند.  بقیه مقاله را می توانید در سایت نورمگزین(با عضویت رایگان) ببینید:http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/98527

 =================

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد