ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آثار فاجعه آمیز بحران آب در کشور نزدیکتر از آن است که انکار میشد و نزدیکتر از آن است که کم اهمیت شمرده میشد. نزدیکتر از آن است که پیش بینی میشد و حتی نزدیکتر از آنکه بتوان چندان کاری کرد.
هشدارها و پیشبینیها
دو سال قبل، «ناسا» و «مرکز ملی تحقیقات جوی آمریکا» در مطالعهای نشان داده بودند که در خاورمیانه، از جمله ایران، یک دورهی ۳۰ سالهی خشکسالی در راه است. بنا به همین تحقیق، در فاصله سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۲ بخشهایی از ترکیه، سوریه، عراق و ایران، ۱۴۴ کیلومتر مکعب از کل ذخیرهی آب شیرین خود را از دست دادهاند. یعنی به اندازهی دریاچهی بحرالمیت در اردن. ۶۰ درصد از این آبها با استخراج از سفرههای آب زیرزمینی منطقه به دست آمده است.
سال پیش، دکتر عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی، گفته بود که با حفر بیش از ۶۵۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز، بیلان منفی برداشت آب که در ابتدای انقلاب زیر ۱۰۰ میلیون متر مکعب بوده تا سال ۹۲، ۱۱۰ برابر شده و به ۱۱ میلیارد متر مکعب رسیده است. او هشدار داده بو که «۲۵ سال دیگر جنوب البرز و شرق زاگرس غیرقابل سکونت میشود».
دکتر ناصر کرمی، اقلیم شناس، میگوید ظرف ۳۰سال گذشته، ۷۰درصد از آبهای زیرزمینی که طی هزاران سال ذخیره شده، مصرف شده است. به گفتهی دکتر کرمی درحالی که بنا به شاخصهای معمول تنها میتوان تا حد ۲۰ درصد از آبها را برای مصرف استفاده کرد، ما در ایران در حال حاضر به ۸۰درصد مصرف رسیدهایم. و این یعنی گذر از خط بحران. دکتر کرمی از «ضرورت» تعصیل کشاورزی سخن میگوید.
مقامات رسمی بیدار میشوند!؟
حالا پس از سالها بیتوجهی به هشدارهای متخصصان داخلی و سازمانهای بین المللی، مقامات رسمی به روشنی از ابعاد محدودی از فاجعه پرده برمی دارند. اکنون عضو کمیسیون انرژی مجلس خبر از احتمال ممنوع شدن کشاورزی در ۱۳ استان میدهد. او در اشاره – فقط به گوشهای از مشکلات - میگوید «سال ۸۷ اعلام شده بود که مناطق شمالی استان کرمان و شهرستانهایی چون سیرجان، رفسنجان، زرند و شهربابک فقط تا مرز ۱۰ سال آینده آب شرب خواهند داشت. ۶ سال از این ده سال سپری شده و حالا وضعیت به جایی رسیده که آب لوله کشی خیلی از این شهرستانها از حدود دو سال پیش قابل آشامیدن نیست و اکنون هم ممنوعیت کشاورزی تصویب شده است.»
وزیر نیرو از نبود آب کافی به شیوهی دیگری سخن میگوید. وی بر آن است که «در چند سال گذشته در سدسازی افراط کردیم چون تمام این سدها بالغ بر ۷۶ میلیارد متر مکعب آب را میتوانند تنظیم کنند در حالی که میزان آب موجود در این سدها ۴۶ میلیارد مترمکعب است.» او میافزاید که « ۶۰۹ دشت در کشور داریم که ۲۹۸ دشت با بیلان منفی آب زیر زمینی مواجهاست... و من با صراحت میگویم ۹۶ میلیارد متر مکعب آبی که از منابع تجدیدشونده استفاده میکنیم خطرناک است».
کشاورزی و کم آبی
متخصصان مختلف در باره دلایل این موضوع حرفهای فراوان زندهاند. یک قلمش اینکه آبی که در اقلیم نسبتا خشک ایران برای کشاورزی صرف میشود، منابع آبی را به تنش انداخته و اکنون دقیقاً با بحران روبرو کرده است. بنا به آمار رسمی وزارت نیرو، ۹۲ درصد از منابع آبی کشور صرف کشاورزی میشود. و جالبتر – و البته اسف بارتر – اینکه ۷۰ درصد از همین مقدار آب تلف میشود. اما از نظر اقتصادی، حاصلِ صرف این منابع ارزشمند آبی برای تولید محصولات کشاورزی چه بوده است؟ همان نمایندهی مجلس فقط به یک قلمش اشاره کرده است: «بعد از انقلاب سود کشور از تولید پسته استان کرمان چیزی در حدود ۳۰ میلیارد دلار بوده است. اما برای تولید این میزان پسته ۸۰ میلیارد دلار منابع آبی مصرف شده است».
البته میدانیم که نه به دقت ارقام رسمی اعتماد کاملی هست نه اعتباری است به ارقامی که مسوولان مربوطه میگویند. اما صرف نظر از دقتی که این ارقام دارند، روشن است که این موضوع فقط از دست دادن ۵۰ میلیارد دلار – کمتر با بیشتر – نیست. موضوع انهدام منابعی است که گرچه تجدیدپذیرند اما برای تجدیدشان سالیانی بس طولانی سختی و مرارت در پیش خواهد بود به اضافهی تغییراتی که در اکوسیستم رخ خواهد داد و پیامدهایی که برای زندگی مردم پیش خواهد آورد.
سیاست خودکفایی و بحران کم آبی
جریان رسیدن به این وضعیت بحرانی، فقط جنبه فنی یا بخشی ندارد، بلکه به سیاستگذاریهای کلانی مربوط میشود که ناشی از یک هدف عمده بوده است: رسیدن به خودکفایی در محصولات استراتژیک کشاورزی. هدفی ظاهراً مرتبط با آب و نان مردم و بیارتباط با سیاست. اما چرا خوکفایی ضروری شمرده شده است؟ برای اینکه «ما با دشمنان در حال جنگیم و آنها نمیخواهند ما مستقل باشیم». پس بکوشیم که وابستگی به مواد غذایی و کشاورزی را – به هر قیمتی که شده - از بیین بریم.
حاصل آن هدفگذاری و این استراتژی شده است ماندن از اینجا و راندن از آنجا: نه فقط با وجود دو بار جشن خودکفایی گندم هنوز کشور به واردات مواد غذایی استراتژیک نیازمند است، بلکه وضعیت منابع آبی کشور هم به سرحد فاجعه آمیزی رسیده است، وضعیتی که حیات طبیعی و زندگی اجتماعی را به خطر انداخته است و از تولید کشاورزی هم درمانده و ناتوان است. در واقع، قیمتی که برای این سیاست پرداخت شده است، نوعی بدهکاری عظیم است به اکنون و آینده.
نتیجهی نهایی سیاست خودکفایی برای رسیدن به استقلال و بینیازی از دشمنان این شده است که در شروع کار دولت جدید فقط ۴۴ درصد از مواد غذایی مردم از داخل تامین میشد و کشور برای باقی مواد غذایی نیازمند جهان خارج، از جمله همان دشمنان مستقیم و غیر مستقیم، بود. بنا به آن سیاستِ دشمن شکن قرار بوده است به خودکفایی برسیم تا دشمنانی چون آمریکا و اسرائیل را بر سر جایشان بنشانیم. طرفه این که، به گفته دکتر عیسی کلانتری، اکنون «بحران آب در کشور فراتر از تهدید کشورهای آمریکا و اسرائیل است»