جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

جغرافیا توسعه پایدار زندگی بهتر

کاری از کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین

به بهانه ساخت شهر عمودی «رم کولهاس» در «رتردام»

به بهانه ساخت شهر عمودی «رم کولهاس» در «رتردام»
یوتوپیایی در آسمان
آرش بصیرت . سردبیر سایت تخصصی معماری شهرسازی اتووود
مساله فشردگی و رشد عمودی، در بلندای تاریخ، همیشه مشغله معماران و شهرسازان بوده است. برج بابل تبلور فیزیکی چنین ایده‌ای است. مروری بر آثار توصیفی و بعضا ترسیمی آرمانشهرگرایان ماقبل قرن 19 نیز توجه به این دو بارزه را به‌خوبی نشان می‌دهد. در تمامی این آثار با بافتی فشرده مواجه هستیم که غالبا توسط دیواری از پیرامون جدا شده است و در مرکز آن بعضا شاهد تعریف یک عنصر عمودی هستیم که بر خط آسمان مجموعه سایه افکنده است. شهرهای ساخته‌شده قرون وسطایی نیز هر دو این بارزه‌ها را به منصه ظهور می‌رسانند؛ بافتی به غایت فشرده که در جای‌جای آن برج‌های ناقوس کلیساها در قامت عنصر عمودی و مرتفع ظاهر می‌شوند و آنگونه که لوییس مامفورد در کتاب «فرهنگ شهرها» یادآور می‌شود عملا مفهوم مکان را در سایه زمان، آن هم در فهم مذهبی‌اش، تعریف می‌کند. با نضج‌گیری مفهوم تکنولوژی نزد آرمانشهرگرایان که اول‌‌بار در کتاب آتلانتیس نو (1627) نوشته فیلسوفِ انگلیسی علم، فرانسیس بیکن به‌صورت عینی و در قالب برخی ترسیمات از ماشین‌ها رخ می‌نمایاند، مساله رشد عمودی بافت شهری نقطه ‌عطفی تازه را تجربه می‌کند، اگرچه قبل از فرانسیس بیکن، این لئوناردو داوینچی است که با طرح ایده خیابان‌های مرتفع و چند طبقه روباز و مسقف، به تعریف یکی از عناصر معرف کف شهر یعنی خیابان در ارتفاع علاقه نشان می‌دهد.
یکی دیگر از متغیرهایی که برخی لایه‌های آرمانشهرگرا در اروپا را به سوی رشد عمودی، تمرکز و فشردگی سوق داد مونومنتالیسم- یادمان‌گرایی و عظمت‌باوری- به‌جای‌مانده از انگاره رم باستان بود، ایده‌ای که می‌توان تبلور آن را در آثار یکی از معماران تخیل‌گرا و در عین حال نئوکلاسیک فرانسوی که باوری عمیق به آرمان‌های انقلاب فرانسه نیز داشت به نام اتین لویی بوله به تماشا نشست؛ او آثاری ترسیم کرده است به غایت بزرگ‌مقیاس و به لحاظ هندسی و ترکیب‌بندی متاثر از احجام کلاسیک و از نظر کاربردی پاسخگوی نیازهای جامعه‌ای انقلابی.
همنشینی صنعتی‌شدن و تمایل به‌نوعی از مونومنتالیسم زیستی خیلی زود در میان معماران اروپایی ابتدای قرن بیستم به ثمر نشست، یک معمارْ شهرساز فرانسوی به‌نام تونی گارنیه در سال 1904 نمایشگاهی برپا کرد به‌نام شهر صنعتی، ترسیمات او از شهری 35هزارنفری سخن می‌گفتند که جایی میان کوه و رودخانه جانمایی شده بود و انرژی الکتریکی‌اش از آب به دست می‌آمد، یکی از ایده‌هایی که او در این پروژه بی‌نهایت بر آن تاکید کرده بود، خیابان‌های چندطبقه بودند.
مجموعه آثار به‌نمایش‌درآمده از تونی گارنیه در سال 1918 در کتابی تحت عنوان «شهر صنعتی» به چاپ رسید. این سال مصادف است با سال فوت یکی دیگر از آرمانشهرگرایان تکنولوژی باور ایتالیایی به نام آنتونیو سَنت اِلیا، او در سال 1916 مجموعه‌ای از ترسیمات خود تحت عنوان شهر نو را به چاپ رساند که در آنها تقریبا تمام آمال و آرزوهای آرمانشهرگرایان تکنولوژی‌گرای پیش و حتی پس از خود را روی کاغذ متبلور ساخته بود. از نکات قابل توجه در آثار سنت الیا می‌توان به نقش و جایگاه و مقیاس کارکردی آسانسور در آثار او اشاره کرد.
درست است تصویری که ما امروزه از آسانسور داریم غالبا متشکله‌ای است برآمده از اواسط قرن 19 تا اواخر آن و اما سَنت الیا مقیاس و کارکرد آسانسور را در آغاز قرن بیستم به کل تغییر داد، او به آسانسورهای عظیمی فکر می‌کرد که مقیاس جابه‌جایی توده‌ای را پی می‌گرفتند و در عین حال جایگاه آسانسورها در بناهایش را نیز به گونه‌ای تعریف می‌کرد که کاملا در خدمت منظر پیرامون بنا بودند، او با آسانسور و خیابان‌های چندطبقه‌اش سعی کرد شهر و معماری بناها را در هم بتند، او شهر و معماری را به هم رساند؛ یعنی معماری را در گروه شهرسازی قرار داد، رهیافتی که بعد از او در مفاهیمی همچون مونومنتالیسم مدرن مدنظر معمارانی همچون لوکوربوزیه و لویی کان و بزرگی مدنظر رم کولهاس نمود واضح یافت.
پس از سَنت الیا و تونی گارنیه ما شاهد تلاش‌های معماران زیادی برای درهم‌آمیزی مفاهیمی همچون فشردگی و رشد عمودی هستیم، شاید طرح برج تاتلین (1920-1919) طراحی‌شده توسط ولادیمیر تاتلین روس یکی از جسورانه‌ترین این پروژه‌ها باشد اما معمارانی همچون والتر گروپیوس و لودویگ هیلبرزیمر نیز در این راه طرح‌های قابل تاملی از خود به جای گذاشتند، اگرچه هیچ‌کدام‌شان مساعی شارلْ ادواردْ ژانرهْ‌گری معروف به لوکوربوزیه را به خرج ندادند.
لوکوربوزیه در بلندای تاریخ معماری، در ترکیب معماری با کارکردهای شهری، آن هم در مقیاس کلان، گام‌های سترگی برداشته است، او چه در طرحی پیشنهادی‌اش تحت عنوان شهر معاصر (1922)، یا طرحی تحت عنوان پلن وُیژِن (1925) و چه در طرح شهر درخشانش (1943) تمامی این آمال را به غایت می‌رساند، مجتمع مسکونی در مارسی (1952) تجسد عینی، بخشی از این ایده‌هاست.
در حال حاضر شهر فشرده یا شهر مسافت‌های کوتاه به ایده‌ای در طراحی و برنامه‌ریزی شهری تبدیل شده است که عملا به تشویق تراکم مسکونی نسبتا بالا با کاربری‌های ترکیبی می‌پردازد، این ایده بر سیستم حمل‌ونقل عمومی کارا و تقویت پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری، مصرف پایین انرژی و کاهش آلودگی مبتنی است. به باور حامیان این ایده جمعیت مسکونی کلان مقیاس در یک چنین بافت‌ها و موقعیت‌های معمارانه‌ای فرصت‌های زیادی برای افزایش کنش اجتماعی و تقویت احساس امنیت خواهند داشت، این ایده به علت وابستگی کمترش به اتومبیل نسبت به ایده هرزه‌روی شهری به حدوث زیستگاه‌های پایدارتر شهری منجر می‌شود.
در میان معماران علاقه‌مند به فشردگی و رشد عمودی که پس از افول رهیافت‌های مدرن، با تمرکز بر خوانش نو از مدرنیته، گام در راه تئوری‌پردازی معماری نهادند، رم کولهاس معمار هلندی جایگاه ویژه‌ای دارد. او در صفحات پایانی کتاب «نیویورک مهذون» که چاپ اولش به سال 1978 روانه بازار شد، تصویری آورده به‌نام «شهرِ جهانِ اسیر»، در این تصویر چیدمانی از بلندمرتبه‌های مهم تاریخ معماری ـ همچون برج‌های ایوان لئونیدف، تریبون لنین طراحی‌شده توسط ال لیزیتیسکی، مرکز راکفلر در نیویورک، برج‌های اسوالد متیوس انگرز آلمانی، هیستوگرام معماری گروه سوپر استودیو- در کنار آثاری از هنرمندانی همچون کازیمیر ماله ویچ و سالوادور دالی که هم بر فشردگی توده‌های حجمی‌شان موکدند و هم پتانسیل بلندمرتبه‌شدن دارند، با یکدیگر ترکیب شده‌اند و پیرامون کره زمین را فراگرفته‌اند.
رم کولهاس در دیگر آثارش نیز روحیه تقویت تعامل اجتماعی را پی گرفته است، تعامل معماری و شهرسازی در مقیاسی کلان -که پیش‌تر نیز به آن اشاراتی شد- در حوزه نظریه‌پردازی، رم کولهاس را به‌سمت وضع مفهومی به‌نام بزرگی رهنمون ساخت، او در کتابی ‌گرانسنگ به نام «کوچک، متوسط، بزرگ»، خیلی بزرگ یا (S,M,L, Xl 1995)
به این مفهوم می‌پردازد و در تبیین آن اشاره می‌کند: «از یک جایی به بعد شهرسازی محو می‌شود و بزرگی به تنها نقطه اتکایی تبدیل می‌شود که بر قرار آن می‌توان شهرسازی نوینی رقم زد. از یک مقیاسی به بعد دیگر مساله‌ای تحت عنوان معماری وجود ندارد و ساختمان خودش به‌گونه‌ای از شهرسازی بدل می‌شود.» اما او برای تحقق ایده‌آلش به‌صورت عینی با مشکلاتی مواجه شد، به‌طور مثال طرح پیشنهادی او برای طراحی یک هتلْ بوتیک در نیویورک که توسط ایان شرایگر سفارش داده شد با مشکلات بی‌نهایت زیادی مواجه شد و درنهایت هم به اجرا درنیامد، بخش عظیمی از این ایده‌آل‌ها اما در یک پروژه بلندمرتبه‌سازی دیگر محقق شدند؛ ساختمان شعب سرپرستی تلویزیون ملی چین؛ سی‌سی‌تی‌وی (CCTV)، ساختمانی در مقیاسی غیرقابل تصور، برجی پسایازدهم‌سپتامبری به مساحت 5/5میلیون‌فوت‌مربع، این ساختمان تمامی بخش‌های تولیدکننده برنامه‌های تلویزیونی را در ‌گرانقیمت‌ترین منطقه شهر جا داده است، رم کولهاس و تیم طراحی‌اش با طراحی سی‌سی‌تی‌وی، تصویری جدید از برج، فشردگی، بلندمرتبه‌سازی و تعامل توده‌های عظیم انسانی و کالبدی در بافت شهری به نمایش گذاشتند، اما آنها به‌تازگی از برجی در رتردام رونمایی کردند، به نام برج رتردام یا شهر عمودی که در آن بسیاری از آمال تاریخی معماران آرمانشهرگرای مدافع بلندمرتبه‌سازی و فشردگی به غایت متبلور شده است. این ساختمان چندمنظوره و چندکارکردی اداری، مسکونی، تفریحی و خدماتی در بافت شهری در میان مجموعه‌ای از اشیای معمارانه‌ای قرار گرفته است که خود تاییدی است بر همان ایده انباشت شهری. برج، فرم ساده‌ای دارد و متشکل است از چهار بلوک اداری برخاسته از سکویی که آن نیز از زمین بلند شده است، رهیافت فرمی بنا همان رهیافتی است که کولهاس در آثار متاخرش همچون میلستین هال، دانشگاه کرنل و ساختمان بورس شنژن پی گرفته است.
پوشش آلومینیومی ممتدی که تمام سازه برج رتردام را در برگرفته، یادآور برج‌های دوقلوی مرکز جهانی تجارت است، پرداخت باریک و بلند این نواره‌های آلومینیومی، عمودیت پروژه را تقویت و انگاره شهر عمودی را تعمیق می‌بخشد؛ ایده‌ای که رم کولهاس جهت تحققش در چندین پروژه گام‌های اساسی برداشته است.
تامین 70هزارمترمربع فضای اداری، 240 واحد مسکونی، 285 اتاق هتل، تسهیلاتی جهت برگزاری همایش، پارکینگ اتومبیل و میهمانی، ترکیبی از برنامه‌ها را طلب می‌کند که عملا برابرنهاده نام خود دفتر معماری رم کولهاس است؛ دفتر معماری متروپلیتن. این پروژه هم‌آوایی عظیمی نیز دارد با شهر نیویورک و تاکید رم کولهاس بر فراتراکم محقق در «منهتنیسم»؛ ایده‌ای که او در کتابش «نیویورک مهذون» به آن پرداخته است.
شهر عمودی رم کولهاس روزانه میزبان سه‌هزار تا چهارهزار کارمند تمام‌وقت است، 240 واحد آپارتمانی مجموعه در 35هزارمترمربع مساحت جانمایی شده‌اند، این بخش‌ها را در کنار 285 اتاق هتل چهارستاره به مساحت 19هزارمترمربع و پارکینگی به مساحت 25هزارمترمربع برای 684 اتومبیل و سه‌هزارو500مترمربع سالن کنفرانس، رستوران و کافه قرار دهید تا متوجه شوید درک رم کولهاس از مفهوم فشردگی و بزرگی در پرداختی ارتفاعی به چه معناست.
شهر عمودی رم کولهاس به‌واقع فصل‌الخطابی است موقتی برای آرمانشهرگرایانی که با تمسک به تکنولوژی پیگیر رشد عمودی در عین احترام به فشردگی جامعه معاصر و پاسخ مناسب به نیازهای چندوجهی آنها بوده‌اند، معمارشهرسازانی که روزی به‌ارتفاع‌بردن خیابان را اولین گام برای برای نیل به اهدافشان قرار دادند و آرام‌آرام با تزریق لایه‌های مسکونی به حرکت در ارتفاع بعدی زیستی و ماندگار دادند و پس از آن دیگر ابعاد تا پیش از این زمینی زندگی شهری را وجهی عمودی دادند و امروزه می‌توانند به‌واقع شهری را در ارتفاع بنا نهند، رهیافت‌های آنان برای حل مشکلات برآمده از میل به ارتفاع‌گرفتن از سطح زمین مطمئنا در آینده، هم از بعد فرمی و هم از بعد برنامه‌ریزی داده‌های جدیدی به آزمایشگاه‌های معماری خواهد افزود، چراکه تجربه و گریز از امر واقع بارزه ذاتی یوتوپیاست.